پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله کعبی

الموقع الإعلامي لمکتب آیة الله الشیخ عباس الکعبي

پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله کعبی

الموقع الإعلامي لمکتب آیة الله الشیخ عباس الکعبي

پایگاه اطلاع رسانی  دفتر آیة الله کعبی

آیة الله کعبی فقیه و حقوق دان برجسته کشور و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده مردم شریف استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری است. این پایگاه به اصرار و درخواست دوستداران ایشان در اردیبهشت ماه 1394 تاسیس گردید. أغلب مطالب این پایگاه تولیدی هستند و به ندرت و در مورد مطالب خاص از اخبار دیگر خبرگزاری ها با توجه به اهمیت مطلب استفاده می گردد. این پایگاه توسط دفتر آیة الله شیخ عباس کعبی در اهواز اداره می گردد.
______________________________
کانال تلگرام: https://t.me/alkaebi
صفحه اینستگرام: akaabi_ir

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله شیخ عباس کعبی، دکتر همایون یوسفی نماینده محترم مجلس شورای اسلامی از حوزه اهواز، کارون، حمیدیه و باوی شب گذشته در شهر مقدس قم در منزل آیة الله کعبی با ایشان دیدار و گفت و گو کردند.

جمعی از فرماندهان خدوم نیروی انتظامی شهرستانهای استان خوزستان در این دیدار حضور داشتند. آیت الله کعبی ضمن خوش آمد گویی به تحلیل شرایط فعلی سیاسی، اجتماعی منطقه پرداختند.




گزیده تقریر

وجه دوم که انقلاب اسلامی از این بحث ها خارج است چون انقلاب بر پایه دفاع از اسلام و مسلمین و کیان مسلمین اتفاق افتاد و در مورد دفاع مخالفی نیست که بلغ ما بلغ دفاع ساقط نمی شود چون اگر در جایی که دفاع واجب است دفاع از اسلام نشود اسلام از بین می رود (و لکن یقاتل عن بیضة الاسلام فان في ذهاب بيضة الاسلام دروس ذكر محمد) روایت محمد بن عیسی عن الرضا علیه السلام از یونس ساله و هو حاضر از مردی که می رود به جهاد  زیر پرچم جور. امام می فرماید: جائز نیست مگر آنجا که اگر جهاد نکند بیضه اسلام از بین می رود. 

بنا بر این انقلاب اسلامی از این لحاظ چون اگر شاه می ماند ممکن بود اسلام و تشیع به خطر بیافتد خارج از این بحث ها است.

نکته سومی که قابل گفتن است و این نکته را حضرت امام می فرماید درصحیفه نور مراجعه کنید: (نقل به مضمون توسط مقرر) می فرماید: حتی اگر دویست روایت صحیح السند داشته باشیم که از قیام نهی کنند چون این روایات خلاف صریح قرآن و صریح سنت است به این روایات نباید اعتنا کرد. چون اطلاقات و عمومات امر به جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، قیام بر علیه طاغوت و ظالمین و در جهت نجات مستضعفین، قیام برای عمل به اسلام و قیام برای احیای امر اهل بیت آنقدر زیاد است که جزء مسلمات فقه و اسلام است و این روایات نمی تواند مقاومت کند در برابر این اصول مسلم.


بررسی فضای تاریخی روایات مانعه از قیام


نکته چهارم در بررسی این روایات شناخت فضای تاریخی روایات.  در آن فضای تاریخی ائمه بین جریانهای افراطی و جریانهای تفریطی، باید جامعه را هدایت می کردند. جریانهایی وجود داشت که تحت عنوان خون خواهی در زمان بنی عباس می خواستند قیام کنند و آشفتگی ایجاد کنند. از سویی جریانهایی تفریطی هم وجود داشت که به نام تقیه همراهی با حکومت جائر را تجویز می کردند و دنیا طبی خود را می خواستند توجیه کنند. ائمه به سختی و هوشمندانه می خواستند این جریانها را هدایت کنند. در واقع چند نوع هدف از این روایات هست.

بخشی از این روایات قضیة في واقعة هستند و برای آرام کردن تندرو ها است.

بعضی از این روایات در مقابل مدعیان مهدویت و محمد بن عبدالله بن حسن که پدرش برای او مهدویت را طراحی کرده بود.

بخشی از این روایات برای کسانی است که دعوت به خود می کردند، نه اهل البیت و به اصطلاح طاغوت و قدرت طلبند.

دسته دیگری از روایات برای حفظ شیعه است و عباراتی در آنها هست که به خاطر تقیه است که حکومت بفهمد امام خواهان قیام نیست. 

و البته در لا به لای این روایات ائمه قیامهایی که دارای شرایط حق باشند را تایید می کنند.

و بخشی از این قیامها اشاره دارند به قیامهای خام و ناپخته و قیامهایی که شرایط پیروزی را ندارند. بنا بر این، این روایات با توضیحاتی که دادیم و این مقدمه، در واقع تدبیر سیاسی اجتماعی و فرهنگی ائمه در مورد زمان و عصر خودشان است و قابل تعمیم برای همه زمانها نیست. به عبارت دیگر ائمه در فرمایشاتشان سه نوع بیان دارند؛

یک بیان - بما انهم مبینوا لاحکام الله الواقعیة - رسول اکرم مبین شریعت است. امام هم به علم الهی یا تحدیث از پیامبر حکم شرعی را بیان می کند. ائمه بیان دومی دارند با توجه به جایگاه قضاوت و حل خصومت و وکالت دادن.

بیان سومی هم دادند با توجه با زعامتشان. آن جایی که ائمه چیزی را به عنوان ریاست و زعامت بفرمایند یک شی مربوط به دوران خودشان هست مثلا در مورد تصرف در خمس به کسی اجازه می دهند و برای عده ای حلال می کنند عده ای را مآخذه می کنند که چرا خمس نمی دهید. این تدابیر خاص را نمی توانیم تعمیم دهیم با توجه با قرائن.

اما گاهی هم تدابیر ائمه مربوط به همه زمانها و مکانها است. 

در روایات مورد بحث، به نظر می آید این روایات برای مدیریت شیعه در زمان ائمه هستند که شرایط خاص سیاسی اجتماعی حاکم بود. 

الهم الا ان یقال که در بخشی از این روایات صحبت می شود از علائم آخر الزمان که نشان دهنده ادامه و تعمیم آن روایات است. جواب این است که این دست از روایات برای مدعیان مهدویت است.

متاسفانه این بحث که از مسلمات است دست آویز عده ای شده برای تحریف و برای توجیه سکوت و بی تفاوتی برای اوضاع سیاسی و اجتماعی. کما اینکه بعضی از این روایات لسانش به گونه ای است که از آنها می توان وجوب قیام در عصر غیبت را فهمید.

کیف کان با این مقدمات وارد بحث روایات می شویم:

اولین روایت مهم روایت مربوط به صحیحه "عیص بن قاسم" است که روایت اول است. که همه اسناد این روایت درستند. در آن اجلاء و ثقات هم هستند. قال: سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول: ( علیکم بتقوی الله وحده لا شریک له و انظروا لانفسکم) احتیاط کنید در مورد جانهاتان به زبان حالایی ها بی گدار به آب نزنید. (فوالله ان الرجل لیکون له الغنم فیها الراعي) مردی اگر گوسفندانی داشته باشد که به چوپان بدهد (فاذا وجد رجلا ...)

یعنی حتی گله را به آدم کاردان می سپارند و اگر چوپان بهتری پیدا شود به چوپان دوم می دهند. (والله لو کان لاحدکم نفسان یقاتل بواحدة يجرب بها...)

خداوند به شما دو جان که نداده که با یک جان بجنگید و جان دیکر باقی بماند که بررسی کنید درست جنگیده اید یا اشتباه. اگر این جانتان گرفته شد و معلوم شد اشتباه کرده اید بدبخت می شوید پس شما بهتر از هر کس می توانید انتخاب کنید که چه کنید.  پس تا اینجا امام توصیه می کنند به احتیاط در حفظ جان و اینکه بدون تحقیق وارد میدانهای شورش های اجتماعی و جنگ ها نشوید، همانطور که از مالشان و گوسفندانشتن محافظت می کنند نسبت به اوضاع اجتماعی و سیاسی هم زیر پرچم هر کسی نباشید بعد می فرماید (ان اتاکم آت منا) اگر کسی از ما آمد و شما را دعوت به قیام برای دفاع کرد( فانظزوا علی ای شیئ تخرجون) ببینید فلسفه قیامتان چیست؟ 

ملاحظه می فرمایید که امام اینجا می خواهد قیام محمد بن عبدالله بن امام حسن که ادعای مهدویت داشت -به تحریک پدرش- را خنثی کند. چون می گفتند عبدالله بزرگ علویین است و از امان صادق هم از لحاظ سن بزرگتر بود امام می فرماید دقت کنید و عجله نکنید اگر جانتان گرفته شود توبه تمام است بعد امام اینجا دفع دخل مقدری  هم می کند می فرماید که نگویید زید بن علی قیام کرد ( فان زیدا کان عالما) اولا زید عالم بود. از اینجا به بعد امام ویژگی های قیام مورد تاییدشان ره می فرمایند. (و کان صدوقا) صادق در قیام بود و واقعا برای اهل بیت می خواست قیام کند و کثیر الصدق بود. سوم: (و لم یدعکم الی نفسه) به خودش دعوت نمی کرد (و انما دعاکم الی الرضا من آل محمد) دنبال رضایت اهل بیت بود.

پس عالم، صدوق، دعوت به امر اهل بیت (و لو ظهر لوفی بما دعاکم به) و اگر پیروز می شود وفای به عهد می کرد. (انما خرج الی سلطان مجتمع لینفذه) زید بر علیه قدرت مجتمعی قیام کرد که آن را در هم بشکند. و علت شکست وی قدرت و اجتماع سلطان بود. اینجا تاییدی برای قیام زید هست و اینکه چرا قیام زید شکست خورد سلطان مجتمع و شرایط آماده نبود.

(فالخارج منا الیوم الی ای شیئ یدعوکم) محمد بن عبدالله چه می خواهد؟ دعوت می کند به رضایت امر اهل البیت؟ یانه (نشهدکم انا لسنا نرضا به) ما شما را به شهادت می گیریم که از قیام "محمد بن عبدالله" راضی نیستیم و در نسخه بدل هست (ننشدکم)  (و هو یعصینا الیوم و لیس معه احد) امروز که کسی با او همراه نیست با ما مخالفت می کند پس اگر پرچم ها بالا آورده شد و طرفدارانی پیدا کرد که معلوم است به حرف ما گوش نمی دهد (الا من اجتمع بنو فاطمة معه) اینجا استثناء منقطعی هست که با محمد بن عبدالله نیستیم و اگر کسی را بخواهیم تایید کنیم مگر اینکه بنی فاطمه با کسی مجتمع شوند.

