پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله کعبی

الموقع الإعلامي لمکتب آیة الله الشیخ عباس الکعبي

پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله کعبی

الموقع الإعلامي لمکتب آیة الله الشیخ عباس الکعبي

پایگاه اطلاع رسانی  دفتر آیة الله کعبی

آیة الله کعبی فقیه و حقوق دان برجسته کشور و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده مردم شریف استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری است. این پایگاه به اصرار و درخواست دوستداران ایشان در اردیبهشت ماه 1394 تاسیس گردید. أغلب مطالب این پایگاه تولیدی هستند و به ندرت و در مورد مطالب خاص از اخبار دیگر خبرگزاری ها با توجه به اهمیت مطلب استفاده می گردد. این پایگاه توسط دفتر آیة الله شیخ عباس کعبی در اهواز اداره می گردد.
______________________________
کانال تلگرام: https://t.me/alkaebi
صفحه اینستگرام: akaabi_ir

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

درس خارج فقه جهاد استاد بزرگوار آیة الله شیخ عباس کعبی با موضوع  (ادامه بحث دلالت باب سبق و رمایه بر لزوم ایجاد اقتدار، بررسی بیانات مرحوم راوندی و محقق حلی در اینباره. بررسی روایات مرتبط به آخرالزمان و اقتدار سربازان امام زمان و دلالت آن روایات بر لزوم ایجاد اقتدار، بررسی آیه 102 سوره نساء و دلالت آیه بر لزوم آمادگی پایدار نظامی)

تاریخ یک شنبه 1395/8/9 

چهارشنبه به علت سفر استاد و شنبه به علت تعطیلی حوزه درس تعطیل بود.

خلاصه تقریر درس امروز:

 در مورد بحث سبق و رمایه، مرحوم راوندی در کتاب فقه القرآن در بیان آیه "اعداد" می فرماید که وجه دلالت سبق و رمایت به خاطر  ایجاد حالت اعداد و لزوم آمادگی مسلمانان در مقابل دشمن است و آمادگی در مقابله با دشمن آموزش می طلبد و مهمترین آموزش ها را می طلبد و آموزش مسابقات در همین مسیر به حساب می آید. بعد می فرماید هر کدام از مسلمانها باید خیلی به خود زحمت بدهد و آخرین تجربه ها را برای روز مبادا کسب کند. و ایشان صحیح می فرمایند امروزه می شنویم  می گویند حالا که جنگی اتفاق نیافتاده است و اصلا ارتش می خواهیم چه کار این خیلی حرف خطرناکی است. و خود آیه هم دال بر همین مطلب است.

لذا شما ملاحظه می فرمایید یک ارتش ممکن است سی سال هم آموزشهای مختلف ببیند و به زنگاه به درد نخورد پس از همه لحاظ آمادگی لازم است و آمادگی های پیشرفته.

پیامبر می فرماید تناصلوا یعنی تیر اندازی کنید و احتفوا یعنی پا برهنه راه بروید به این معنی که در تمرین نظامی اینگونه باشید و پا برهنه هم بتوانید بجنگید و اخشوشنوا یعنی خشن باشید در مقابله با دشمن البته همانطور که امیرالمومنین علیه السلام می فرماید عضوا علی النواضج... و تمعددوا یعنی تکلموا بلغة "معد بن عدنان"؛ در آموزشهای امروز در سطح جهان ادبیات نظامی گری هم جزء آموزشها است و صحبت های بلیغ هم باید مانع دشمن شود. صحبت و سخنوری و فن بیان و خطاب خیلی مهم است. به عنوان مثال سخنرانی های با صلابت مجاهد نستوه سید حسن نصرالله که بسیار در مواقعی بازدارنده است از این نوع است. پس روحیه جنگی و نظامی داشتن حتی در ادبیات باید ظهور و بروز داشته باشد. 

بعد مرحوم راوندی می فرماید در مورد سبق و رمایه اجماع است. 

محقق حلی در شرایع در مورد فایده سبق و رمایه می فرماید عزم و اراده را تحریک می کند برای ایجاد آمادگی برای جنگیدن و جامعه را برای آموزش تیراندازی سوق می دهد و چه به نحو عقد جائز و چه عقد لازم گرو گذاشتن در آموزش تیر اندازی صحیح است.

عنایت بفرمایید بحث سبق و رمایه یعنی فرهنگ جامعه اسلامی را فرهنگ آموزش نظامی قرار دادن اما در مورد دولت اسلامی صحبت نکرده از اطلاق آیه استفاده می شود که دولت اسلامی این نوع آموزش را باید جزء آموزشهای خود قرار دهد که بعدا بحث می کنیم.

در کتاب اختصاص شیخ مفید،  مضمون احادیث این است که جایگاه برتر را شیعه اهل البیت در آخر زمان به دست می آوردند و حاکمیت از آن آنها می شود و هر کدام از مردان شیعه قدرت چهل مرد جنگی را پیدا می کند. بعید است که این قدرت، قدرت جسمی باشد و شیعه در زمانی وحشت و ترس از دشمنان به دلش می افتد و وقتی مهدی ما بیاید هرکدام از شیر هم دلاورتر و از شمشیر برنده تر می شود و دشمنان را زیر پا له می کنند و با کف دست او را از بین می برد. 

این نوع روایات فقط به خاطر ذکر آخر الزمان نیست. یکی از راههای سربازی امام زمان کسب قدرت و اقتدار داشتن است و این نیست که سربازی امام زمان به دعای صرف باشد بلکه از لحاظ نظامی، فرهنگی اجتماعی، اقتصادی، امنیتی نیز و در همه زمینه ها باید آمادگی داشته باشیم و ظهور حضرت مهدی متوقف بر پیشرفت جامعه اسلامی است. بعضی از سکولارها که فعلا مسئولیت به دست گرفته اند در چالش حفظ هویت و جهانی شدن صراحتا می گویند تنها راه رشد اجتماعی هماهنگی با قدرت های بزرگ جهان است در حالی که از روایات آخر الزمان استفاده می کنیم تنها راه پیشرفت همه جانبه، آمادگی همه جانبه و استقلال همه جانبه است. قدرت معجزه نیست بلکه قدرت انجام تکلیف است. 

و در کتاب غیبت نعمانی باب بیست و یک حدیث مفصل صفحه 320 در روایت مفصلی از امام صادق علیه السلام:( لیعدن احدکم لخروج المهدی و لو سهما...) یعنی  هر کدام از شما و لو با یک تیر خودتان را برای ظهور آماده کنیدکه خدا اگر بداند نیت هرکدام از شما آمادگی برای ظهور حضرت باشد امید دارم خداوند به او طول عمر دهد تا حضرت را درک کند.

 و از جمله آمادگی ها کسب اقتدار است. تیر کنایه است و برای تعبیر از آمادگی نظامی است.

از روایات در این زمینه همچنین در می یابیم تکنیک در دوران امام زمان هم پیشرفت می کند و ایشان با فن برتر ظهور می کنند و این تماما نظامی نیست. مثلا روایت هشتم از این باب بسیار مهم است که هنگامی که حضرت ظهور می کند والیانی در سطح جهان معرفی می کند و به هر والی می فرماید: ( عهدک في كفك) فرمان حکومتی شما در دست شما است. (فاذا واد علیک امر لا تفهمه و لا تعرف القضاء فیه فانظر الی کفک و اعمل بما فیها) تصمیم اگر برای شما روشن نبود و قضاوت با قاطعیت ممکن نبود به حکم در کف دستت نگاه کن و به آنچه به شما ابلاغ شده عمل کن.

اگر این روایت را پنجاه سال قبل می خواندند کسی فکر می کرد این نوعی معجزه است. امروز نمی گوییم به طور قاطع همین مبایل ها و شاید اصلا تکنیکی برتر از این هم باشد، و بعد این فرمان پیوست هایش به تفصیل خواهد آمد. چیزی شبه این اتوماسیونهای اداری امروزه و ادامه اش جالبر تر است که حضرت سربازانی را به سمت قسطنطنیه می فرستد و وقتی اینان وارد خلیج که معلوم نیست کدام خلیج می شوند در روایات هست که بر پاهاشان چیزی می نویسند و بر آب راه می روند. رومیان می گویند وقتی اصحابش روی آب راه می روند خود او چگونه است و دروازه ها را برای آنها می گشایند.

