پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله کعبی

الموقع الإعلامي لمکتب آیة الله الشیخ عباس الکعبي

پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله کعبی

الموقع الإعلامي لمکتب آیة الله الشیخ عباس الکعبي

پایگاه اطلاع رسانی  دفتر آیة الله کعبی

آیة الله کعبی فقیه و حقوق دان برجسته کشور و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده مردم شریف استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری است. این پایگاه به اصرار و درخواست دوستداران ایشان در اردیبهشت ماه 1394 تاسیس گردید. أغلب مطالب این پایگاه تولیدی هستند و به ندرت و در مورد مطالب خاص از اخبار دیگر خبرگزاری ها با توجه به اهمیت مطلب استفاده می گردد. این پایگاه توسط دفتر آیة الله شیخ عباس کعبی در اهواز اداره می گردد.
______________________________
کانال تلگرام: https://t.me/alkaebi
صفحه اینستگرام: akaabi_ir

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۲۴ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

درس خارج فقه جهاد استاد بزرگوار آیة الله شیخ عباس کعبی با موضوع ( هجرت، یکی از عوامل ایجاد تمکین و اقتدار) در تاریخ دوشنبه 1395/8/10 

مقدمه بحث:

بحث ما همچنان در مورد جهاد تمکین بود و در مورد "اعداد القوة" چند جلسه بحث کردیم. 

از این به بعد در مورد "هجرت" که یکی دیگر از راههای تمکین و توانمند شدن برای تحقق حاکمیت دین است بحث می کنیم انشاء الله.


مرحوم صاحب جواهر بحث هجرت را از صفحه سی و چهار تا سی و هشت بحث کرده اند و عنوان مسئله محقق حلی صاحب متن این است که کسی که در سرزمین شرک زندگی می کند و کشور مشرکان و آنجا نمی تواند شعائر اسلامی مثل اذان، نماز و روزه را اظهار کند، هجرت کردنش از بلاد شرک به بلاد اسلام واجب است.

بحث هجرت یا باید در اقسام دارها مثل دار الاسلام، دار الشرک و امثال اینها یا در مقدمات باید گفته شود. اما در این دسته بندی ما، در بحث روشهای تمکین و کسب قدرت برای اسلام می گنجد و هجرت یکی از ابزارهای تمکین به حساب می آید. اما اینکه وجه ارتباطش با جهاد چیست؟ پاسخ این است که هجرت از اقسام جهاد مکی است و مهاجران به حبشه به دستور پیامبر مجاهد بودند. هجرت در عرض جهاد بحث نمی شود، بلکه از مصادیق جهاد است چون باعث توانمندی و حاکمیت دین می شود.

اهداف هجرت:

دو وجه را ذکر کرده اند؛

(علی من یضعف) در احکام اسلام است که هجرت تشریع شده است تا مسلمان از حالت ضعف بیاید بیرون.

(اظهار شعائر الاسلام) اظهار یعنی توانمندی. توانمند شدن برای تحقق حاکمیت دین است و شعائر اسلام معلوم است؛ اذان نماز و روزه و اینها را شعار نام گذاشته شده اند چون علامت دینند. در زبان عربی دو نوع لباس هست؛ "دثار" و "شعار". دثار لباس بیرونی و شعار لباس داخلی است. احکامی که هویت بخش به دینند و نماد دین و تدینند از این بابت شعار نامیده شده اند چون ملاصق با دینند.

وجوب هجرت

مخالفی را نیافته ام بین من تعرض له  و کسانی که متعرض این بحث شده اند و بعضی هم متعرض این بحث نشده اند. مثلا فاضل و شهیدین گفته اند در این حالات هجرت واجب است. می فرماید ریشه و اصل ادله وجوب، بعد از اینکه می فهمیم خود حالت  وجوب را از ناحیه دستور پیامبر و سیره مسلمین است. مسلمانانی که در مکه اذیت می شدند و نمی توانستند شعائر را اظهار کنند تا اینکه مکه فتح شد. البته اهل سنت بعد از فتح قاعده ای دارند که در اسناد ما نیست لا هجرة بعد الفتح

ادله آیات 

آیه 100 سوره نساء در این رابطه بسیار حائز اهمیت است. مرحوم طباطبایی در تفسیر بیانشان که قبل از المیزان نوشتند متعرض این بحث شده اند که بسیار مهم است. آیه جهاد کفایی را می آورند و در ادامه آن آیه شریفه  ... ان الذین توفاهم الملائکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها فاولئک ماواهم جهنم و ساءت مصیرا الا المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان لا یستطیعون حیلُة و ... که از ارتباط آیه و وحدت سیاق با آیه جهاد نتائج مهمی برداشت می کنند.