درس خارج فقه جهاد آیة الله شيخ عباس كعبی  شنبه 1395/8/15 موضوع لزوم تشکیل دولت اسلامی به عنوان یکی از عوامل ایجاد تمکین و اقتدار که از شرایط جهاد است.


توضيح عبارات امام قدس سره الشریف در کتاب البیع :

اگر نمی شود حکومت اسلامی تشکیل داد مگر اینکه همه فقها قیام کنند و حکومت اسلامی تشکیل دهند باز هم این قیام لازم است. اصل حکومت واجب کفایی است و تا زمانی که من به الکفایة وجود ندارد واجب است بر همه. 

منصب فقها البته با وجود حاکم جور هم ساقط نمی شود اگر در تشکیل حکومت معذور باشند در عین حال هر کدام از فقها در زمان حکومت جور از بیت المال گرفته تا اداره امور و جهاد و غیره ولایت دارند.

پس هر چه رسول الله و ائمه اختیار دارند همان اختیارها برای فقها هم هست در عصر غیبت هر چند در راس حکومت نباشند اما در حد توان و اختیاراتشان آن ولایت را اعمال می کنند و البته این به این معنی نیست که مقام فقیه و ائمه و رسول الله یکی است فضائل معنوی خاص ائمه است و بحث ما سر حکومت ظاهری است. 

هدف ما از خواندن این بخش از بحث ولایت فقیه امام این است که امام اقدام برای تشکیل حکومت را ملازم می داند با قول ولایت فقیه 

دولت و ولایت فقیه و مبارزه برای تشکیل حکومت را ملازم هم می دانند.


ادله مخالفین لزوم قیام برای اقامه دولت اسلامی 


قیل: ما چنین ملازمه ای را قائل نیستیم. قبول داریم که اسلام دولت دارد و رسول الله دولت تشکیل داد و بعد ایشان این مقام عالی به ائمه می رسد، اما آیا همان مقام به فقیه منتقل شده است یا نه محل بحث است. ممکن است بگوییم مقام افتاء و قضاوت منتقل شده اما مقام ولایت بر انفس و اموال همانگونه که برای رسول الله است منتقل نشده همان طور که این قول هم برای مثل آیت الله العظمی خویی است و قول مشهور که عدم ولایت فقیه کما للائمه الاطهار

و بر فرض وجود ملازمه بین ولایت فقیه و وجود دولت، ملازمه ای بین ولایت فقیه و اختیارات مطلقه فقیه و اقدام برای تشکیل حکومت نیست. در زمان حکومت جور وظیفه ای برای اقدام و مبارزه برای تشکیل حکومت چه مسالمت آمیز چه مسلحانه نداریم. به چه دلیل؟

به خاطر وجود مجموعه روایات ناهیه از قیام در زمان غیبت. روایات باب سینزده از ابواب جهاد العدوا وسائل الشیعة باب حکم الخروج بالسیف قبل قیام القائم. باب سینزده صفحه سی و پنج روایت اول تا روایت هفده.

ممکن است تمسک بکنند به مطلب دیگری و آن اینکه


 به فرض اینکه دولت هست و ولی فقیه هم اختیارات دارد، این اختیارات متوقف بر قدرت است. این اختیارات وقتی است که بتوانیم اقدام کنیم و قدرت هم شرط عامه تکلیف است تحصیل قدرت هم وجوب ندارد و وجوب تحصیل قدرت دلیل مستقل می خواهد.

خود حضرت امام در مسئله سوم از ختام فیه مسائل قدرت را شرط می داند و اقدام برای تحصیل قدرت را واجب نمی داند. یجب کفایة علی النواب العامة بالامور المتقدمة مع بسط يدهم و عدم الخوف من حكام الجور بقدر الميسور مع الامكان

بنا براین با استفاده از مسئله سوم حضرت امام اگر کسی بگوید تلاش برای تحصیل قدرت واجب نیست در مورد مردم هم در مسئله چهارم می فرمایند بر مردم واجب است مع الامکان.


دلیل سوم، تقیه


التقیة ديني و دين آبائی. که اقتضا می کند این حکمی که تا آخرالزمان رفع نشده باشد. تا آنجا که عصر غیبت را عصر الهدنة و تقيه گفته اند.

سیره ائمه اطهار به عنوان ماید

و مما یاید این سه مطلب را. یعنی ادله  روایات ناهیه و عدم قدرت و تقیه را سیر ه ائمة اطهار علیهم السلام  است، که هیچ کدام برای تشکیل حکومت قیام نکردند؛ امام علی علیه السلام فقط تبلیغ و مناشدة کردند و حضرت زهرا سلام الله علیها فقط روشنگری کردند و در عمل امام علی با حکومت همراهی کردند و قیام نکردند. امام حسن علیه السلام  هم  در نهایت همراهی کردند و امام حسین علیه السلام هم قضیة في واقعة بود.پس تکلیف ما در عصر غیبت بالاولی معلوم است چگونه است.

پس ملازمه ای وجود ندارد ما هو الجواب؟


جواب از مستشکلین. اصل وجود حکم دولت در اسلام


اولا این بیانات همه اش ادله خارجی است بر عدم قیام برای حکومت که باید معالجه شود اما اگر جدا از این ادله بخواهیم بحث کنیم ماییم و قاعده ملازمه. اگر قائل شویم به عنوان حکم اولی دولت در اسلام هست و مثل بقیه احکام مختص زمان رسول الله و ائمه اطهار نیست. خطابات عامه تکلیف خطاب دولت و تشکیل دولت را هم می گیرد. قاعده اشتراک در تکلیف و - حکمی علی الواحد حکمی علی الجماعة - در مسئله تشکیل حکومت و اصل حکومت هم استنان به سنت رسول الله هم هست. اگر قائلیم دولت در اسلام هست تقیید و تخصیص دولت به زمان رسول الله و زمان ائمه اطهار خلاف قاعده اشتراک در تکلیف است و خلاف سنت رسول الله و سیره ائمه اطهار است بنا براین وجود دولت در اسلام اقتضا می کند که دولت در اسلام در عصر غیبت هم هست آیات و روایات بسیار زیادی این مسئله را تایید می کنند و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل ...

بالفرض که رسول گرامی اسلام در غزوه احد شهید می شد یا به موت طبیعی به ملکوت اعلی برود آیا باید اسلام ادامه پیدا کند یا اسلام را خاتمه بدهید؟ و ادامه اسلام یعنی ادامه حکومت اسلامی این را مسلمانان فهمیدند. چه قائل به نصب و نص بشویم چه قائل نشویم همه متفقند که بعد از پیامبر اکرم باید حاکم برای مسلمانان تعیین کرد. لذا گفته شده است یکی از ادله دولت در اسلام اجماع مسلمانان است.

 نمی توانیم بگوییم دولت در اسلام هست و در عصر غیبت این امر تعطیل می شود. مثل این است که بخواهید جهاد امر به معروف و نهی از منکر و نماز و حج را در عصر غیبت تعطیل کنید و آن فقهایی که گفته اند مشهور بر عدم ولایت فقیه است در اصل ولایت فقیه تشکیک نکرده اند، در اختیارات ولی فقیه تشکیک کرده اند و اصل مسئله مسلم است. 

پس اصل ملازمه درست شد و ادله خارجیه را معالجه می کنیم. باید فرق قائل شد بین ملازمه و ادله خارجی نافی ملازمه.


 اما ملازمه بین این که قائل شویم بین اینکه دولت در اسلام هست و ملازمه بین قیام، ممکن است کسی بگوید این ملازمه هم هست به خاطر اقتضاء واجب کفایی که تا زمانی که حاجت و کفایت محقق نشده این واجب گردن گیر است. صحت الملازمة بين دولت در اسلام و ولایت فقیه و وجوب قیام کما قال الامام في كتاب البيع.


خلاصه بحث یک شنبه 1395/8/16


بعد از اثبات وجوب دولت به حکم اولی و اینکه ادله اربعه دال بر وجوب دولت در اسلام است و اینکه ثابت شد - لا اختصاص لوجوب الدولة لعصر دون عصر و لا مکان دون مکان - و بعد اثبات ضرورت آن در عصر غیبت معلوم می شود ملازمه هست بین وجوب دولت و بحث ولایت فقیه بعد از اینکه دولت چنین اطلاقی دارد معلوم می شود اقامه حکم، واجب کفایی است.

منکرین بین ملازمه بین دولت و ولایت فقیه اینها ممکن است تمسک کنند به روایات ناهیه عن القتال، سیره ائمه، تقیه و مسئله حرمت به خطر انداختن جان.

جواب اجمالی این بود که این ادله خارج است از خود قاعده ملازمه و بابد معالجه شوند و در موارد شک به قاعده مراجعه می کنیم و قاعده هم اقتضا می کند وجوب السعی لاقامة حکم الله و اگر چنین ملازمه ای بین وجوب اقامه و ولایت فقیه نباشد تالی فاسدهایی دارد که هیچ کس به آنها قائل نیست.


اطلاق و وجوب وجوب اقامه حکم الله و ولایت فقیه 


اگر دولت در اسلام نباشد يا باشد اما در زمان غیبت نباشد باعث می شود احکام اسلام تعطیل شود چون خیلی از احکام متوقف است بر وجود دولت و زعیم 

 تدور حول تامین المصالح و درء مفاسد و در مسائل سیاسی اجتماعی اگر دولت اسلامی نباشد اینها همه از بین می رود.

از سویی شارع مقدس نگفته در امور اجتماعی شریعت تعطیل شود.

پس مقتضی اقامه شعائر اسلامی قائم است به صورت حضور امام و غیبت امام. تلاش برای اقامه دولت اسلامی به خاطر اجرای شریعت و تحقق اهداف شریعت و تهذیب نفس و کمال انسان فرقی ندارد چه در عصر غیبت چه در عصر حضور 


استظهار صاحب جواهر در مسئله حدود به عنوان مثال


در مسئله حدود، فلسفه اجرای حدود، به اجرا کننده حد بر نمی گردد، که چون امام در راس دولت اسلامی است باید حد اجرا شود. بلکه مصلحتی در حد زدن و مصلحتی در جامعه و مستحق حد است. و حدود جنبه بازدارندگی از تخلف از حدود الهی دارند. 