 معلوم می شود که تکنیک برتری هست در آن زمان بالاتر از شبکه های اجتماعی که ممکن است در آن زمان ایجاد شود و جالب است رومی ها تعجب از این بابت می کنند که سربازان امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برترین تکنیک را به کار می برند.

 ساخت جامعه بر مدار ایمان و تقوا یکی از مظاهر تولید قدرت است که در آخرالزمان نیر اتفاق می افتد.

از جمله اگر باز در مورد سبق بخواهیم صحبت کنیم 

یکی از آیات دیگر که از آن آماده باش و مانورهای نظامی و به کارگیری سلاح و عدم غفلت از سلاح هست و مهم است آیه 102 سوره نساء است؛  (و اذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طائفه منهم معك و لياخذوا اسلحتهم فاذا سجدوا فليكونوا من ورائكم و لتات طائفة اخرى لم يصلوا فليصلوّا معك و لياخذوا حذرهم و اسلحتهم ودّ الّذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة و لا جناح عليكم ان كان بكم اذى من مطر او كنتم مرضى ان تضعوا اسلحتكم و خذوا حذركم ان اللّه اعدّ للكفرين عذابا مهينا) که دلالت روشنی در این زمینه دارد.

جالب است که از مستحبات سفر و از مستحبات لباس حمل سلاح است که آن موقع شمشیر می گفتند و اینکه بدون اسلحه نباشد این کنایه از این است که هر مسلمان باید مظهر و نماد این قدرت باشد.

کفار خوششان می آید، بدشان نمی آید که شما از اسلحه ها و طعامتان غافل شوید و یک دفعه به شما هجوم ببرند و از بینتان ببرند و بعد مستثنیات حمل اسلحه را نام می برد و در عین حال می فرماید خذوا حذرکم.

در این آیه شریفه چهار بار آن هم در نماز و شرایط عبادی اسلحه را نام می برد و این به معنای لزوم کسب قدرت و آمادگی در مقابله با دشمن است هدف از مانورهای نظامی و آماده باش عمومی این است که در شرایط سخت خوب امتحان پس بدهیم. و مصادیق هر زمان به وقت خودش. پدافند غیر عامل قدرت سایبری، آزمایش سلاح و بررسی نقشه پیشرفت و آمادگی و امتحان رزمندگان هر کدام جای خودش و اهمیت خودش را دارد.

 اشکالات مربوط به رزمندگان باید قبل از وقوع جنگ رفع شود چون سلاح بدون رزمنده فایده ندارد و رزمنده هم آمادگی نظامی می خواهد هم آمادگی روحی و اینگونه آمادگی ها هم جزء موارد کسب قدرت است.

علی ای حال ادامه بحث در جلسه آینده که چند مورد دیگر از جهاد التمکین را بیان می کنیم یکی بحث هجرت و دیگری بحث ولایت جائر که با وجود جائر تمکین چگونه حاصل شود؟

خلاصه تقریر درس خارج فقه جهاد استاد بزرگوار آیة الله شيخ عباس کعبی با موضوع

 ( بررسی آیه شریفه اعداد و دلالت کتاب سبق و رمایه از ابواب فقه بر لزوم توانمند سازی جامعه اسلامی و ایجاد اقتدار و قدرت در جهت تهدید زدایی.) 

تاریخ درس: سه شنبه 1395/8/4

 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین 

و الصلاة و السلام علی خیر الانام محمد و آله الطیبین الطاهرین

باب شانزده از ابواب جهاد النفس و ما یناسبه باب "وجوب حسن الظن بالله و تحریم سوء الظن به" است. هر دو بعدش هست. روایت اول از نه روایت این باب را می خوانیم که این روایت صحیحه ایت.

روایت صحیحه ای را می خوانیم از امام رضا علیه السلام 

قال:  أحسن الظن بالله ، فإن الله عزوجل یقول : أنا عند ظن عبدی المؤمن بی ، إن خیرا فخیرا و إن شرا فشرا.

روایت از امام رضا علیه السلام هست که حسن ظن به خدا داشته باش که در حدیث قدسی وارد است که خداوند می فرماید آنجایی که بنده من به من حسن ظن داشته باشد من هم آنجا حاظرم و خواسته اش را بر آورده می کنم. 

اگر خدا می فرماید (ان الله هو الرزاق ذو القوة المتین) و اگر می فرماید (انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب) اگر می فرماید (ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم)   ما باید قبول کنیم.


بحثمان در مورد اینکه گفتیم جهاد التمکین یحصل بامور؛

 الامر الاول، صناعة القوة؛ تولید قدرت و اگر به صورت مسئله شرعی بخواهیم در بیاوریم باید بگوییم هر مکلفی واجب است با تمام توان در تولید قدرت برای اسلام در جهت تحقق اقتدار اسلامی با هدف اجرای حاکمیت الهی تلاش کند. از مصادیق این تولید قدرت و ادله گفتیم آیه شريفه  (وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم وآخرين من دونهم لا تعلمونهم الله يعلمهم وما تنفقوا من شيء في سبيل الله يوف إليكم وأنتم لا تظلمون فيه) است.

دولت هم واجب است مقدمات این تولید قدرت را برای افراد جامعه فراهم کند. اطلاق قدرت را به شکل کافی عرض کردیم. از کتاب آیات الاحکام فاضل مقداد توضیح آیه را می خوانیم. ایشان می گوید: اعداد و استعداد به یک معنی است و یعنی آمادگی. من قوة... يعنی مقدمات قدرت و اسباب قدرت را فراهم کردن. اگر علم است با علم و اگر این قدرت مستلزم توانمدسازی اجتماعی و نظامی است باز هم همینطور و هر کدام مقدماتی دارد. چه عده و چه عده. از رباط الخیل استفاده می شود وجوب مرابطه و مرزبانی مگر اینکه قیودی بعدا اضافه شود. لذا خداوند فرمود ترهبون به عدو الله که این ترهبون جواب یک سوال مقدری است که چرا باید قدرت آماده کنیم در حالی که مثلا دوران صلح است؟ این آمادگی بر اساس این آیه شریفه برای ترهیب دشمن نه قتال. برای ترساندن دشمن و ترساندن یعنی تهدید زدایی. آمادگی همه جانبه و تولید قدرت باعث رفع تهدیدهای داخلی و خارجی می شود. پس واژه "ترهبون" را نیز عرض کردیم. وگفتیم جمله حالیه است از اعدوا

بحثی هم هست در مورد ضمیر؛ که " ترهبون به" فرمود که مرجع "ه" چه چیزی است؟ یعنی قدرت شما بازدارنده است. قدرتی که تولید کرده اید. و از اعدوا این را می فهمیم.

سلفی ها به ضمیر در "به" کار ندارند و غرض را می گیرند و اصل ارهاب دشمن با هر راهی که به دست بیاید را جائز می دانند. در حالی که مطلق ارهاب دشمن از طریق شرعی جائز است نه غیر شرعی. این نیست که هدف وسیله را توجیه کند. از آیه شریفه استفاده نمی شود که ارهاب به نحو مطلق جائز یا واجب است. خصوصا نسبت به رفتارهای غیر انسانی با دشمن در معرکه. مثل تمثیل و تعذیب که در خود دستور العمل های جنگی پیامبر و امیرالمومنین  علیه السلام نهی شده است. اخلاق جنگ یکی از اصول جهاد در اسلام است، که در جای خودش آمده و کارهایی که می کنند خلاف مبنای آیه است. اینها استناد می کنند به فعل و سیره "خالد بن ولید" که سر "مالک بن نویره" را در دیگ پخت و از آن خورد تا دیگر دشمنان حساب ببرند. این رفتار وحشیانه است و جائز نیست. این کجایش اسلامی است؟! با چه اصول انسانی می خواند؟! یک نوع فقهی در نزد آنها است که فقه الدماء نام دارد و بحث البته در این باره مفصل داریم.

در مورد "عدو الله" در آیه شریفه  در مجمع البیان و کشاف و فقه قرآن راوندی هست که اهل مکه اند. مرحوم فاضل مقداد قبول نمی کند و می فرماید در  "ترهبیون به عدو الله" در واقع مصداق خصوصیت ندارد و القاء خصوصیت از مصداق مشرکین قریش بودن عدو می کنیم.