نه مطلب مهم قابل استفاده از آیه شریفه در رابطه با هجرت مقدمه ساز برای تمکین و اقتدار


همه این آیات یک سیاق واحدی دارد که اینها را ما مورد گفت و گو قرار می دهیم؛

نسبت به این آیه شریفه چند مطلب استفاده می شود:

مطلب اول: استفاده می شود (حرمت استسلام للظلم) ظام پذیری حرام است. لذا خداوند متعال در مورد مستضعفینی که زیر بار ظلم رفته اند، با عنوان ظالم نفس یاد می کند. خداوند آن استضعاف ارادی را ظلم به نفس می داند و این ظلم به نفس و استسلام و قبول ظلم را مذمت می کند.

 استضعاف یعنی ضعیف نگه داشتن. در استضعاف چند عنصر هست: عنصر اول انسان ضعیف نگه داشته شده. دوم مستکبران. سوم بی حرکتی و سستی و زمینه سازی برای ضعیف نگه داشته شدن. این غیر از استضعاف اجباری است که تکلیف از انسان ساقط می شود. اما اگر کسی به درجه اکراه نرسیده  اما حرکتی هم از خودش در برابر ظلم نشان نمی دهد خداوند می فرماید مستحق جهنم است. پس باید این انسان برای توانمندی خودش و دین و تغییر اجتماعی از خودش حرکتی انجام دهد.

بنا بر این خلاصی از ظلم نفس واجب است.

مطلب دوم: هجرت یکی از راههای خلاصی از استضعاف است. مستضعفی که در سرزمین خودش نمی تواند خود را از استضعاف نجات دهد واجب است هجرت کند و منظور از هجرت این است که مکان زندگی را به جای دیگر انتقال دهد و رحل اقامت در جای دیگری بگزیند تا از استضعاف خلاص شود.

نکته سوم: که از آیه به وضوح استفاده می شود آنجایی است که می فرماید الم تکن ارض الله واسعة تاکید بر ارض الله می کند و می فرماید ارض الله.

 وابستگی و دلدادگی به سرزمین آباء و اجدادی و میهن که انسان تعلق پیدا کرده به گونه ای که ناشی باشد به وابستگی به اعراف و سنت ها و محیطی که بابت این استضعاف شده مذمت شده و خلاصی و رهایی از این وابستگی به سرزمین، برای خلاصی از استضعاف واجب است. ممکن است کسی در مقابل دستور هجرت بگوید سرزمین، فرهنگ، آباء و اجداد من. می فرماید از اینها اگر بابت استضعاف شده اند باید دل کند و از این بابت هجرت نوعی جهاد است.

نکته چهارم: هجرت ابزار خلاصی است و هدف نیست. به درد نمی خورد که محیط زندگی را عوض کنیم و باز هم زندگی تغییری نکند. آنقدر باید هجرت کرد تا توانمندی حاصل شود. حرکت در راستای کسب قدرت برای اقامه دین و تغییر بهتر از زندگی و نجات از مستکبرین واجب است. واسعة فتهاجروا یعنی باید هجرت کرد.

پنجم: هجرت هم در تاریخ صدر اسلام و هم در تاریخ همه تمدن ها و نحله ها و فرهنگ ها باعث پیشرفت و امت سازی و ملت سازی شده و حرکت به سمت احسن و تجربه بهترین دلیل بر این مطلب است که هجرت کارکردهای اجتماعی و سیاسی بسیار وسیعی دارد. مثل هجرت  پیامبر اکرم که از آن را از مراحل جهاد تمکین می دانیم.  در دوران انقلاب اسلامی یک نمونه  تبعید اجباری امام و در شرایط انقلاب به خاطر فشار رژیم صدام مجبور شدند به هجرت از عراق به فرانسه. لا یقال فرانسه سرزمین شرک است. این سرزمین شرک یا اسلام بودن ابزار است. هدف اظهار شعائر اسلام بود و نقش رسانه برای اظهار در آن زمان مهم بود. کشورهایی که مهاجر پذیرند و مهاجران را در درون خود هضم می کنند و جزء پیکره خود می کنند پیشرفت می کنند. دولت پیامبر دولت مهاجرین هم بود. (و یاثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة) صهیب رومی، بلال حبشی، سلمان فارسی و ابوذر عربی تابلو زیبای وحدت را رقم زده بودند. دولت اسلام مهاجر پذیر است و نه مهاجر گریز و مهاجران هم تابعیت می گیرند.

ششم یاس و نا امیدی نسبت به کسانی که نمی توانند اوضاع زندگی خود را تغییر دهند درست نیست لا یستطیعون حیلة و لا يهتدون سبيلا...اینها هم باید تحرک شوند و توانمند بشوند برای اظهار شعائر اسلام و می فرماید شاید خدا آنها را ببخشد.