چه حکمت حد به مستحق برگردد چه به نوع مکلفین حد باید اقامه شود چون حکمت حد به مقیم یعنی امام و رسول الله بر نمی گردد صفحه 326 جلد دوم جواهر 

 می خواهیم این مسئله را تعمیم دهیم در مسئله دولت اسلامی. در مورد دولت هم همین است. صلاة جماعت و جمعه، اعتکاف، جهاد، اخذ ضرائب و خراج و همه احکام اسلام که خیلی از آنها احکام سیاسی و اجتماعی است این به جامعه بر می گردد و مصلحت آن در خود جامعه است. فلسفه این احکام به مقیم و اجرا کننده بر نمی گردد. همه احکام اسلام اینگونه اند بنا بر این دولت اسلامی باید اطلاق داشته باشد و سعی برای اقامه حکم اسلامی می شود واجب کفایی.

و مما یاید ذلک، در خود جواهر مرحوم صاحب جواهر از محقق کرکی در رساله صلاة الجمعة نقل مي كنند:

هر چیزی که نیابت بردار است از رسول الله به ائمه منتقل می شود و به مجتهد جامع الشرایط.

خود مرحوم آقای خویی در کتاب منهاج الصالحین در رساله جهاد وقتی دلیل صاحب جواهر را ذکر می کند در مورد جهاد در عصر غیبت به دلیل اجماع آقای خویی که قائل به جهاد ابتدائی در عصر غیبت است جهاد ابتدایی در عصر غیبت را از شوون فقیه می داند و اینقدر توسعه می دهند. و لازمه این حرف اعتقاد به دولت است و لو به طور حسبه.

صاحب جواهر : بل لولا عموم الولایه لبقی کثیر من الامور المتعلقهة بشیعتهم معطلة

یا باید مراجعه می کردند به حکومت جور که حرام بود یا معطل شود که یقتضی الهرج و المرج 

پس ملازمه هست بین دولت و ولایت و وجوب السعی لاقامة الحکم.

ثبت بالدلیل که دولت ریاست می خواهد ریاست دولت اولا و بالذات از آن رسول الله و ائمه اطهار است دولت بدون ریاست دولت نیست بلاخره یک نفر در دولت به عنوان ریاست کشور باید باشد از یک طرف شارع مقدس نهیمان کرده است از حکومت های وضعی و اسمشان را گذاشته حکام الجور 

از سویی شارع می خواهد نظم در امور اجرا کند.

 علاوه بر اداله خاصی که در مورد ولایت فقیه هست همین که بگوییم دولت هست و در عصر غیبت هست ملازمه هست بین وجوب دولت  و ریاست دولت

قدر متیقن فقیه ترجیح دارد بر غیر فقیه. این دلیل را دلیل امور حسبیه می گویند.

گزیده تقریر درس خارج فقه جهاد آیة الله کعبی سه شنبه 1395/8/11 با موضوع هجرت یکی از عوامل تمکین و ایجاد اقتدار:

سه شنبه: 1395/8/11


آیه دومی که اینجا دلالت می کند بر حرمت ضعیف ماندن و وجوب حرکت برای نجات از ضعف آیه 21 سوره ابراهیم است که در روز قیامت گفت و گویی می شود بین ضعفا و مستکبرین (وَبَرَزُواْ لِلّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللّهِ مِن شَيْءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَانَا اللّهُلَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاء عَلَيْنَآ أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ)

 مستضعفین به مستکبرین می گویند ما پیروان شما بودیم. مستکبرین پاسخ می دهند اگر خدا راه را به ما نشان می داد که چگونه از عذاب نجات پیدا کنیم ما هم راه را نشانتان می دادیم و ما و شما اینجا فرقی نداریم.

از این آیه شریفه یستفاد اینکه، مستضعف و مستکبر کلاهما في النار ظالم و مظلومی که می توانست حرکت کند هر دو در جهنمد و اینکه واجب است جامعه ضعیف، خود را از ضعف و استکبار نجات دهد و در مقابل استکبار بایستد و ظلم ستیز و استکبار ستیز باشد. حرکت بر علیه مستکبرین هم واجب است و اگر ساکن بشوند و ساکن شوند و حرکت نکنند مستحق عذاب الهی می شوند. مثل ظالمان و حداقل کاری که می توانند انجام دهند هجرت است.

مرحوم صاحب جواهر آیات دیگری هم ذکر می کنند قوله تعالی (وَالَّذِینَ هَاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ)

  آیه 58 سوره حج. اگر کسانی در راه خدا هجرت کنند که این می رساند اگر هجرت اتفاق بیافتد اما به جای پیروزی در مسیر هجرت قتل یا مرگ اتفاق بیافتد. خداوند جزاء می دهد. در مورد آیه عند ربهم یرزقون شهادت مزد جهاد است و مهاجر في سبیل الله که قتلش فرا برسد یا موتش عادی باشد خدا به او اجر حسن میدهد. اجری مثل اجری که به شهداء اررانی می دارد. ان قتل فهو شهید و ان مات فهو ماجور.

پس مهاجر ان مات فقد وقع اجره علی الله. معلوم می شود، حرکت و هجرت فی سبیل الله جهت تحقق عدالت الهی یک نوع جهاد است. پس  هجرت یک حرکت جهادی است.

آیه دیگری که در این زمینه هست، وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ

این آیه شریفه که سوره نحل آیه 43 و 42 است. فلسفه هجرت را بیان می کند که یکی از علت های مهاجرت ظلم است همانطور که یکی از فلسفه های جهاد را ظلم برشمرد اینجا هم در مورد هجرت همین است برای مقابله با ظلم هجرت می کند. در دنیا به آنها حسنه می دهند و اجر آخرت بررگتر است.

هجرت دو عنصر نیاز دارد و اگر نه هجرت کاملی نیست. 

اولا صبر، چون طبیعت هجرت اینگونه است که توام با سختی است. 

دوم و علی ربهم یتوکلون توکل بر خدا و اعتماد بر خدا که خدا در مقابل ظلم، اینها را پیروز می کند.

 روایت نبوی هم در این رابطه خیلی جالب است مجلسی،1403، ج70، ص272) ... الْحَسَنُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ فَرَّ بِدِينِهِ مِنْ أَرْضٍ إِلَى أَرْضٍ وَ إِنْ كَانَ شِبْراً مِنَ الْأَرْضِ اسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ وَ كَانَ رَفِيقَ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمَ وَ نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ

فرار به دین واجب است. ممکن است نسبت به این نبوی اشکال شود که این مسئله  چه ربطی به مورد بحث و با تمکین و لزوم ایجاد اقتدار دارد؟ این برای حفظ دین خودش است. می گوییم این فرار به دین می تواند مقدمه برای تمکین شود فرار به دین مقدمه تمکین است و این هجرت اطلاق دارد می تواند فردی یا گروهی باشد و به شیوه های گوناگون اطلاق هجرت می رساند که این هجرت برای تمکین است.

 بعد مرحوم محقق حلی می فرماید این همراه این است که توان هجرت را داشته باشد و همانطور که در آیه اول خواندیم کسانی که امکاناتی برای مهاجرت ندارند و راه بر آنها بسته است هجرت بر آنها واجب نیست مگر بگوییم تحرک برای فراهم شدن امکانات و باز کردن راه 

قید لا حیلة و لا سبيل استثناء عقلی است.

شرط مکنت برای هجرت بدون مخالفی است و اجماع هست بر این مطلب و هجرت بدون امکانات حرجی هم هست. می فرماید حکم مهاجرت برای مردم سه دسته است که در منتهی علامه این را ذکر کرده است:

کسانی که هجرت بر آنها واجب است؛ مثلا در صدر اسلام در مکه مسلمان شده وجوب هجرت هم پیامبر دستور هجرت دادند و مشکلی هم ندارد اما حاظر به مهاجرت نشود این گناه کرده است تا آنجا که در آیه می فرماید الذین آمنوا و لم یهاجروا... ما لکم من ولایتهم من شیئ... وجوب انتصار برای مومن غیر مهاجر واجب است اما او تکلیف مهاجرت را انجام نداده و بعدا بحث می کنیم اگر چه مصب ادله در اختصاص از بلاد شرک به بلاد ایمان است مطلق هجرتی که برای حفظ دین و تقویت دین و تمکین برای دین باشد مقدس است.

 ممکن است انسان به بلادی برود برای توسعه رقعه بلاد اسلام. مطلق کسانی که لا یمکنه اظهار دینه و ان لم یکن فی بلاد الشرک و بتواند مهاجرت کند یجب علیه الهجرة

ثانیا کسانی که هجرت بر آنها مستحب است؛ در بلاد شرک مسلمان شده اما می تواند با قاطعیت از دینش حمایت کند و توانایی کار به هر دلیلی دارد این مستحب است هجرت کند. اصل عدم وجوب هجرت است الا ما ثبت بالدلیل و ظاهر آیه هم به خاطر نجات دین است هجرت در حالی که این می تواند دینش را حفظ کند و کسانی که مثلا عشیره و پشتوانه دارند مستضعف نیستند. عشیره ابزار قدرت است امیر المومنین می فرماید عشیرتک جناحک التی بها تطیر و یدک التي بها تصول و همچنین در آیات شریفه داریم که اگر عشیره نبود مشرکبن بعضی از پیامبران را سنگ می زدند. (لولا رهطک لرجمناک) پس کسب این قدرت مطلوب نزد شارع خواهد بود. در زمان طاغوت بعضی از مبارزها مجبور به هجرت می شدند اما روش کسب قدرت و تمکین متفاوت است بعضی می ماندند و...

حالا چرا مستحب است چون اگر در بلاد شرک و ظلم و ستم بماند و در مرکز اسلام نیاید ممکن است سواد و جمعیت آنها را اضافه کند و زیاد شدن جمعیت پشتوانه قدرت است. مالیات، پول در آوردن در زمان ما خصوصا خودش تولید قددت است و معاشرت اگر باعث تضعیف دینش بشود بر اساس اصل تولی و تبری هم جائز نیست مگر اینکه عدم هجرتش بر اساس مصلحتی باشد. 

حالا من یقدر المصلحة؟

امر هجرت مثل امر جهاد برای تمکین بید من له امر الجهاد و هجرت است. در مورد هجرت به مدینه و حبشه پیامبر دستور داد کما اینکه امیرالمومنین ماموریتهای خاص داشت پس هجرت مثل جهاد یتقوم به مصالح و مفاسدی که ولی امر دستور می دهد.