و "آخرین من دونهم"؛ گفته اند اهل قریضه بوده اند و در مجمع و البیان و کشاف و... گفته اند منظور منافقینند. فاضل مقداد می فرماید این قول خوبی است و بعید نیست که بغاة هم باشند. طبرسی در مجمع بیان چیز عجیبی گفته است که فاضل مقداد نقل کرده است که منظور جنیان کفره باشند و اینکه که شیهه اسبها جنیان کافر را اذیت می کند که این تقریبا معلوم است که این طور نیست.

بعد مرحوم فاضل مقداد فوائدی را در این باب بیان می کند. 

اولا روایت نقل می کند که منظور از "قوة" یعنی تیر اندازی و عکرمه گفته دژ و ابن سیرین گفته حصون  و منظور از حصون خیل است و اگر کسی وصیت کند ثلث مالش را به حصون بدهند از وصيتش معنای اسب فهمیده می شود و اسب بخرند و به عنوان مرزبانی در جبهه قرار بدهند. گفته شده که این در حصون وصیت کرد. و بعد شعری نقل می کند که منظور از حصون خیل است که فاضل مقداد این را مجاز بر می شمرد و قبول نمی کند و حقیقت معنایی آن را دژ بر می شمرد.

دوم خود "خیل" اینجا خصوصیت ندارد. خیل برای رباط است و خود رباط هم خصوصیت ندارد و برای قدرت است و آنچه خصوصیت دارد اقتدار است و هرچه سبب اقتدار می شود را باید آماده کنیم. 

سوم می فرماید الخیل از بارزترین و بزرگترین ابزار قتال است. گویی که مظهر قتال باشد و از پیامبر اکرم حدیثی را نقل می کنند: (ارتبطوا الخیل فان ظهورها لکم  عز) و بعد می فرماید چرا گفت و من رباط الخیل چون اعم اغلب در آن زمان رباط از خیل انجام می شد مثل نخل و رمان که برای بهشت ذکر می کنند که از بابت اعظم افراد فاکهه است.

ما جمع بندیمان از این آیه شریفه این است که هر چیزی که باعث اقتدار امت اسلامی و مسلمین می شود تکلیفی است بر عهده همه امت اسلامی و اصولا در اسلام ضعف مذموم است و اقتدار مدح شده است از امام صادق هست ان الله یبغض الضعیف الذی لا دین له ... الذی لا ینهی عن المنکر در نسخه بدل هست الذی لا زبر له زبر یعنی خشونت و قاطعیت ندارد و قدرت نهی از منکر نداشته باشد و نهی از منکر اقتدار می خواهد. در این زمینه مجموعه روایاتی را نقل می کنیم از کافی

عبدالله بن مغیره رفعه یعنی مرسل است تا اینکه می گوید قال رسول الله. اهل تسنن وقتی می گویند رفعه یعنی حدیث مرسل است و در کتابهای ما یعنی به سند خودش رسانده است به رسول الله، اما ما که سند آن را نمی دانیم فلذا حکم مرسل را پیدا می کند. در هر حال روایت می کنند که مضمونش این است که لحیه خود را حنا ببندند با رنگ سیاه که باعث ارهاب دشمن بشود. این البته در زمان جنگ های تن به تن و با شمشیر بود و این امروز خصوصیت ندارد و گفته اند: ( سیف و "ترس" ) یعنی شمشیر و سنگر.

[۱۰/۳۰،‏ ۲۲:۱۲] .: در ادامه آیه شریفه آمده است وَما تُنفِقوا مِن شَيءٍ في سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيكُم وَأَنتُم لا تُظلَمونَ

معلوم می شود عده ای از مسلمانان بودند که وسائل مرزبانی را فراهم می کردند و خداوند به آنها می فرماید که این انفاق شما خسارت در پی ندارد و به آنها وعده اجر می دهد. (به مضمون آیه)

 از امام کاظم نقل می کنند اگر کسی چاهارپایی در مرز فراهم کند و انتظار دارد امر اهل البیت به فرج حاصل شود (و هو منسوب الینا ادر الله رزقه و شرح صدره و بلغه امله و کان عونا علی حوائجه) از این استفاده می شود که مرابطه  و مرزبانی حتی در عصر غیبت بنا بر قول کسانی هم که جهاد را مشروط به اذن امام می دانند مستحب است و اکید است و فضل دارد و البته در چارچوب دولت اسلامی. ممکن است کسی بگوید مرزبانی واجب کفایی است که اگر قرار است اگر نباشد امنیت سلب شود. فلذا نمی توانیم بگوییم مستحب است که با توضیحاتی که دادیم امر واضح گردید.

 و اما راوندی که آیه را در کتاب سبق و رمایه ذکر کرده است و سبق و رمایه هم می تواند یکی از ادله تولید قدرت و آمادگی نظامی باشد.

سبق مصدر است. سبق و رمایه یعنی مسابقه و تیر اندازی که عقدی شرعی است و فایده آن آمادگی نظامی است و می شود برای آن عوض قرار داد و بحث می شود که آیا این عقد جائز است یا نه؟

وا ژه ای هست در این بحث به نام خط و "خط" همان عوض سبق و رمایه است.  و گفتیم فایده سبق و رمایه اینکه آمادگی درست کند که وارد جنگ شویم. اصل این کتاب روایتی است که شیعه و اهل سنت نقل کرده اند؛  لا سبق إلا في نصل أو خف أو حافر

    تیر اندازی شتر دوانی اسب سواری از این سه قبلا در جنگ استفاده می شد و در  روایت هست که ملائکه قمار باز را لعن می کنند به استثنای مسابقه اسب و شتر دوانی . الریش هم وارد شده است. ریش نوعی تیر است که با پر نشانه گذاری شده چند پر و چند شعبه که اینجا روایات زیاد است، که این عقد سبق شرایطی دارد از جمله آن بلوغ دو طرف و خالی از حجر باشند و عقد بر خیل و بغال و حمیر می شود انجام داد که داخل در حافر است یا ابل و شتر یا فیله و فیلها و علی السیف مسابقه شمشیر زنی و "الحراب" که آهنی است و فرق می کند با نیزه و در مجموعه تیراندازی داخل می شود، که سبق اعم از رمی است. چون گفتیم نص روایت  سه مورد است؛ لا سبی الا فی نصل او خف او حافر.

 مسابقه با عوض در کشتی یا سفن در کشتی ها یا با پرنده ها یا مسابقه دو یا وزنه برداری و پرتاب سنگ و امثال اینها رهان در مورد اینها جائز نیست. دو دیدگاه هست دیدگاه درست که علما تقویت می کنند اصل این مسابقات حرام نیست اما مسابقه با گرو در مورد اینها جای اشکال است و حرام است. در مورد جام ورزشی هم گفته می شود اگر عوض نباشد و هدیه باشد بلا اشکال است.

 علی ای حال در فقه کتابی پیشبینی شده است به نام سبق و رمایة و فلسفه اش آماده سازی نظامی است.  در ما نحن فیه و بحثمان طبعا خیل و شمشیر و آن ادوات جنگی آن موقع تبدیل می شود به موارد معاصر و البته القای خصوصیت می کنیم و هر چیزی که باعث قدرت و ایجاد اقتدار بشود لازم است.