مسئله بعد اینکه  کسانی که در بلاد اسلام هستند و جایی که ینفذ فیه حکم الله آیا اینها می توانند به بلاد دیگر هجرت کنند؟ اینها بر دسته هایی هستند؛ دسته ای می توانند دینشان را حفظ کنند اما مشکلاتی در زندگی دارند لا اشکال. اما عده ای نخبه دانشگاهی و حوزوی و افراد صلاحیت داری که می توانند باعث قدرت نظام اسلامی بشوند بدون اذن از ولی امر حرام است هجرت کنند اما در زمان ما با پدیده ای به نام فرار مغزها رو به رو هستیم.

الثالث: من لا تجب علیه و لا تستحب و مباح است و هو من کان له عذر ... آن کس که عذر از مهاجرت دارد.

قاعده: هجرت استمرار دارد تا جایی که کفر و شرک باقی است. یعنی تا زمانی که طواغیت و ملحدین هستند و دشمنی با اسلام هست احکام هجرت هم باقی است که هجرت کند به گونه ای که هجرتش بر علیه دشمنان اسلام و مسلمین باشد نه اینکه به نفع آنها باشد بعضی از اهل سنت می گویند هجرت منقطع است و ادله سابق اطلاقش می رساند که هجرت منقطع نمی شود. آنها استدلال می کنند به نبوی لا هجة بعد الفتح چون قبلا از مکه مهاجرت می کردند به مدینه. مکه و مدینه شدند دار الاسلام و در این صورت هجرت معنی ندارد. در ادامه حدیث دارد (و لکنه جهاد و نیة) هجرت یا صرفا برای جهاد است یا نیت جهاد فی سبیل الله.

این روایت از طریق ما ثابت نیست و معارض است با مجموعه ای از روایات نبوی که باز ازطریق اهل سنت ثابت است مثل (لا تنقطع الجهرة حتی تنقطع التوبة) پس بر می گردیم به اطلاقات آیات. 

بله هجرت در بلاد اسلام هم اگر باعث تقویت دین باشد یا تمکین یا درء مفاسد جائز می شود بلکه از محله ای به محله و حتی خانه به خانه و اگر دستور ولی امر باشد که لا یبعد الوجوب.


چهارشنبه 1395/8/12


ادامه بحث هجرت 

 

حدیث اخلاقی


از مجموعه آیات و روایات خیلی زیادی استفاده می شود که تقوا یعنی عمل به واجبات و ترک محرمات (لا یفقدک الله حیث امرک) اگر جایی تکلیفی هست نباید جایت خالی باشد (و لا یجدک حیث نهاک) و در جاهایی که خدا نهی کرده است نباید باشید. بی تقوایی کارهای خوب را خراب می کند. تقوا دستور شرع و فرمان خدا است به نحو وجوب و نمی توانیم بگوییم خدای نکرده امری تشریفاتی و صرفا موعظه ای اخلاقی است همانطور که بعضی فکر می کنند.


درس

خلاصه بحث قبل 

گفتیم مما یحصل به التمکین بمعنی الاقتدار هجرت است و هجرت هم از لحاظ احکام بر سه قسم است: هجرت واجب، هجرت مستحب و هجرت مباح آن طور که منتهی علامه حلی فرض کرده است. البته ما می توانیم هجرت چهارمی را فرض کنیم و آن هجرت حرام است یعنی از بلاد اسلام برود به بلاد شرک و جایی که نتواند دینش را حفظ کند این حرام است و ادله اش واضح است چون حفظ دین واجب است. یا اینکه جایی هجرت کند و جواز سکونت به او بدهند به شرط دست برداشتن از لوازم دینش این هجرت حرام است. امروزه  اروپایی ها دنبال ترویج اسلام اروپایی هستند و از لحاظهای مختلفی حق اعتراض را در آموزشها از خانواده های مسلمان می گیرند. اگر چنین وضعیتی باشد معلوم است که اشکال دارد.

اما هجرت مکروه  را هم می توان تصور کرد؛ مثلا کسی با مهاجرت به بلاد کفر دینش را می تواند حفظ کند اما به سختی خیلی زیاد و خوف هم هست که دینش را از دست بدهد.

الهم الا ان یقال اصل در هجرت به بلاد کفر حرمت است الا ما خرج بالدلیل.

کیف کان از مرحوم صاحب جواهر خواندیم علی کل حال -الهجرة باقية ما دام الكفر باقي-  و بعد رسیدیم به نبوی لا هجرة بعد الفتح.

و جمع کردیم بین این حدیث با حدیث لا تنقطع الهجرة حتی تنقطع التوبة.

هجرت قبل از فتح ارزش بیشتری دارد اما هجرت قبل از فتح هنری نیست و هجرت کاملی نیست.

این تمام کلام در هجرت از بلاد کفر و بلاد شرک است پس هجرت استمرار دارد.


هجرت از بلاد خلاف


هجرت از بلاد خلاف به سمت بلاد ایمان؛ کسی در سرزمینی زندگی می کند که اکثریت آن اهل سنتند، آیا باید هجرت کند به سرزمینی که اکثریت آن شیعه هستند؟

شهید می گوید هجرت از کشور یا منطقه ای که نمی تواند شعائر ایمان را اجرا کند شهید می فرماید واجب است. در شرح لمعه هم این مطلب آمده است مرحوم کرکی هم تایید کرده است و استحسنه الکرکي

ظاهرا این مطلب در هنگام حضور امام و از بین رفتن تقیه است اما در صورت غیبت امام و بقاء تقیه این حکم ظاهر نیست. عصر ما عصر اضطرار و عصر غیبت امام زمان و عصر تقیه است. آیا در چنین عصری حکم مهاجرت از بلاد خلاف چگونه است؟ گفته می شود که به خاطر تقیه و احکام تقیه و ائمه هم از لحاظ سیره شان تفکیک نکرده اند بین بلاد شیعه و خلاف و امر هست که در مساجدشان حاضر شوید و پشت سرشان نماز بخوانید و...و النصوص الواردةبالامر بحسن المعاشرة...

از همه اینها استفاده می شود که هجرت در عصر غیبت واجب نیست. حتی اگر بتواند برود در کشوری که شعائر مذهبی شیعی را بتواند اجرا کند. چون زمان، عصر تقیه است بلکه این مسئله معلوم است در مذهب امامیة  و فعلا بعد مزحوم صاحب جواهر می فرماید که جمله شهید که فرمود هجرت واجب است عجیب است و غیر ایشان کسی نفرموده است و در هیچ کدام از کتابهای معروف شهید این مطلب ذکر نشده.

به نظر می آید منظور شهید آنجایی باشد که شیعیان به خاطر شیعه بودن کشته می شوند و تحقیر می شوند و فقط بحث اظهار تمکن از احکام اسلام نیست. همانطور که در لبنان در زمان دولت عثمانی رخ داد و خیلی از شیعیان برای نجات یافتن مذهب و دینشان را عوض می کردند. طبعا اگر اینگونه باشد به خاطر اضطهاد و فشار می شود هجرت کرد و اصلا آیات هجرت برای حفظ جان و آبرو و قوت اسلامی بوده است. منطقه صد در صد شیعی مثل جزین در آن زمان شد مسیحی. بلکه بسیاری از سادات بزرگ شدند مسیحی. یا شرایط فعلی مثل کفریا و فوعا و محاصره شیعیان و تکفیری ها می گویند کشتار می کنیم اگر بتوانند هجرت کنند هجرت واجب است. شاید منظور این باشد. 

و اگر نه کسی ادعا ندارد که هجرت از بلادشان واجب است بلکه هجرت از آن بلاد مطلوب نیست و اصل این است که این مخالطت باشد و شیعه به عنوان جرء لا یتجزء از امت اسلامی حساب می شوند.


به نظر بنده هجرت از سرزمین ظلم و جنایت انسان در جایی هست که مثلا مسلمانی می تواند نمازش را بخواند حج هم برود اما تحقیر می شود و حقوی انسانیش را از بین برده اند مثل عراق در دوران صدام آن موقع هجرت واجب است. مگر کسانی که ماندنشان در بلاد ظلم باعث براندازی ظلم شود. البته هجرت می تواند وسیله مبارزه باشد. مرحوم علامه طباطبایی در المیزان هجرت را اینگونه تعریف می کند (نقل به مضمون توسط مقرر) : هدف از هجرت رفع موانع است لارقام المانع او اسخاط المانع او منازعة المانع.  پس ملاک "مراغمة" و مبارزه وجود دارد و هر جایی که ظلم باشد و انسان بتواند با مهاجرت مبارزه کند با ظلم، هجرت را انتخاب می کند. پس هجرت فقط برای حفظ دین نیست برای ایجاد کردن اقتدار برای دین است.

هجرت برای رفع مانع است و ایجاد میدان جدیدی برای مبارزه.


خوب، حالا اینکه در ابتدای بحث هجرت گفتیم - مع المکنة تجب المهاجرة- منظور از این تمکن چیست؟

هجرت برای توانمندی بر اقامه دین و شعائر مسلمین و شعائر مذهبی و دینی جائز و واجب است. اگر در جایی بتواند بعضی از واجبات را انجام دهد بعض دیگر را نتواند انجام دهد واجب می شود هجرت مخصوصا اگر متروک از شعائر عظیم باشد. اسلام می خواهد نوعی از توانمندی ایجاد شود که مسلمان اظهار کند شعائر دینی را و کسی هم با او معارضه نکند. باید تجاهر کرد بما یقتضیه الاسلام. اینکه کسی بتواند مخفیانه روزه بگیرد و نماز بخواند کافی نیست.

ما تقیه مذهبی داریم اما تقیه دینی که در مقابل مشرکین و اهل کتاب عقیده دینی مان را مخفی کنیم این تقیه وجود ندارد مگر اینکه امر متوقف شود بر حفظ نفس و اگر حتی این تقیه باعث امحاء نام اسلام شود باز هم جائز نیست. اظهار شعائر اسلام و تجاهر به اسلام نزد شارع مقدس مطلوبیت دارد.

حالا اگر هجرت برای حفظ دین خصوصی نباشد بلکه عموم دین بعید نیست اینجا هم احکام هجرت بار شود.


و مما یحصل به التمکین السعی لاقامة حكم الله و تاسیس الدولة الاسلامية.


از جمله چیزهایی که باعث کسب قدرت می شود تلاش و مبارزه برای تشکیل دولت اسلامی است. تشکیل دولت اسلامی متوقف بر چند مسئله است:

 مسئله اول این است که حکومت جزء احکام اسلام است. حکمی اسلامی داریم به نام - وجوب اقامة حكم الله.- با همه لوازمش و از جمله لوازم تشکیل دولت این است که در راس این دولت در عصر غیبت نائب عام امام زمان بشود رییس دولت 

اما این تمام کار نیست ممکن است قائل شویم به اینکه در اسلام حکومت هست اما آیا مبارزه و اقدام برای تشکیل دولت که در راسش ولی فقیه باشد، این هم واجب دیگری است یا نه؟ ممکن است کسی بگوید دولت در اسلام هست و ولایت فقیه هم هست، اما ما که فعلا نمی توانیم و مبارزه متوقف بر قدرت است و قدرت یکی از شرایط تکلیف است و تحصیل این شرط واجب نیست مثل تحصیل استطاعت برای حج که واجب نیست. لقائل ان یقول، که پس به دست آوردن قدرت برای تشکیل دولت واجب نیست. اینکه خودمان مبارزه کنیم تلاش و سعی کنیم و جانها و مالها و اعراض را برای تشکیل دولت در خطر قرار دهیم دلیل جدایی می خواهد.

پس در سه مقام بحث داریم؛

دولت در اسلام وجود دارد.

در راس دولت، ولی فقیه است. 

مبارزه برای تشکیل دولت واجب است.

این بحثهایی خیلی مفصل می طلبد و ما بعضی از بحث ها را ممکن است به خاطر اصل موضوعی از آن رد شویم و فقه مبارزه و انقلاب کردن را بررسی کنیم که ادله فقهی انقلاب اسلامی چه بود. چون انقلاب اسلامی هم بر این پایه شکل گرفت. این می شود جهاد مبارزه برای اقامه دولت.

و مورد دیگر 

یحصل التمکین بقبول الولایة او طلب الولایة. آیا واجب است بگوییم ما را نصب کنید جایی که تمکین حاصل می شود؟ که ان شاء الله در ادامه بحث وارد اینگونه بحث ها می شویم که از مقدمات تحصیل تمکین و اقتدار برای جهاد هستند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله شيخ عباس كعبی، مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین علیه السلام به مدت پنج شب در منزل آیة الله کعبی در شهر مقدس قم برگزار گردید. در این مراسم معنوی حجج اسلام و خطبای گرانقدر، شیخ عبدالصمد، ، شیخ مهدی ساري، سید طالب موسوی، شیخ سلمان ربیعی و شیخ نعیم ساري منبر رفتند. 
گزارش تصویری مرتبط با این برنامه ها در ادامه مطالب قابل مشاهده است.





 عضو جامعه مدرسین به تاکیدات رهبر معظم انقلاب و علمای شیعه نسبت به احترام مقدسات اهل سنت اشاره داشت و افزود: براساس فتوای صادر شده از مقام معظم رهبری، علمای حوزه علمیه قم و جامعه مدرسین هرگونه اهانت به نمادهای مذاهب اهل سنت حرام شرعی است.



آیةالله شیخ عباس کعبی عصر دیروز در دیدار با جمعی از علما و کارشناسان وزارت دینی اندونزی که در جامعه مدرسین برگزار شد، اظهار داشت: روابط فرهنگی و اجتماعی در تبیین حقایق و تحکیم همکاری متقابل میان حوزه علمیه قم و مجامع علمی و فرهنگی اندونزی موثر خواهد بود.

وی تصریح کرد: بعد از سونامی اندونزی، به همراه هیئتی به ریاست آیت الله جنتی به این کشور سفر کردیم و حامل کمک های انسان دوستانه جمهوری اسلامی بودیم.

عضو جامعه مدرسین با اشاره به اینکه اندونزی کشور پیشرفته و متمدن است و مردم بافرهنگی دارد، افزود: در آن سفر با شخصیت های علمی، فرهنگی و سیاسی اندونزی ملاقات و در مجامع مذهبی اعم از سنی و شیعی شرکت کردیم؛ احساس ما در آن سفر بر این بود که روابط دوستی و برادری با حفظ هویت اسلامی و ملی در میان مردم اندونزی حاکم است.

آیة الله  کعبی با ابراز تاسف از اینکه خبرهای تلخی از اندونزی شنیده می شود، ابراز داشت: این اخبار ناگوار، ناشی از اقدامات تروریست های افراطی است که آل سعود و وهابیت در منطقه حمایت می کند.

وی افزود: تکفیری ها منطقه را به آتش می کشند و ملت های مسلمان را به جان یکدیگر می اندازند.  

عضو خبرگان رهبری با اشاره به تلاش تکفیری ها برای انتشار اخبار دروغ علیه شیعیان به دولت اندونزی، اظهار داشت: شیعه در سطح جهان براساس ایدئولوژی خود به گونه ای حرکت می کند که پیام رسان عقلانیت، اخلاق، رحمت، محبت، صلح و انسانیت است و توصیه ما به شیعیان جهان همواره این است که ضوابط و مقررات قانونی کشورها را رعایت کنند.

آیة الله کعبی افزود: شیعه در مسئله تحکیم خانواده، تعاون و همکاری در جهت ارتقای فرهنگ شهروندی در چارچوب ضوابط اسلامی و حقوق ملی تلاش می کند.

شیعه ستیزه جو و هنجارشکن نیست

وی با تاکید بر اینکه شیعه ستیزه جو و هنجارشکن نیست، ابراز داشت: انقلاب اسلامی ایران که پیروزی شد، نهضتی مردمی بود و امام خمینی(ره) هرگز اجازه جنگ مسلحانه را ندادند و همواره بر اصول متمدنانه در اعلام مخالفت با دولت طاغوت تاکید داشتند. 

عضو جامعه مدرسین افزود: برخی گروه های مبارز که کمونیسم و منافقین خلق بودند و خود را به عنوان گروه جهادی معرفی می کردند، در دیدار با امام خمینی(ره) مجوز جنگ مسلحانه را می خواستند که ایشان به شدت مخالفت کرد و پیروزی انقلاب مرهون حضور مسالمت آمیز مردم در صحنه بود. 

أية الله کعبی تصریح کرد: بعد از انقلاب اسلامی نیز رفراندوم و همه پرسی با مشارکت مردم در تایید قانون اساسی انجام شد.

وی افزود: دولت جمهوری اسلامی ایران، دولت مدرن و معاصری می باشد که برپایه شریعت طراحی شده است.

عضو خبرگان رهبری تصریح کرد: امروز متاسفانه به نام شریعت علیه مدنیت و به نام مدنیت علیه شریعت سخن گفته می شود؛ اما جمهوری اسلامی شریعت و مدنیت را بر پایه اجتهاد متناسب با مقتضیات زمان، اصول روابط انسانی، عدم مداخله در کشورها، آزادی و عدالت به محوریت مردم سالاری دینی طراحی کرد. 

أية الله کعبی با تاکید بر اینکه نگرانی از شیعه در برخی کشورها بدون دلیل است، اظهار داشت: فعالیت های شیعه در سطح جهان بر اساس اصول مدنیت و رعایت قوانین آن کشورهاست.

وی تصریح کرد: جامعه المصطفی که شعبه هایی در کشورهای مختلف دارد، دانشگاه بین المللی ثبت شده و به رسمیت شناخته توسط یونسکو و مجامع بین المللی است و فعالیت شفافی دارد و براساس قوانین بین المللی فعالیت می کند.

عضو جامعه مدرسین افزود: در دانشگاه المصطفی، علوم انسانی و معارف اسلامی آموزش داده می شود و دانش پژوهان این دانشگاه، همواره بر پایه اصول مدنی و رفتار شهروندی در جوامع خود مقید هستند و به تحکیم انسجام و وحدت ملی کشورها کمک می کنند.

*فرقه دانستن تشیع ظلم است

آیة الله  کعبی، فرقه دانستن مکتب تشیع را یک ظلم بزرگ عنوان کرد و اظهار داشت: شیعه یک فرقه نیست بلکه جزئی از امت اسلامی است و در نماز، روزه، حج، خمس، زکات و احکام همچون سایر امت اسلامی است و علمای بزرگ اهل سنت اسلام نظیر شیخ محمود شلتوت همواره به جایگاه تشیع در میان امت اسلامی اذعان داشتند. 

*سوءتفاهم ها ناشی از فرقه گرایی عربستان است

وی با ابراز تاسف از اینکه سوءتفاهم ها ناشی از فرقه گرایی عربستان سعودی و وهابیت تکفیری است، ابراز داشت: بنده هشدار می دهم که مراقب فتنه جویی سعودی ها باشید؛ اختلاف ما با آل سعود به دلیل مسئله شیعه و سنی و قومیتی نیست.

*ریشه اختلاف ایران و عربستان

این عضو جامعه مدرسین با بیان اینکه ریشه اختلاف ایران و عربستان به دلیل مسائل سیاسی و تکفیری است، اظهار داشت: عربستان سعودی همپیمان استراتژیک رژیم اسرائیل شده و به مرکز فتنه در منطقه تبدیل شده است و مردم مظلوم یمن را می کشد؛ متاسفانه آل سعود مجامع بین المللی را با تطمیع و رشوه ساکت می کند تا جنایت های حقوق بشری آنها را بیان نکنند. 

*عربستان مرکز تربیت تکفیری ها در منطقه است  

آیة الله  کعبی تصریح کرد: بیشترین آمار تکفیری ها در جهان از عربستان سعودی است و براساس اسناد بین المللی، تعداد آنها بعد از 11 سپتامبر افزایش داشته است.

*هیچ اختلافی با اهل تسنن نداریم

وی تصریح کرد: براساس اخبار واصله، اندونزی از جریان های تند افراطی متضرر شده است و نباید این مسائل با عنوان اختلاف شیعی و سنی مطرح شود چرا که ما هیچ اختلافی با اهل تسنن نداریم.

عضو جامعه مدرسین افزود: اخیرا در چچن همایشی با حضور دویست نفر از علمای اهل سنت و رئیس الازهر برگزار و در آنجا گفته شد اهل سنت در اعتقادات باید اشعری باشند در حالی که تکفیری ها و وهابیت ضداشعری ها هستند؛ همچنین مطرح شد که باید براساس مذهب امام جنید اخلاقگرا باشند، در حالی که وهابی ها اهل تصوف را که اخلاق گرا هستند کافر می دانند و این نکته مورد تایید همه علمای اهل سنت قرار گرفت که وهابیت، نام اهل سنت را گروگان گرفته است.