درس خارج فقه جهاد استاد بزرگوار آیة الله شیخ عباس کعبی در تاریخ 1395/8/3 با موضوع  اسباب و عوامل تمکین در جهاد تمکین

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله  کعبی، خلاصه تقریر درس خارج فقه جهاد استاد بزرگوار آیة الله شيخ عباس كعبي، با عنوان مسئله عوامل و اسباب تمکین در جهاد تمکین، در تاریخ دوشنبه 1395/8/3 به اين شرح است:

مقدمه
نقطه آغاز جهاد، تلاش و حرکت برای ایجاد یک قدرت حد اقلی برای اسلام است که به این قدرت حداقلی تمکین می گوییم. تمکین از طریق جهاد حاصل می شود. جهاد سبب تمکین است. این جهاد هم واجب است. چون تمکین هم واجب است و جزء هدف دین است. التمکین یحصل باسبابه. فلذا باید اینجا اسباب تمکین و اسباب جهاد را بیان کنیم.
برخی مثل سلفیت تکفیری می گویند باید از تمکین استفاده شود برای اقامه دین اما تمکین دو مقدمه دارد؛ یک الشوکة در مقابل دشمنان و دوم النکایة یعنی ضربه فلج کننده باید به آنها بزنیم تا از پا در بیایند و بعد می گویند اگر این محقق شد تمکین حاصل می شود. سلفیت تمکین را مساوی با میدان جنگ و جهاد را قتالی دانسته اند و معتقدند تمکین بدون حرکت فلج کننده نظامی حاصل نمی شود فلذا باید بی نظمی در حد توحش در سطح جهان انجام بدهند تا اقتدار به ظاهر اسلامی آنها به وجود بیاید و تمکین پیدا کنند و این سوء استفاده از اصطلاح جهاد است.
روش حضرت امام قدس سره الشریف برای پیروزی آوردن مردم در صحنه بود. ایشان از توانمندی مردم برای اقتدار استفاده می کنند. ما باید در جهاد تمکین دنبال مقدماتی باشیم که اقتدار برای اسلام ایجاد کنند. با تشکیل حکومت با آوردن مردم در صحنه و بسیج عمومی با آماده بودن در مقابله با دشمن باید ببینیم راههای تمکین چیست؟ زمینه فقهی این بحث هم سیره رسول الله است. 
عوامل و اسباب تمکین در جهاد تمکین
اولین سبب، الاعداد و الاستعداد؛ این امر بر می گردد به آیه شریفه ( وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآَخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ) اعدوا؛  که این اعداد و استعداد را ما بحث می کنیم. ابتدا شرح آیه شریفه که این آیه شریفه مفرداتش به چه معنی است و بعد از بیان مفردات آیه شریفه ما یستفاد من الآیة را هم بیان می کنیم.
آیه اجمالا می فرماید اعداد و استعداد، تا آنجا که توان دارید برای تولید قدرت استفاده کنید. به گونه ای که قدرت پیدا کنید در همه اسباب قدرت و مکنت چون "قوة" اطلاق دارد و این "قوة" اطلاقش شامل انواع و اقسام قدرت می شود. که این شامل سلاح به همه اقسامش می شود که در بعضی از روایات قدرت اینجا مصداقش را گفته اند تیر اندازی یا الرمی، در روایت دیگری آمده تحصین که قلعه ها مستحکم بشوند و در زمان ما پدافند غیر عامل. اطلاق قوت شامل ابزار و ادوات جنگی می شود، اما منحصر به ابزار و ادوات جنگی نمی شود. اگر بگوییم القوة یعنی رمی، نفی نمی کند که غیر رمی هم شامل مصادیق قوة باشد.
چه آنچه در زمان متن و در زمان قرآن کریم بوده چه بعدا به وجود بیاید. اسبها در مرزبانی مظهر قدرت بودند. امروز فرق می کند و قوه شامل انواع نیروهای زمینی هوایی امکانات سایبری و پدافند غیر عامل و غیر آن می شود.
یکی از موارد مربوط به نقش مکان و زمان در اجتهاد همین است و ابزار جهاد عوض شده است خیل مصداق قدرت بود و الآن مصداق قدرت نيست و اين البته روشن است. 
ارهاب عدو الله؛ یعنی ترساندن طوام با نگرانی این می شود ارهاب. اینکه دشمن هم احساس ذلت بکند و هم احساس سرافکندگی. ترهبون با ضمیر به، یا به (ما استطعتم به من قوة) بر می گردد به (اعداد.) اعداد و استعدادی که جنبه بازدارندگی دارد. ترهبون به جمله حالیه است. حال کونکم مرهبین به. اعداد و استعداد و آماده باش و تولید قدرت تهدید زدایی می کند. جامعه ای که در مقابل دشمن آماده باشد، دشمن را از هجوم باز می دارد. این آیه می گوید تا آنجا که می توانید قدرت بازدارندگی در مقابل دشمن را ایجاد کنید.
(و آخرین من دونهم لا تعرفونهم الله یعرفهم...) نه تنها دشمن بیرونی به وحشت می افتد و واهمه پیدا می کند بلکه منافقینی که در درون جامعه اسلامی هستند اینها هم واهمه پیدا می کنند در مقابله با نظام اسلامی خودی نشان بدهند. بنا بر این اقتدار، ریشه تمکین و توانمند شدن برای اجرای دین است و در سایه اقتدار اهداف اسلام محقق می شود و جلوی فتنه ها گرفته شود.
پس اعداد قوه منحصر در آماده باش صرفا نظامی نیست و رباط الخیل از بابت مصداق اتم است و ما استطعتم من قوة مطلق قدرت را می گوید. من رباط الخیل فرد اتم ما استطعتم من قوة است.
در مقابله با قدرت دشمن قدرت باید تولید کرد. اقتدار معنوی از یک جهت آمادگی روحی و روانی است. نباید مسلمانها احساس نتوانستن در مقابله با دشمن داشته باشند. متاسفانه یک زمانی بعضی به نام فرار از دنیا و به نام زهد و اینکه باید فقط به فکر آخرت باشیم با کناره گیری از ابزار پیشرفت و قدرت باعث شدند دشمنان سلطه پیدا کنند. قضا و قدر و آخرت را نباید به گونه ای معنی کنیم که باعث ضعف مسلمانان شود. روحیه خود باختگی باید تبدیل شود به روحیه خودباوری و خدا باوری.
ایجاد قدرت اجتماعی است که باعث ایجاد قدرت می شود.
از جمله موارد اعداد، اعداد مالی و اقتصادی است. اگر مالفه های قدرت فرهنگ یا سیاست یا اقتصاد، رسانه و بعد نظامی گری باشد و همه این پنج فرد بابد با نحو اعلا موجود باشد. اقتدار مدیریتی، اقتدار رسانه ای، اعداد در مجال تخصصهای مختلف برنامه ریزی و یا سازماندهی و تحقیقات و فن آوری و در نهایت هر چیزی که آمادگی و توان را با شکلی بالا ببرد که هم باعث تهدید زدایی بشود و باعث بسط ید رهبری جامعه و جامعه در اجرای اسلام بشود.
بر اساس این آیه شریفه با این توضیحاتی که عرض شد در ادامه بحث، آیه را از کتابهای آیات الاحکام مثل کنز العرفان فی آیات الاحکام و از کتب روایی خودمان می گوییم که بدانیم این ابعادی که گفتیم استفاده می شود یا نه.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله شيخ عباس كعبي، خلاصه تقریر درس خارج فقه استاد بزرگوار حضرت آیة الله شيخ عباس كعبی با موضوع جهاد، بحث "جهاد التمکین لاقامة الدين من ضوء القرآن الکریم" در تاریخ یکشنبه 1395/8/2 به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیث امروز از باب وجوب الخوف من الله که این باب چهارده حدیث دارد. بنده حدیث چهارم را انتخاب کردم ( من خاف الله اخاف الله منه کل شیئ و من یخف الله اخافه الله من کل شیئ) خدا ترس و کسی که از خدا می ترسد خدا همه را از او می ترساند. ترس از خدا یعنی ترس از گناه و عواقب شوم گناه و توجه به جایگاه و عظمت الهی و رعایت حریم کبریایی خدا است و نه اینکه انسان مومن ترسناک است بلکه این است که احترام و هیبت و جایگاه مومن برای همه عیان و آشکار می شود.

بر پایه اقسام جهاد یک دسته بندی می کنیم به گونه ای که بتوانیم مباحث جهاد را در قالبی نو مطرح کنیم. بنابراین باب اول از بحث جهاد را تقسیم می کنیم بر سه بخش؛ اول جهاد التمکین، فصل دوم، جهاد دفاع از اسلام و مسلمین و جایگاه نظام اسلامی و فصل سوم  جهاد توحید و عدل و درمقابله با ملحدین و طاغوت و مستکبران

این سه فصل را به ترتیب بحث می کنیم

فصل اول جهاد التمکین لاقامة الدين

اقامه دین همانطور که در آیه 13 سوره شوری هست (شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّي بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْکَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسي‏ وَ عيسي‏ أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ کَبُرَ عَلَي الْمُشْرِکينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبي‏ إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيبُ) که فعلا آیه مورد بحث ما نیست.

تمكين در لغت

  معمولا در کتابهای فقهی تمکین را در کتابهای نکاح خوانده ایم اما واژه تمکین ریشه قرآنی و ریشه روایی دارد. اصل این واژه در لغت، به نقل از بیضاوی این است که شیئی در جایگاه خود قرار بگیرد و مستقر شود. بعد این واژه برای تسلیط و سلطه پیدا کردن یا تملک یا اقتدار و قدرت استعاره شده و در مورد واژه مکنت معنای توانمندی را هم به کار برده اند. در عربی معاصر می گویند التمکین الاجتماعی یعنی توانمندی اجتماعی و در قدیم می گفتند: بنو فلان ذو مکنة.ذو مکنة یعنی جایگاه خاصی نزد سلطان دارند. 

پس خلاصه تمکین در لغت به معنای سلطه و اقتدار و قوت و قدرت آمده 

تمكين در قرآن کریم

در قرآن کریم و روایات واژه تمکین و مشتقات آن به معنای قدرت، ظهور و بروز و رسوخ و استحکام جایگاه در حداقل سینزده مورد احصاء کرده ایم که آمده مانند آیه شریفه ( کذلک مکنا لیوسف فی الارض)  یا  (و لقد مکناکم فی الارض و جعلنا لکم فیها معایش) مکنتکم ای ملکناکم یا جعلنا لکم فیها مکانا و اقدرناکم. چیزی شبیه تسخیر، همانطور که در آیه شریفه آمده است، (سخر لکم ما فی الارض جمیعا.)

تمکین در اصطلاح

اما در اصطلاح، آیا این واژه اصطلاحی هم دارد یا نه؟ برخی از نویسندگان معاصر اهل سنت اصطلاحی برای تمکین درست کردا اند و آن را به یکی از شاخه های فقه تبدیل کرده اند و فقهی طراحی کرده اند به نام "فقه التمکین" و تعریفی اصطلاحی درست کرده اند. بر اساس بررسی بنده، فقه التمکین از دیدگاه اینها به ظاهر موضوعش احیای امت اسلامی است. اینکه چگونه امت اسلامی را نجات دهیم و در مسیر پیشرفت قرار بدهیم؟ یکی از روشهای نظریه احیاگری آنها همین فقه تمکین است. در این زمینه کتابی هست از "الصلابی" به نام "تفسیر المومنین بفقه النصر و التمکین" که گفته است و در قرآن کریم انواع شرایط، اسباب و اهداف و تعریفی از تمکین کرده در اصطلاح و گفته فقه تمکین؛ هو دراسة انواع التمکین. شروط تمکین، اسباب تمکین، مراحل و مقومات تمکین من اجل رجوع الامة الى ما كانت عليه من السلطة و النفوذ و المکانة في دنيا الناس را هم بحث کرده است.

این کتاب در اصل پایان نامه دکتری بوده و الآن نزد جریانهای معاصر اهل سنت سلفی و غیر سلفی به کتابی مرجع تبدیل شده است.

غیر از "صلابی" دیگران هم تعریف کرده اند؛ "علی عبدالحمید" قبل از "صلابی" تمکین را به اهداف برگردانده و گفته ریشه و هدف همه کارهای اسلامی اجتماعی به تمکین باید برگردد. وی  میگوید هدف بنیادی مجموعه رفتارها و حرکتهای مسلمانها و از جمله فقه اسلامی باید علو و برتری باشد و رشد و تمکین یعنی علو و قبل از مرحله تمکین مرحله استخلاف است و نتیجه استخلاف تمکین می شود و بر اساس آیه شریفه (  وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً) از جمله این افراد،  محمد السید محمد یوسف فقه تمکین را فقهی دانسته که اسباب عقب ماندگی را در آن بحث می کند و اینکه چطور قدرت گذشته را از دست دادیم و چه کنیم که این قدرت را از نو به دست آوریم و موانع بر سر راه این هدف چیست و راه به سوی این اقتدار چیست و چه امیدهایی وجود دارد؟ این بحث را آقای محمد سید محمد یوسف در کتابی به نام "التمکین للامة الاسلامية في ضوء القران الكريم" آورده است و آقای  "علی عبدالحلیم" در کتابی به نام "فقه الدعوة الى الله" نیز بحث کرده است.

و نویسنده ای اهل سنت و لبنانی که گرایشهایی به انقلاب اسلامی هم داشته و دارد به نام دکتر "فتحی یکن"  که تعریف کرده: بلوغ حال من النصر و امتلاک شیئ من القدرة و حیازة شیئ من القدرة و السلطان و تایید الجماهیر و الانصار و الاتباع. بعد می گوید این نوع تمکین ثباتی برای اسلام و علو شان اسلام می شود. وی چیزی شبیه عناصر دولت؛ یعنی سرزمین، ملت، حاکمیت و حکومت را به شکلی حد اقلی گفته است که تمکین می شود.

این هم تعریف تمکین از لحاظ اصطلاحی 

بررسی

به نظر می آید اینها تعریفهای نویسندگان اهل سنت است از تمکینی که آن را شاخه ای از فقه قرار داده اند و چقدر موسسه و سازمان برای فقه مقاصد تشکیل داده اند و حتی متاسفانه حوزه در بخشی درگیر این به ظاهر فقه شد. آنها فقه تمیکن را در حوزه پیشرفت  و بازسازی دولت اسلامی قرار داده اند و چنین نگاهی به آن دارند.

در حالی که تعریفهای اصطلاحی که آقایان داده اند، اصلا ربطی به فقه ندارد یا بر می گردد به بررسی اسباب عقب ماندگی دولت اسلامی یا بررسی راه قیام امت اسلامی. و بررسی راه قیام، بحثی جامعه شناسی است، اینان نیامده اند حکم قیام را بررسی کنند. و احکام فقهی این مسئله را بسنجند. اگر می پرسیدند قیام با خصوصیاتی که ذکر کرده اند چه حکم فقهی و شرعی دارد می شد فقه در حالی که آقایان جامعه شناسی می کنند. بیان اهداف اسلام در تربیت و ساخت جامعه با رویکرد جامعه شناسی سیاسی ربطی به فقه ندارد بلکه مجموعه ای از مباحث قرآنی متعلق به سنت های الهی حاکم بر جامعه و تاریخ است که می تواند مبنی بشود برای فقه اما  فقه نیست و اینکه انبیاء چگونه صبر کردند و مبتلی شدند و خداوند چگونه انبیاء را پیروز کرد؟ این بحث ها باید علم الاجتماع السیاسی الاسلامی نام گذاشته شود نه فقه اسلامی. 

نکته بعدی آقای "صلابی" می گوید فقه النصر و التمکین در حالی که  بین نصر یا پیروزی و اقتدار یا تمکین عموم خصوص من وجه است و نه ترادف. در حالی که وی آیات مربوط به نصر را به معنای تمکین گرفته. تمکین نتیجه پیروزی است و در یک کلمه یعنی اقتدار. چه بسا در معرکه ای پیروزی هم به دست بیاید اما دیگران از اقتدار استفاده کنند و اقتدار تعلق دارد به لوازم زیادی نه تنها پیروزی اسلامی. 

مقتدر و کسی که دستش برای خواسته هایش باز است و موانع را بتواند برطرف کند متمکن است. علامه طباطبایی مختصر تمکین را تعریف کرده است می فرماید: (و المراد من تمکینهم فی الارض اقدارهم علی اختیار ما یریدونه من نحو الحیاة) توانمند سازی و مقتدر کردن جامعه ایمانی بر آن روش و سبک زندگی که می خواهند در حالی که مانعی هم وجود نداشته باشد یا اینطور نباشد که در تزاحم با امور نتوانند اجرا کنند.

پس اینکه جامعه بتواند سبک زندگی اجتماعی را بدون تهدید بیرونی و آسیب درونی اجرا کند این می شود جامعه متمکن. بر اساس این دیدگاه تمکین باز ملازمه با حکومت و دولت ندارد. ممکن است ما بتوانیم انقلاب هم کنیم و نظام طاغوت را براندازیم و قانون هم بنویسیم و نظام سیاسی بر مبنای حکومت الهی هم شکل دهیم اما تمکین حاصل نشده باشد.