*با مذاهب چهارگانه اهل سنت مشکلی نداریم

این عضو خبرگان رهبری با تاکید بر اینکه ما با مذاهب چهارگانه اهل سنت نه تنها مشکل نداریم بلکه آنها را برادران خود می دانیم، گفت: در ایران اسلامی اتباع مذاهب دیگر با آزادی کامل در استان های خودشان مناسک دینی خودشان را انجام می دهند.   

آیة الله  کعبی افزود: استان کردستان، سیستان و بلوچستان، ترکمن صحرا در گلستان و بخشی از استان کرمانشاه که اهل تسنن هستند، در مجلس شورای اسلامی نماینده دارند و به دستور مقام معظم رهبری، اذان در این استان ها به روش اهل سنت در رسانه ملی پخش می شود. 

وی افزود: همچنین یکی از اعضای اهل سنت عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی است.

*شیعه جنگ مذهبی را حرام می داند

عضو خبرگان رهبری تصریح کرد: به رغم اینکه سلفیت تکفیری در عراق شیعه کشی راه انداخت، اما شیعه با هدایت مرجعیت به ویژه حضرت آیت الله سیستانی جنگ مذهبی را حرام اعلام کردند. 

آیة الله کعبی افزود: بر اساس ایدئولوژی شیعه که بر پایه مکتب اهلبیت(ع) است، میتوان براساس اسلام پیشرفت کرد و ناهنجاری های اجتماعی را کاهش داد و در امور ملی مشارکت کرد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه در ایران شیعیان و اهل سنت می توانند در مساجد یکدیگر نماز بخوانند، گفت: در مناطق سنی نشین، اکثریت مساجد متعلق به اهل سنت است.

این عضو جامعه مدرسین افزود: ما در سطح جهان صرفا خواهان معرفی مکتب اهلبیت(ع) هستیم و مثل تکفیری ها و مسیحیت به دنبال تغییر مذهب کشورها نیستیم و در ایران هم اجازه نمی هیم فتنه مذهبی ایجاد شود زیرا به مذاهب و ادیان احترام می گذاریم.

*دولت اندونزی امنیت مراسم مذهبی تشیع را تامین کند

آیة الله کعبی با بیان اینکه تلاش ما در جهت تحکیم، برادری و دوستی است، ابراز داشت: ما توقع داریم دولت اندونزی امنیت مراسم عاشورا را تضمین کند و به ممانعت از تکفیری ها و تندروها برای جلوگیری از این مراسم اهتمام داشته باشد.

وی با تاکید بر اینکه مراسم عاشورا علیه ادیان و مذاهب نیست، اظهار داشت: هرساله در مراسم عاشورای ایران پیروان ادیان دیگر نظیر مسیحیان شرکت می کنند و تبدیل به یک مراسم ملی شده است زیرا یادبود فرزند دختر رسول خداست.

این عضو خبرگان رهبری با بیان اینکه مراسم عاشورا علیه ظلم و جنایت و دفاع از عدالت است، ابراز داشت: انتظار ما از دولت اندونزی حمایت از مراسم مذهبی تشیع است.

*هرگونه اهانت به مقدسات اهل سنت حرام است

آیة الله کعبی همچنین به تاکیدات رهبر معظم انقلاب و علمای شیعه نسبت به احترام مقدسات اهل سنت اشاره داشت و افزود: براساس فتوای صادر شده از امام خامنه ای، علمای حوزه علمیه قم و جامعه مدرسین هرگونه اهانت به نمادهای مذاهب اهل سنت حرام شرعی است و با کسی که اهانت کند برخورد می شود.

*شیعه انگلیسی مورد طرد مراجع شیعه است

وی افزود: متاسفانه بعضی از کسانی که منتسب به شیعه هستند، با حمایت انگلیس و آمریکا ماهواره های بین المللی دارند و علیه مقدسات مذهبی اهانت می کنند که امام خامنه ای اسم این گروه ها را شیعه انگلیسی گذاشته است و مورد طرد همه مراجع شیعه هستند.

*ادعای تکفیری ها در رابطه با توهین شیعیان به مقدسات اهل سنت دروغ است/ توهین کنندگان به اهل سنت مورد حمایت آل سعود هستند   

این عضو جامعه مدرسین افزود: اینکه تکفیری ها می گویند شیعه به مقدسات اهل سنت توهین می کند، کذب و افتراست؛ با کمال تاسف به شما می گویم کسانی که به مقدسات مذهبی اهل سنت اهانت می کنند مورد حمایت آل سعود جهت ایجاد تنفر و اختلاف مذهبی هستند.

*شیعه انگلیسی و وهابیت دو روی یک سکه هستند

آیة الله کعبی تصریح کرد: شیعه انگلیسی و وهابیت دو روی یک سکه هستند که به دنبال ایجاد فتنه علیه جهان اسلام و تنفر مذهبی هستند.

*دولت اندونزی مدافع شیعیان این کشور در مقابل وهابیت باشد

وی خاطرنشان کرد: از دولت اندونزی می خواهیم از شیعیان مظلوم این کشور در مقابل تکفیری ها دفاع کند.

این عضو جامعه مدرسین در پایان تصریح کرد: سلام ما را به دولت و ملت اندونزی برسانید و بفرمایید شیعیان و ایرانیان برادران شما هستند و ما هم سنگر شما در پیشرفت و ترقی هستیم.  

درس خارج فقه جهاد استاد بزرگوار آیة الله شیخ عباس کعبی با موضوع ( هجرت، یکی از عوامل ایجاد تمکین و اقتدار) در تاریخ دوشنبه 1395/8/10 

مقدمه بحث:

بحث ما همچنان در مورد جهاد تمکین بود و در مورد "اعداد القوة" چند جلسه بحث کردیم. 

از این به بعد در مورد "هجرت" که یکی دیگر از راههای تمکین و توانمند شدن برای تحقق حاکمیت دین است بحث می کنیم انشاء الله.


مرحوم صاحب جواهر بحث هجرت را از صفحه سی و چهار تا سی و هشت بحث کرده اند و عنوان مسئله محقق حلی صاحب متن این است که کسی که در سرزمین شرک زندگی می کند و کشور مشرکان و آنجا نمی تواند شعائر اسلامی مثل اذان، نماز و روزه را اظهار کند، هجرت کردنش از بلاد شرک به بلاد اسلام واجب است.

بحث هجرت یا باید در اقسام دارها مثل دار الاسلام، دار الشرک و امثال اینها یا در مقدمات باید گفته شود. اما در این دسته بندی ما، در بحث روشهای تمکین و کسب قدرت برای اسلام می گنجد و هجرت یکی از ابزارهای تمکین به حساب می آید. اما اینکه وجه ارتباطش با جهاد چیست؟ پاسخ این است که هجرت از اقسام جهاد مکی است و مهاجران به حبشه به دستور پیامبر مجاهد بودند. هجرت در عرض جهاد بحث نمی شود، بلکه از مصادیق جهاد است چون باعث توانمندی و حاکمیت دین می شود.

اهداف هجرت:

دو وجه را ذکر کرده اند؛

(علی من یضعف) در احکام اسلام است که هجرت تشریع شده است تا مسلمان از حالت ضعف بیاید بیرون.

(اظهار شعائر الاسلام) اظهار یعنی توانمندی. توانمند شدن برای تحقق حاکمیت دین است و شعائر اسلام معلوم است؛ اذان نماز و روزه و اینها را شعار نام گذاشته شده اند چون علامت دینند. در زبان عربی دو نوع لباس هست؛ "دثار" و "شعار". دثار لباس بیرونی و شعار لباس داخلی است. احکامی که هویت بخش به دینند و نماد دین و تدینند از این بابت شعار نامیده شده اند چون ملاصق با دینند.

وجوب هجرت

مخالفی را نیافته ام بین من تعرض له  و کسانی که متعرض این بحث شده اند و بعضی هم متعرض این بحث نشده اند. مثلا فاضل و شهیدین گفته اند در این حالات هجرت واجب است. می فرماید ریشه و اصل ادله وجوب، بعد از اینکه می فهمیم خود حالت  وجوب را از ناحیه دستور پیامبر و سیره مسلمین است. مسلمانانی که در مکه اذیت می شدند و نمی توانستند شعائر را اظهار کنند تا اینکه مکه فتح شد. البته اهل سنت بعد از فتح قاعده ای دارند که در اسناد ما نیست لا هجرة بعد الفتح

ادله آیات 

آیه 100 سوره نساء در این رابطه بسیار حائز اهمیت است. مرحوم طباطبایی در تفسیر بیانشان که قبل از المیزان نوشتند متعرض این بحث شده اند که بسیار مهم است. آیه جهاد کفایی را می آورند و در ادامه آن آیه شریفه  ... ان الذین توفاهم الملائکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها فاولئک ماواهم جهنم و ساءت مصیرا الا المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان لا یستطیعون حیلُة و ... که از ارتباط آیه و وحدت سیاق با آیه جهاد نتائج مهمی برداشت می کنند.

نه مطلب مهم قابل استفاده از آیه شریفه در رابطه با هجرت مقدمه ساز برای تمکین و اقتدار


همه این آیات یک سیاق واحدی دارد که اینها را ما مورد گفت و گو قرار می دهیم؛

نسبت به این آیه شریفه چند مطلب استفاده می شود:

مطلب اول: استفاده می شود (حرمت استسلام للظلم) ظام پذیری حرام است. لذا خداوند متعال در مورد مستضعفینی که زیر بار ظلم رفته اند، با عنوان ظالم نفس یاد می کند. خداوند آن استضعاف ارادی را ظلم به نفس می داند و این ظلم به نفس و استسلام و قبول ظلم را مذمت می کند.

 استضعاف یعنی ضعیف نگه داشتن. در استضعاف چند عنصر هست: عنصر اول انسان ضعیف نگه داشته شده. دوم مستکبران. سوم بی حرکتی و سستی و زمینه سازی برای ضعیف نگه داشته شدن. این غیر از استضعاف اجباری است که تکلیف از انسان ساقط می شود. اما اگر کسی به درجه اکراه نرسیده  اما حرکتی هم از خودش در برابر ظلم نشان نمی دهد خداوند می فرماید مستحق جهنم است. پس باید این انسان برای توانمندی خودش و دین و تغییر اجتماعی از خودش حرکتی انجام دهد.