تمکین یعنی توانمندی در رفع تهدیدها و آسیبهای درونی برای اجرای اسلام در صحنه جامعه. استخلاف نیز یعنی تشکیل نظام سیاسی (و لیمکنن) یعنی توانمندی در اجرای اسلام ناب. رهبری معظم انقلاب، انقلاب اسلامی را در چند مرحله تعریف می کنند. مرحله اول مرحله انقلاب، دوم،استقرار انقلاب، سوم تشکیل دولت اسلامی، چهارم، جامعه اسلامی و کشور اسلامی، پنجم، امت اسلامی و تمدن اسلامی. بعد ایشان می فرماید ( به مضمون) ما در مرحله دولت اسلامی هستیم و کسی ادعا نمی ککند اسلام از هر جهت اجرا شده باشد. اگر بخواهیم بر این اساس تطبیق کنیم تمکین مرحله تمدن اسلامی خواهد بود.

اقسام تمکین

مثال تمکین در قرآن زیاد است اما تمکین علی قسمین؛ تمکین جزئی و تمکین کلی. جزئی نه در کلان حکومت و نظام بلکه در بخشی از بخشها ممکن است اتفاق بیافتد. ممکن است نظامی طاغوتی باشد اما در بخشی از آن تمکین صورت گیرد. مثل تمکین حضرت یوسف در دولت الحادی و در بخشی پایانی توانست سیاستهایی را اجرا کند و در زمان حکومت های جائر امام صادق علیه السلام خطاب می کند به بن بضیع و می فرماید: اینها کسانی هستند که من نور الله بهم البرهان. برخی در دستگاههای جور هستند که خداوند به وسیله آنها برهانهای الهی را بیان می کند و مکن لهم في البلاد و جایگاهی پیدا کرده اند مثل همین بن بضیع و علی بن یقطین و دیگران. این تمکین باید گسترش پیدا کند. 

اما تمکین کلی تمکینی است که بدون هیچ رادع و مانع در همه ابعاد هست. مثل تمکین سلیمان نبی در جریان حکومت های صالح و نمرود در جریان حکومتهای غیر صالح و مثل جریان ذو القرنین. می فرماید (انا مکنا له فی الارض و آتیناه من کل شیئ سببا) که در رابطه با ذوالقرنین.

اینها فقط مقدمه است برای شناخت تمکین در لغت و اصطلاح

اما ما واژه ای که به کار بردیم و گفتیم جهاد التمکین لاقامة الدین یعنی جهاد برای کسب قدرت و اقتدار جهت اجرایی کردن دین. کسب اقتدار و تلاش برای کسب اقتدار جهت اجرایی کردن دین خودش جهادی است. فلذا نام این فصل را گذا شته ایم جهاد التمکین لاقامة الدین. مثل جهاد پیامبر اکرم در دو مرحله جهاد مکی یا همان جهاد کبیر و جهاد مدنی یا همان جهاد قتالی.

عمده جهاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مکه است که چه زحمت هایی کشیدند تا جامعه اسلامی توانمند شود و تشکیل شود. یکی از بحثهای بحث جهاد تمکین هجرت است یکی از فروعات تقیه است یعنی سری کار کردن است، یکی از فروعات سیاسی کار کردن است یکی از فروعات بحث تمکین حرمت محبت بقاء ظالمین است. کار فکری و فرهنگی کردن است. بصیرت افزایی سیاسی اجتماعی است.

پس ما با ادبیاتی بر پایه قرآن و روایات و سیره پیامبر و سیره اهل البیت علیهم السلام رو به رو هستیم. جاهایی هم ممکن است جهاد تمکین کنیم اما تمکین حاصل نشود.

جزئیات و ادله آن ان شاءالله در جلسه آینده.

درس خارج فقه جهاد در تاریخ یکشنبه 2 آبان ماه 1395


دار لقاءبین   العلامة السید جعفر مرتضی العاملي و آیة الله الشیخ عباس الکعبي قبل أسبوع في قم المقدسة حیث تناولا في جلسة ودیة بعض الآراء و البحوث العلمیة و العقائدیة والمسائل الإجتماعیة.

 و أهدی سماحة الشیخ عباس الکعبي في هذه الجلسة، کتابه الأخير «نظرات في الثقافة العرفانیة» لسماحة السید مرتضی العاملي صاحب موسوعة الصحیح من سیرة النبي و کتب اعتقادیة قیمة کثیرة

و سبق أن التقیا سماحة السید و سماحة الشیخ في لبنان في الشهر الماضي.


علامه سید مرتضی عاملی صاحب مجموعه ارزشمند الصحیح من سیرة النبي و آیة الله شیخ عباس کعبی در شهر مقدس قم با هم دیدار کردند. ایشان 

در این جلسه ارزشمند در مورد برخی از مطالب اجتماعی و علمی و اعتقادی بحث و گفت و گو کردند.

شایان ذکر است که ماه گذشته آیة الله کعبی در لبنان با علامه عاملی دیدار داشتند.


 

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیث امروز  باز هم از وسائل الشیعة ابواب جهاد النفس و ما یناسبه باب سینزده 

روایت چهارم که کلینی از علی بن ابراهیم نقل می کند... از امام صادق علیه السلام که از پدر بزرگوارشان نقل می کنند لیس من عبد مومن الا و فی قلبه نوران نور خیفة و نور رجاء... بنده مومن خدا دو نور در قلبش روشن است، نور ترس از خدا و نور امید به خدا و توازن بین این دو هست.این مطلب این موضوع را می رساند که انسان مومن باید نسبت به خوف و رجا شخصیتی متوازن داشته باشد. برخی در زمان ما با گرایش امید دادن بی قید و جهت به مردم و گرایش رجای محض نسبت به گناهها التزام ندارند و این حتی به برخی منبرها متاسفانه کشیده شده همانطور که عکس قصه هم هست و ایجاد یاس از رحمت الهی هم از گناهان کبیره است.


آخرین مورد از موارد تعین جهاد کفایی، اجاره است، با اجیر شدن و اجیر کردن. برخی گفته اند واجب کفایی جهاد در این مورد متعین می شود. فرضش این است که کسی یا کسانی یا مجموعه ای یا سازمان و نهادی باشد که از لحاظ مالی امکانات ندارند جهاد بکنند و معسرند. و در مقابل مجموعه ای هستند یا افرادی که پول دارند اما بنا به هر دلیل نمی توانند جهاد بروند یا مانع جسمی یا غیر آن دارند و این مسئله قابل تصور است و مبتلی به هم هست.

یا آن کسانی که قدرت تجهیز دارند و به آنها نیاز هست و بدون پشتیبانی و توانمند سازی اینان ، امر جهاد محقق نمی شود حال یا به صورت شخصی است که پول بدهد یا به صورت نظام و حکومت است که این هم ممکن است نظامی پول بدهد و احتیاج باشد به این پشتیبانی که مجاهدان را تجهیز کنند. حالا اگر فرمانده جهاد بگوید، افراد توانمند باید کمک کنند حال این کمک گاهی به شکل انفاق است و در این بحثی نیست گاهی به این نحو است که کسی را اجیر کند و به جنگ بفرستند؟ آیا بر معذور توانمند واجب است کسی را اجیر کند و جای خود بفرستد؟ الاقوی الوجوب فیتعین علیه الجهاد بلاستیجار. چون وجوب کفایی تا جایی است که سد حاجت بشود پس اگر کسی که ولی امر جهاد است بگوید کفایت محقق نمی شود پس در این صورت متعین می شود و بر افراد توامند اجیر کردن و تجهیز معین می شود یا  هزینه بپردازند یا اجیر کنند. 

حال بحث این است که معسر واجب است اجاره را قبول کند یا نه؟

قیل لا یجب علیه. مگر آنکه جهاد بر او متعین شود، یعنی نسبت به معسر هم امر من بیده الجهاد باشد اما من به الکفایه غیر از معسر وجود داشته باشد و اگر بدل به جایش وجود داشته باشد واجب نیست قبول کند. چرا که اجیر شدن نوعی اکتساب است و واجب نیست این نوع اکتساب را تحصیل کند. تازه برای واجب مشروط به کفایت و واجب مطلق.

مسئله بعد این است که اگر به جای اجاره بذل باشد چطور؟ 

محقق می فرماید و صاحب جواهر نیز به نقل از مسالک می گویند اجاره عقد است و متوقف بر قبول است اما بذل معسر را متمکن می کند. و با بذل بر او و متمکن شدن داخل در ادله وجوب جهاد می شود. اما به نظر ما نسبت با معسر اینجا فرقی بین بذل و اجاره نیست و جهاد در صورت بذل بر او متعین نمی شود البته این در صورتی است که  به جای معسر بدل وجود داشته باشد و اگر بدل نباشد و من بیده الجهاد به او دستور دهد بر او متعین می شود چه با بذل چه با اجاره. و اگر به قدر کفایت باشند با بذل می تواند برود اما بر او متعین نخواهد بود.  پس بذل در اینجا موثر در تعین بر او نیست. حتی اگر با بذل مجهز بشود اما ولی جهاد به او دستور  نداده باشد به صورت خاص یا عام و با وجود غیرش کفایت حاصل می شود جهاد بر او واجب نخواهد بود. لا یجب علی المعسر مع وجود البدل، اجارة او بذلا.

نعم یتعین بطلب الامام قبول الاجارة او البذل.

 مگر اینکه امام بر او متعین کند. مثلا امام فرمان بسیج عمومی دهد و همه باید بیایند. چه معسر و چه توانمند.معسر را باید تجهیز کنند چه با بذل چه با اجاره.

 معمولا در دولتهای معاصر نیروهای مسلح وجود دارند. نیروهای مسلح از قبل خودشان را تجهیز می کنند حقوق می گیرند و آموزش می بینند. نیروهای مسلح آماده برای لحظه مبادا. ممکن است ارتشی سی سال حقوق بگیرد اما یک بار هم جنگ اتفاق نیافتد و امکانات اینها بخشی از آن از بیت المال است و مقداری را امام می تواند معین کند عده ای توانمند تجهیز کنند. به عنوان مثال و شاهد نیروهای مسلح از این بابت که اگر وقتی جهادی اعلام شد بر آنها متعین است تا نیروهای داوطلب. مگر آنکه شرایط به گونه ای باشد که کفایت با این نیروها حاصل نشود. چه بسا اقتضا کند من بیده امر الجهاد نیروهای داوطلب تشکیل دهد در کنار نیروهای مسلح و مفروض کند که بودجه اینها هم تامین شود.بر ثروتمندان در اینگونه شرایطی جهادی با نام جهاد مالی واجب می شود با فرمان من بیده الجهاد واجب این امر می شود و به استناد آیه جاهدوا باموالکم و انفسکم  یا   و کرهوا ان یجاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله  یا   یا ایها الذین آمنوا انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بانفسکم الی التهلکة یا و جاهدوا فی الله حق جهاده   این تاکید شامل معذورین هم می شود خوب اگر معذور است امکانات و پول بدهد. و اطلاق و عموم  آیه شریفه تعاونوا علی البر و التقوی.

 از قاعده میسور هم می توان اینجا استفاده کرد المیسور لا یترک بالمعسور که معذور توانمند جهاد مالی لا اقل داشته باشد و اگر بدون نیابت و نائب کردن شخصی به جای خود، امر جهاد پیش نرود و خللی پیش بیاید هیچ مخالفی هم اینجا وجود ندارد که توانمند معذور به هر شکلی یا خودش در جهاد حاضر شود یا معسور را تجهیز کند. مختلف الشیعة علامه هم ذکر کرده اند که اگر معسرین زیاد باشند و توانمندان معذور هم زیاد باشد بر هر کدام مجهز کردن و مجهز شدن و حاضر شدن در جهاد در این حالت واجب می شود.

 دوم التطوع فی بذل المال و الجهاد 

سوم الجهوزیة آماده بودن و مقدمات جهاد باید همیشه فراهم باشد

چهارم مساهمه در امر مالی به هر میزانی که از او بخواهند و بتواند این واجب است و از او ساقط نمی شود 

پنجم العزم و الارادة و النیة الصحیحة لنصرة دين الله؛ تواکل و بر گردن هم انداختن و نیتهای پلید امر جهاد را از بین می برد.

 پس جمع بندی

 اینکه، جهاد واجب کفایی است و البته اینکه می گوییم واجب کفایی است به این صورت نیست که رها باشد. واجب کفایی متعلق به همه است؛ این نیست که عده ای مشغول جهاد باشند و عده ای هیچ کاری نداشته باشند. در مواردی متعین می شود و تا آنجا که معذورین توانمند باید هزینه بپردازند و جهاد مالی کنند یا افرادی را اجیر کنند برای امر جهاد و بحث کردیم در چه مواردی این اجیر کردن و قبول آن متعین می شود.

 بحث تعین واجب کفایی تمام شد و از فردا وارد بحث جدیدی می شویم.



أحد أهداف نهضة الإمام الحسین علیه السلام هو الدفاع عن المحرومین و المستضعفین بل الإنتصار لأبي عبدالله الحسین علیه السلام هو الإنتصار بخدمة المحرومین و المستضعفین. المسئولون واجب علیهم کما هولاء الناس أوفیاء للحسین و مکتب الحسین علیه السلام، واجب علی المسؤولین حمایة الناس، خدمة الناس و کف الأذی و المکروه عن الناس الإهتمام بإعمار الحمیدیة بشکل کامل .خاصة أن المسؤولین في الجمهوریة الإسلامیة لهم توجه.الیوم شباب الحمیدیة یعانون من معاناة کثیرة منها الفقر الحرمان البطالة و التمییز هذه الأمور قابلة للحل و من ضمن الحلول تشکیل مؤسسات لصناعة العمل ما تسمی کار آفریني و توظیف امکانات الحمیدیة لبناء الحمیدیة.

أخیرا أنوه بالنسبة لقضا المنطقة.أن کربلا تجددت في عصرنا.جیش یزید بن معاویة علیه الهاویة هذا الطاغیة، یتمثل الیوم في آل سعود. آل سعود الذین هم بالواقع هم آل یهود، بوقاحة و من دون إستحیاء و خجل یعلنون تحالفهم الإستراتیجي مع الکیان الصهیوني و یضربون بطائراتهم الأحیاء السکنیة في الیمن و یدعمون السلفیة التکفیریة لضرب العتبات المقدسة في العراق و محاصرة الشیعة المظلومین في کفریا و فوعا و المسلمین و في سوریة.



به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر  آیة الله شیخ عباس کعبی، در شب شام غریبان آیة الله کعبی با حضور در شهرستان حمیدیه در بیست و پنج کیلومتری اهواز، در جمع پر شور اهالی این شهرستان سخنرانی کردند. آیة الله کعبی یاری مستضعفین را از جمله اهداف نهضت سیدالشهداء علیه السلام دانستند و بر لزوم رفع محرومیت این شهرستان و رفع بیکاری جوانان این منطقه تاکید کردند. آیة الله کعبی مراسمات حسینی پر شور شهرستان حمیدیه را شاهد بر ولایتمداری اهالی این شهرستان و آمادگی برای مقابله با دشمنان اهل البیت علیه السلام دانستند. 

آیة الله کعبی همچنین با اشاره به حوادث منطقه آل سعود را سپاه یزید بن معاویه زمانه دانستند و لقمه حرام را یکی از عوامل گستاخی ظالمان بر شمردند. آیة الله کعبی با اشاره به جنایات آل سعود گفتند آل سعود در حقیقت آل یهودند و جد هشتم آنها مرداخ است. آل سعود عرب نیستند و جنایات این شجره ملعونه از صدام بیشتر است.


حضر آیة الله الشیخ عباس الکعبي في لیلة 11 من محرم الحرام 1438 في إجتماع أهالي الحمیدیة الحسیني و القی کلمة حسینیة إلیکم نصها

خطاب آیة الله الشیخ عباس الکعبي بین المومنین المحتشدین بمناسبة إستشهاد أبي عبدالله الحسین علیه السلام في الحمیدیة. أطراف دوار سوق الحمیدیة و فوق البیوت و في جمیع الشوارع رجالا و نسائا.