بنا بر این خلاصی از ظلم نفس واجب است.

مطلب دوم: هجرت یکی از راههای خلاصی از استضعاف است. مستضعفی که در سرزمین خودش نمی تواند خود را از استضعاف نجات دهد واجب است هجرت کند و منظور از هجرت این است که مکان زندگی را به جای دیگر انتقال دهد و رحل اقامت در جای دیگری بگزیند تا از استضعاف خلاص شود.

نکته سوم: که از آیه به وضوح استفاده می شود آنجایی است که می فرماید الم تکن ارض الله واسعة تاکید بر ارض الله می کند و می فرماید ارض الله.

 وابستگی و دلدادگی به سرزمین آباء و اجدادی و میهن که انسان تعلق پیدا کرده به گونه ای که ناشی باشد به وابستگی به اعراف و سنت ها و محیطی که بابت این استضعاف شده مذمت شده و خلاصی و رهایی از این وابستگی به سرزمین، برای خلاصی از استضعاف واجب است. ممکن است کسی در مقابل دستور هجرت بگوید سرزمین، فرهنگ، آباء و اجداد من. می فرماید از اینها اگر بابت استضعاف شده اند باید دل کند و از این بابت هجرت نوعی جهاد است.

نکته چهارم: هجرت ابزار خلاصی است و هدف نیست. به درد نمی خورد که محیط زندگی را عوض کنیم و باز هم زندگی تغییری نکند. آنقدر باید هجرت کرد تا توانمندی حاصل شود. حرکت در راستای کسب قدرت برای اقامه دین و تغییر بهتر از زندگی و نجات از مستکبرین واجب است. واسعة فتهاجروا یعنی باید هجرت کرد.

پنجم: هجرت هم در تاریخ صدر اسلام و هم در تاریخ همه تمدن ها و نحله ها و فرهنگ ها باعث پیشرفت و امت سازی و ملت سازی شده و حرکت به سمت احسن و تجربه بهترین دلیل بر این مطلب است که هجرت کارکردهای اجتماعی و سیاسی بسیار وسیعی دارد. مثل هجرت  پیامبر اکرم که از آن را از مراحل جهاد تمکین می دانیم.  در دوران انقلاب اسلامی یک نمونه  تبعید اجباری امام و در شرایط انقلاب به خاطر فشار رژیم صدام مجبور شدند به هجرت از عراق به فرانسه. لا یقال فرانسه سرزمین شرک است. این سرزمین شرک یا اسلام بودن ابزار است. هدف اظهار شعائر اسلام بود و نقش رسانه برای اظهار در آن زمان مهم بود. کشورهایی که مهاجر پذیرند و مهاجران را در درون خود هضم می کنند و جزء پیکره خود می کنند پیشرفت می کنند. دولت پیامبر دولت مهاجرین هم بود. (و یاثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة) صهیب رومی، بلال حبشی، سلمان فارسی و ابوذر عربی تابلو زیبای وحدت را رقم زده بودند. دولت اسلام مهاجر پذیر است و نه مهاجر گریز و مهاجران هم تابعیت می گیرند.

ششم یاس و نا امیدی نسبت به کسانی که نمی توانند اوضاع زندگی خود را تغییر دهند درست نیست لا یستطیعون حیلة و لا يهتدون سبيلا...اینها هم باید تحرک شوند و توانمند بشوند برای اظهار شعائر اسلام و می فرماید شاید خدا آنها را ببخشد.

هفتم تعمیم هدف هجرت؛ هدف از هجرت توانمند شدن و کسب هر نوع اقتداری است و ایجاد تحول در وضعیت معیشتی از آنجا که در آیه شریفه می فرماید (یجد في الارض مراغم کثیرة و سعة) "رغم انف" یعنی به خاک مالیدن بینی. هجرت باعث می شود که مهاجر دشمن را زمین بزند. این اشاره است به مبارزه و اینکه هجرت یک ابزار مبارزه با دشمن است و با این ابزار ممکن است به تمکین سیاسی برسید. "سعة" یعنی گشایش در زندگی و گشایش از هر نوعی اقتصادی فرهنگی سیاسی و...

امروزه هجرت مسلمانان در سطح جهان و وجود آنها در سطح جهان باعث اقتدار دین است پس هدف از هجرت تمکین سیاسی است. ممکن است در هجرت حتی کادر سازی بشود و دلیل اینکه با هجرت شرعی تمکین شرعی هم ممکن است پیدا کند چون می فرماید مهاجرا الی الله و رسوله یعنی فلسفه هجرت حاکمیت دین و رسول است.

هجرت غایة ما يستفاد منها امری فردی نیست. اطلاق هجرت و سابقه هجرت های بزرگ و هجرت های رهبران و لسان آیه که می فرماید الی الله و الرسول می فهماند که تنها احکام فردی مورد نظر نیست و هجرت باعث توسعه می شود.

هشتم: هجرت چه منجر بشود به توانمندی و چه منجر نشود محبوب نزد خدا است و اگر در این راه بمیرد و در حالی که حرکت کرده است اسلام اصل این حرکت را تایید می کند.

قطعا بحث ما هجرت فردی نیست و بحثمان  جهاد تمکین است و مما یحصل به التمکین الهجرة في سبيل الله 

مطلب نهم یکی از راههای به دست آوردن تمکین هجرت است و تمکین محبوب است نزد شارع.


آیت الله کعبی:


فرق اسلامی اختلاف را کنار بگذارند آینده درخشانی در انتظارشان خواهد بود.


عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تاکید کرد در صورتی که فرق مختلف اسلامی اختلافات را کنار بگذارند آینده درخشانی در انتظارشان خواهد بود.


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیت الله عباس کعبی عضو جامعه مدرسین پنج شنبه شب در دیدار شماری از علما و اندیشمندان اسماعیلیه هند، با تشکر از حضور این هیأت در جمهوری اسلامی ایران و شهر مقدس قم، گفت وگوی علما و نخبگان فرق مختلف مذاهب اسلامی را بسیار مهم ارزیابی کرد.


آیت الله کعبی در ادامه محبت اهل بیت(ع) را منحصر به شیعیان ندانست و تصریح کرد: محبت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) امری جامع بین جمیع مسلمین است.


عضو جامعه مدرسین با بیان این که فرقه اسماعیلیه در طول تاریخ در خدمت دین و مذهب بوده است، گفت: اهتمام شما به احیای وقف اسلامی و بنای مؤسسات علمی و خیریه باعث خوشبختی ما است.


استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم با بررسی ادوار مختلف تاریخی یادآورشد: خواجه نصیرالدین طوسی در زمان حمله مغول به یاری دین شتافت و اگر تلاش او نبود اثری از دین باقی نمی ماند.


آیت الله کعبی گفت: خواجه نصیر طوسی در علوم مختلف متبحر بود؛ او در عرصه های مختلف خدمات گسترده ای را به دین داشت و اسلام را معرفی کرد.


این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه سخنان خود از نیاز مبرم جهان اسلام به وحدت و کنار گذاشتن اختلافات جزیی سخن گفت و افزود: امروز روزی است که اگر فرقه های مختلف اسلامی اعم از شیعه، سنی، اسماعیلیه، زیدیه و دیگر گروه ها اگر وحدت بر مبانی و اصول داشته باشند و روش تعامل صحیح را در پیش گیرند آینده درخشانی در انتظارشان خواهد بود.


وی با بیان این که باید زمینه تعامل و گفت وگوی های علمی بین اندیشمندان مذاهب مختلف اسلامی باز شود، اظهار داشت: مسلمانان باید بر مشترکات تمرکز و تکیه کنند و کارهای مشترک علمی و تحقیقاتی داشته باشند تا بتوان به دیدگاه های نظری و عملی اهل بیت(ع) عمق ببخشیم.


بر اساس گزارش رسا، آیت الله کعبی در بخش دیگری از این جلسه که در محل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برگزار شد، پاسخگوی سؤالات مختلف حاضران بود


آیت الله کعبی:


برخی از مسؤولان تنها ادعای همراهی با رهبری را دارند/ سکولارها نباید مناصب اجرایی را در دست گیرند.


نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری با بیان این که آیت الله مهدوی کنی هرگونه مخالفت با رهبری را امری خلاف اسلام می دانستند، ابراز تأسف کرد: عده ای از مسؤولان امروز اسم رهبری را زیاد به کار می برند و در ظاهر ادعا ولایی بودن دارند ولی در مقابل ولی فقیه و رهبری می ایستند.


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، همایش فقه حکومتی همراه با تجلیل از سه دهه تلاش علمی مرحوم آیت الله محمدرضا مهدوی کنی امروز در سالن همایش های پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.


آیت الله عباس کعبی در این همایش با اشاره به حق بزرگی که مرحوم آیت الله مهدوی کنی به گردن انقلاب و نظام دارد، اظهار داشت: یکی از ویژگی های مهم ایشان اسلام شناسی اصیل و برگرفته از مکتب امام است که در اندیشه و عمل این بزرگوار ظهور و بروز داشت.


نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه آیت الله مهدوی کنی هرگونه مخالفت با رهبری را امری خلاف اسلام می دانستند، ابراز تأسف کرد: عده ای از مسؤولان امروز اسم رهبری را زیاد به کار می برند و در ظاهر ادعا ولایی بودن دارند ولی در صحنه عمل بی توجهی می کنند و در مقابل ولی فقیه می ایستند که خلاف آن اصول اسلامی است که مرحوم آیت الله مهدوی کنی ترسیم کرده بود.


ساده زیستی در اندیشه آیت الله مهدوی کنی


نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: یکی از مسائل مورد توجه ایشان ساده زیستی مسؤولان و صیانت از بیت المال بود؛ امروز باید فکری کرد که مسأله حقوق های نجومی جناحی و گروهی نیست بلکه به تداوم نظام مربوط است.


آیت الله کعبی عنوان کرد: شما نگاه کنید در نظام هماهنگ پرداخت مدیران سیاسی از گروه 13 تا 22 که گروه 22  سه قوه هستند و مستخدمان از گروه یک تا 12 قرار می گیرند که میانگین کسی که 10 تا 15 سال استخدام شده و مدرک کارشناسی دارد یک میلیون تا یک میلیون و 200 هزار تومان است ولی گروه 22 تا بیست میلیون تصویب کرده اند که طبق قانون از بیت المال برداشت کنند که این شکاف طبقانی است؛ آیا حضرت علی و اهل بیت(ع) این گونه حکومت می کردند؟ بنابراین باید این مسأله حل بشود تا اشرافی گری و تجمل در کشور به وجود نیاید.


نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری افزود: رهبری معظم نیز در دیدار با هیأت دولت با صراحت فرمودند: افرادی که حقوق های نجومی دریافت می کردند، باید تمام پول ها را برگردانند، عزل و محاکمه بشوند که این همان اقامه حکم الله در فقه رفتار سیاسی است که مرحوم آیت الله مهدوی کنی بر آن پافشاری می کردند.


فقه رفتار سیاسی در فقه حکومتی


وی با بیان این که یکی از ابعاد تبلور یافته در فقه حکومتی، فقه رفتار سیاسی است، ابراز داشت: این مسأله ای است که ما امروز به آن نیاز داریم و اتفاقا در کلام مرحوم آیت الله مهدوی نیز متبلور بود؛ یکی از نموهای رفتار فقه سیاسی ایشان در سال 90 با انتشار منشور اصول گرایی بود که فقط جنبه عملی و سیاسی روز نداشت بلکه همین منشور در جنبه نظری فقه سیاسی نیز مسائلی را مطرح می کند که ما مبانی فقهی و معارفی آن را بیان کنیم.


آیت الله کعبی ادامه داد: ایشان در یکی از این مواضع فرمودند: «تاریخ نشان داده است که در هرجا روحانیت با بصیرت و وحدت وارد شده نتیجه های خوبی داشته است و درهرجا که روحانیت به صحنه وارد نشده یا نیمه رها کرده است نتیجه مطلوبی برای کشور نداشته است فردا 14 مرداد روز مشروطیتی است که آغاز خوبی داشت و در نیمه راه اشکالاتی پیدا شد و علما با هم اختلافات کردند و کار به جایی رسید که شیخ فضل الله را به دار کشیدند و پای جنازه او کف زدند و نتیجه کار مشروطیت به انحراف رفت».


عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به آسیب ها و چالش هایی که جمهوری اسلامی را تهدید می کند، خاطرنشان کرد: دشمن تهدیدهای بیرونی نیست، تهدیدهای نظامی دشمنان خارجی نیز به جایی نمی رسد و منافقان و سلطنت طلب ها هم کاری نمی توانند بکنند، بلکه مسأله اصلی امروز این است که ما برای مقابله با دشمنان به یک عزم و اراده ملی بر پایه باورها و ارزشهای اسلامی با محوریت روحانیت و پشت سر ولایت حرکت کنیم تا نظام صیانت شود که دغدغه آیت الله مهدوی کنی هم همین موضوع بود.


وی عنوان داشت: فقه حکومتی یا فقه رفتار سیاسی که حاکم بر نگاه ایشان بود، فقه اقامه حکم الله در سپهر سیاسی است که آنچه دغدغه و اندیشه امام و رهبری است نیز اقامه حکم الله با گستره های گوناگون و عینیت بخشی به امامت در جامعه است که ما از آن به فقه اقامه دین یعنی توحید و عدل و تقوا یاد می بریم.


فقه حکومتی و رابطه آن با مدیریت جهادی


آیت الله کعبی با بیان این که محور بعدی فقه حکومتی مدیریت جهادی است، ابراز کرد: مدیریت جهاد چند مؤلفه دارد؛ نخست تولید قدرت و به کارگیری آن در جهت مصلت اسلام و مسلمین در مقابل دشمنان اسلام و تحت نظارت رهبری با کفایت است که باعث اقامه دین شود و عنصر دیگر رفتار سیاسی پیوند امامت و امت در مسیر تحقق اهداف و وظایف و کشاندن ملت به صحنه است که یکی از هنرمندی های رهبری عزیز این است که بر همه اقشار جامعه نظارت دارد و تلاش می کند آنها را در مسیر نظام راهبری کند.


وی با بیان این که منشور اصول گرایی در کنار بایدها، نبایدهایی نیز دارد، خاطرنشان کرد: منشور اصول گرایی که از  معارف اسلامی و اندیشه های فقهی گرفته شده و مبانی آن اصول اسلام، جمهوری اسلامی، قانون اساسی، خط امام و ولایت فقیه است که آیت الله مهدوی کنی نبایدهایی را در آن ترسیم کردند که مهم ترین آنها نافرمانی صریح، ضمنی و پنهانی از تدابیر رهبری است.


عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به یکی دیگر از نبایدهای منشور اصول گرایی افزود: ایشان تأکید زیادی به روی کار نیامدن سرمایه انسانی ناکارآمد و به کار نگرفتن افراد فاقد تعهد و تخصص داشتند و معتقد بودند نیروی انسانی باید مؤمن و انقلابی باشند که ویژگی کادرهای نظام است، چرا که اسلام جای مسامحه کاری نیست و نباید افراد سکولار در مناصب بالا قرار بگیرند


برای تهدیدزدایی باید بدانیم آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند



آیت‌الله کعبی: مسئله حقوق‌های ظالمانه نباید فراموش شود‌


عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه مسئله اشرافی‌گری و تجمل باید حل شود، گفت:‌ مسئله حقوق‌های ظالمانه نباید فراموش شود.


به گزارش ذاکرنیوز از قم، آیت‌الله عباس کعبی صبح امروز در همایش فقه حکومتی و تجلیل از سه دهه تلاش‌های علمی مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی که در سالن همایش‌های پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، با اشاره به اینکه از ویژگی‌های آیت‌الله مهدوی‌کنی اسلام‌شناسی اصیل و برگرفته از مکتب جامع فکری امام (ره) که اندیشه حکومت در نظر و عمل با رفتار ایشان عینیت بخشیده شده است.


عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه در فقه حکومتی از منظر آیت‌الله مهدوی‌کنی باید رویکرد نظری و عملی با هم بررسی شود، افزود: از مهم‌ترین ابعاد متبلور در فقه حکومتی آیت‌الله مهدوی‌کنی فقه رفتار سیاسی است که امروز به آن نیاز داریم.


وی با تاکید بر اینکه یکی از مهم‌ترین میراث فقه سیاسی و رفتاری آیت‌الله مهدوی‌کنی در منشور اصولگرایی منتشر شده است، گفت: این منشور فقط جنبه عملی و سیاست روز نداشت بلکه جنبه نظری داشت و در بعد فقه رفتار سیاسی مسائلی مطرح شد که مبانی و ادله فقهی و معارفی آن نیز باید بیان شود.


عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: آیت‌‌الله مهدوی‌کنی در منشور اصولگرایی بیان کرده "تاریخ نشان داده هر جا روحانیت با بصیرت و وحدت وارد شده نتیجه خوبی داشته اما در مسائلی که ورود نکرده نتیجه مطلوبی برای کشور نداشته است"


عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه در آسیب‌ها، تهدیدها و چالش‌هایی که دشمن برای نظام اسلامی ایجاد می‌کند برای تهدیدزدایی باید بدانیم آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند عنوان کرد: آنچه که امروز به عنوان مسئله پایه‌ای برای حفظ و تداوم نظام اسلامی بستگی دارد این است که اگر با عزم و اراده ملی بر پایه ارزش‌ها و باورهای اسلامی و با محوریت روحانیت پشت ولایت بایستیم می‌توانیم نظام را حفظ کنیم و این دغدغه آیت الله مهدوی کنی بود.


به گفته آیت الله کعبی، دغدغه امام (ره)، شاگردان امام و اندیشه مقام معظم رهبری اقامه حکم الله با گستره در ابعاد گوناگون و گستره سیاست است.


عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه ویژگی پایه‌ای فقه حکومتی توحید، عدل و تقوا است خاطرنشان کرد: مدیریت جهادی بعد دیگر فقه حکومتی در رفتار سیاسی است؛ تولید قدرت و به کارگیری آن در جهت مصلحت اسلام و مسلمین در مقابله با دشمنان تحت رهبری با کفایت در دوران غیبت از مؤلفه های جهاد در اقامه دین است.


وی با اشاره به اینکه پیوند عمیق امامت و امت بعد دیگر فقه سیاسی است اظهار داشت: تحقق حیات طیبه و سبک زندگی اسلامی در رفتار سیاسی سیاستمداران می‌تواند مؤثر باشد و حیات طیبه تنها مسئله اجتماعی نیست بله رفتار سیاسی نیز بر آن مؤثر است.


آیت‌الله کعبی گفت: امروزه عده‌ای به اسم رهبری و ولایت وارد صحنه می‌شوند اما در عمل و در صحنه اجرا، مدیریت و تدبیر اوامر رهبر معظم انقلاب را مورد بی‌توجهی قرار می‌دهند.


عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه آیت‌الله مهدوی‌کنی بر بی‌توجهی به سرمایه‌های انسانی کارآمد و به کارگیری افراد فاقد تخصص انتقاد داشتند، ادامه داد: چتر جذب برای همه باز باشد اما باید نیروهای کارآمد در نظام به کار گرفته شوند به کارگیری افراد سکولار در مناسب بالای حکومتی به نظام لطمه می زند.


وی با تاکید براینکه ساده زیستی مسئولان و صیانت از بیت‌المال موضوع دیگری است که در نظام باید مورد توجه باشد گفت: ‌مسئله حقوق‌های نجومی بحث سیاسی و جناحی نیست بلکه به تداوم نظام ربط دارد، در نظام شاخصی برای پرداخت حقوق داریم.


آیت الله کعبی ادامه داد: در حال حاضر افراد با مدرک لیسانس و سابقه 15 سال یک تا یک و نیم میلیون حقوق می‌گیرند این در حالی است که برخی روسای شرکت‌ها تا 20 میلیون تومان حقوق می‌گیرند و این 20 برابر حقوق سایر افراد است که این یعنی شکاف طبقاتی و این در منافات  سیره امیرالمؤمنین است.


به گفته وی، مسئله اشرافی‌گری و تجمل باید حل شود رهبر معظم  انقلاب براین مسئله حساس هستند مسئله حقوق‌های ظالمانه نباید فراموش شود.


آیت الله کعبی با اشاره به اینکه فقه رفتار سیاسی در نظر و عمل بر پایه الگو گیری از بزرگان نظام که به دنبال هدایت کشور به سمت اقامه دین بودند باید مدنظر باشد گفت: آیت‌الله مهدوی‌کنی بر این باور بود که روحانیت باید فرا‌حزبی رفتار کند و ضمن هدایت و پیشبرد نظام اسلامی نصیحت مشفقانه خود را داشته باشد.