قال سماحة الشیخ في هذا الإجتماع

في البدئ نتوجه لتقدیم  العزاء إلی صاحب المصیبة الراتبة سیدنا و مولانا و صاحب أمرنا و ولینا خلیفة الله و حجة الله و أمین الله في الأرض المنتقم لسید الشهداء و أبطال کربلاء صاحب رایة یا لثارات الحسین مولانا الحجة بن الحسن العسکري المهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف و نقول له سیدي و مولای و قائدي و صاحبي أحسن الله لک العزاء یا صاحب الأمر و الزمان أحسن الله لک العزاء.

أعظم الله أجورکم أیها المؤمنون أیها الأخوة الکرام و الأخوات الکریمات في مدینة الحمیدیة الولائیة المعطائة.

إن هذه المواکب الحسینیة المجتمعة الیوم و المحتشدة في الحمدیة دلیل علی الولاء و الوفاء لأهلنا لأهل بیت العصمة و الطهارة علیهم السلام و لأبي عبدالله الحسین علیه السلام و شهداء کر بلاء

هذا الحب و هذا الوفاء و هذا الولاء إن شاء الله عنوان صحیفة أعمالکم و مطهر للنفوس من الدنس و الذنوب

و مطهر للأفکار من دنس الأوهام و هذا العزاء کفیل للنهوض و الحرکة و القیام من أجل إصلاح أوضاعنا إلی ما هو أحسن.

إن هذه اللیلة لیلة رهیبة و عظیمة و عجیبة علی أهل بیت العصمة و الطهارة علیهم السلام.

لیلة زینب اکبری سلام الله علیها فلولا زینب لما استمرت نهضة کربلاء. زینب الأسری. زینب إستمرار نهضة کربلاء.

إن هذا المجلس هو مجلس عزاء لرسول الله و مجلس عزاء لفاطمة الزهرا سلام الله علیها و مجلس عزاء لأمیرالمؤمنین و مجلس عزاء للحسن المجتبی و مجلس عزاء لأبي عبدالله الحسین 

یقول الإمام الصادق علیه السلام احیوا أمرنا رحم الله من أحیی أمرنا من ذکرنا أو ذکرنا فخرج من عینیه مثل جناح ذباب غفر الله له ذنبه و لو کان مثل زبد البحر 

و یقول مولانا الإمام الرضا علیه السلام إن یوم الحسین أقرح جفوننا و أدمی قلوبنا و أنزل دموعنا 

من وحی نهضة کربلاء و من وحی هذا الإجتماع المعبر لأهالي الحمیدیة الولائیة نستذکر نقاط بمثابة دروس و إعتبار لتحویل حالتنا إلی ما هو أفضل .

ما معنی تلبیة لبیک یا حسین و لبیک یا زینب 

من المستحبات أن المؤمن إذا رئی المؤمن في هذا الیوم یقول له أعظم الله أجورنا و أجورکم بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا الله و ایا کم من الطالبین بثأره مع ولی المنصور من آل محمد

الحسین ثأر الله ما معنی ثأر الله نحن أبنا عشائر کلنا نعرف هذا المفهوم. الثار معروف عندنا العشائر تطالب بثار المقتول. الحسین ثار الله یعني الباري تعالی هو کفیل بالمطالبة بثار الحسین علیه السلام لأن الله ولي قبیلة التوحید کل من نطق بلا اله الا الله محمد رسول الله. الله ولیه. الله ولي الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات إلی النور. الله ولینا. رسول الله ولینا. أمیرالمؤمنین ولینا. الله ولي قبیلة التوحید.  المؤمنون و المؤمنات أسرة التوحید. أخوة و أخوات أعضاء قبیلة التوحید. الله ینتقم لشیخ قبیلة التوحید و هو سید الشهداء علیه السلام.

کیف ینتقم له 

هنا ک إنتقام تکوینی و هناک إنتقام تشریعي. خرج دم عبیط یوم عاشوراء من تحت الحجار و أحدث الباري تعالی حوادث وقضایا تکوینیة معروفة في التاریخ 

و أما الإنتقام التشریعي من قبل أسرة التوحید. من خلال وجوب نصرة دین الله و من خلال الجهاد في سبیل الله  و من خلال التضحیة و الفداء في سبیل الله و من خلال القاعدة القرآنیة إن تنصروا الله ینصرکم  و یثبت أقدامکم.

یجب علینا جمیعا نصرتا لأبي عبدالله الحسین علیه السلام 

اولا أن نلتزم بخط الولایة الإلهیة ولایة محمد و آل محمد و هذا الإجتماع دلیل علی هذا الإلتزام الولائی

إن ما یشاع بالنسبة لهؤلاء الناس الأطیاب المحبین لأهل البیت علیهم السلام من إشاعات باطلة، لا صحة لها بل نحن بکل وجودنا لیلا و نهارا ننادي لبیک یا حسین.

إن أهالي الحمیدیة کباقي مناطق خوزستان الولائیة و ایران الإسلام مستعدون للفداء و التضحیة لخط أبي عبدالله الحسین علیه السلام و مدافعون لحرم أهل البیت بکل کیانهم و لا یقبلون الذلة و ننادي هیهات من الذلة.

ثانیا الإنتصار لأبي عبدالله الحسین علیه السلام بالعمل بالواجبات و ترک المحرمات. الإلتزام بالصلاة و الحجاب و العبادة إنتصار لهذا الخط.

و.الإبتعاد عن المحرمات و من ضمنها لقمة الحرام و الغش و التطبیر و النزاع العشائري هذا کله محرم.

ثالثا و هي مهمة الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر و التحلي بروح المسؤولیة خاصة بالنسبة للمسئولین.

المسئولون واجب علیهم کما هولاء الناس أوفیاء للحسین و مکتب الحسین علیه السلام، واجب علی المسؤولین حمایة الناس، خدمة الناس و کف الأذی و المکروه عن الناسو الإهتمام بإعمار الحمیدیة بشکل کامل.

خاصة أن المسؤولین في الجمهوریة الإسلامیة لهم توجه.الیوو شباب الحمیدیة یعانون من معاناة کثیرة منها الفقر الحرمان البطالة و التمییز 

هذه الأمور قابلة للحل و من ضمن الحلول تشکیل مؤسسات لصناعة العمل ما تسمی کار آفریني و توظیف امکانات الحمیدیة لبناء الحمیدیة.

أحد أهداف نهضة الإمام الحسین علیه السلام هو الدفاع عن المحرومین و المستضعفین بل الإنتصار لأبي عبدالله الحسین علیه السلام هو الإنتصار بخدمة المحرومین و المستضعفین.

أخیرا أنوه بالنسبة لقضا المنطقة

 أن کربلا تجددت في عصرنا.

جیش یزید بن معاویة علیه الهاویة هذا الطاغیة، یتمثل الیوم في آل سعود. آل سعود الذین هم بالواقع هم آل یهود، بوقاحة و من دون إستحیاء و خجل یعلنون تحالفهم الإستراتیجي مع الکیان الصهیوني و یضربون بطائراتهم الأحیاء السکنیة في الیمن و یدعمون السلفیة التکفیریة لضرب العتبات المقدسة في العراق و محاصرة الشیعة المظلومین في کفریا و فوعا و المسلمین و في سوریة.

نعم الیوم، الیوم جبهة الحسین علیه السلام تتمثل في جبهة الدفاع عن حرم أهل البیت علیهم السلام.

إن هؤلاء (آل سعود) کما یقول الإمام الحسین علیه السلام و کما في الآیة الشریفة إستحوذ علیهم الشیطان فأنساهم ذکرالله 

نعم استحوذ علیهم الشیطان و إن قالوا لا اله الا الله.

تولیة الشیطان من خلال لقمة الحرام. 

أکثر الآثام  و اکبرها مساعدة و معاضدة الظالمین ضد المظلومین. آل سعود لیسوا عربا و جدهم الثامن مردخای الیهودي و هؤلاء جرائمهم بالنسبة للعرب أکثر من جرائم صدام.

فنحن نعلن برائتنا و إستنکارنا من خلال هذا التجمع الحاشد الحسیني في الحمیدیة، من جرائم آل سعود بقولنا لبیک یا حسین.



صوت /درس خارج فقه جهاد استاد بزرگوار آیة الله شیخ عباس کعبی با موضوع بررسی آخرین مورد تعین جهاد کفایی، اجیر گرفتن و تجهیز معسورین و جهاد مالی

تاریخ شنبه



 1395/8/1