هفتم تعمیم هدف هجرت؛ هدف از هجرت توانمند شدن و کسب هر نوع اقتداری است و ایجاد تحول در وضعیت معیشتی از آنجا که در آیه شریفه می فرماید (یجد في الارض مراغم کثیرة و سعة) "رغم انف" یعنی به خاک مالیدن بینی. هجرت باعث می شود که مهاجر دشمن را زمین بزند. این اشاره است به مبارزه و اینکه هجرت یک ابزار مبارزه با دشمن است و با این ابزار ممکن است به تمکین سیاسی برسید. "سعة" یعنی گشایش در زندگی و گشایش از هر نوعی اقتصادی فرهنگی سیاسی و...

امروزه هجرت مسلمانان در سطح جهان و وجود آنها در سطح جهان باعث اقتدار دین است پس هدف از هجرت تمکین سیاسی است. ممکن است در هجرت حتی کادر سازی بشود و دلیل اینکه با هجرت شرعی تمکین شرعی هم ممکن است پیدا کند چون می فرماید مهاجرا الی الله و رسوله یعنی فلسفه هجرت حاکمیت دین و رسول است.

هجرت غایة ما يستفاد منها امری فردی نیست. اطلاق هجرت و سابقه هجرت های بزرگ و هجرت های رهبران و لسان آیه که می فرماید الی الله و الرسول می فهماند که تنها احکام فردی مورد نظر نیست و هجرت باعث توسعه می شود.

هشتم: هجرت چه منجر بشود به توانمندی و چه منجر نشود محبوب نزد خدا است و اگر در این راه بمیرد و در حالی که حرکت کرده است اسلام اصل این حرکت را تایید می کند.

قطعا بحث ما هجرت فردی نیست و بحثمان  جهاد تمکین است و مما یحصل به التمکین الهجرة في سبيل الله 

مطلب نهم یکی از راههای به دست آوردن تمکین هجرت است و تمکین محبوب است نزد شارع.


آیت الله کعبی:


فرق اسلامی اختلاف را کنار بگذارند آینده درخشانی در انتظارشان خواهد بود.


عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تاکید کرد در صورتی که فرق مختلف اسلامی اختلافات را کنار بگذارند آینده درخشانی در انتظارشان خواهد بود.


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیت الله عباس کعبی عضو جامعه مدرسین پنج شنبه شب در دیدار شماری از علما و اندیشمندان اسماعیلیه هند، با تشکر از حضور این هیأت در جمهوری اسلامی ایران و شهر مقدس قم، گفت وگوی علما و نخبگان فرق مختلف مذاهب اسلامی را بسیار مهم ارزیابی کرد.


آیت الله کعبی در ادامه محبت اهل بیت(ع) را منحصر به شیعیان ندانست و تصریح کرد: محبت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) امری جامع بین جمیع مسلمین است.


عضو جامعه مدرسین با بیان این که فرقه اسماعیلیه در طول تاریخ در خدمت دین و مذهب بوده است، گفت: اهتمام شما به احیای وقف اسلامی و بنای مؤسسات علمی و خیریه باعث خوشبختی ما است.


استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم با بررسی ادوار مختلف تاریخی یادآورشد: خواجه نصیرالدین طوسی در زمان حمله مغول به یاری دین شتافت و اگر تلاش او نبود اثری از دین باقی نمی ماند.


آیت الله کعبی گفت: خواجه نصیر طوسی در علوم مختلف متبحر بود؛ او در عرصه های مختلف خدمات گسترده ای را به دین داشت و اسلام را معرفی کرد.


این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه سخنان خود از نیاز مبرم جهان اسلام به وحدت و کنار گذاشتن اختلافات جزیی سخن گفت و افزود: امروز روزی است که اگر فرقه های مختلف اسلامی اعم از شیعه، سنی، اسماعیلیه، زیدیه و دیگر گروه ها اگر وحدت بر مبانی و اصول داشته باشند و روش تعامل صحیح را در پیش گیرند آینده درخشانی در انتظارشان خواهد بود.


وی با بیان این که باید زمینه تعامل و گفت وگوی های علمی بین اندیشمندان مذاهب مختلف اسلامی باز شود، اظهار داشت: مسلمانان باید بر مشترکات تمرکز و تکیه کنند و کارهای مشترک علمی و تحقیقاتی داشته باشند تا بتوان به دیدگاه های نظری و عملی اهل بیت(ع) عمق ببخشیم.


بر اساس گزارش رسا، آیت الله کعبی در بخش دیگری از این جلسه که در محل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برگزار شد، پاسخگوی سؤالات مختلف حاضران بود


آیت الله کعبی:


برخی از مسؤولان تنها ادعای همراهی با رهبری را دارند/ سکولارها نباید مناصب اجرایی را در دست گیرند.


نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری با بیان این که آیت الله مهدوی کنی هرگونه مخالفت با رهبری را امری خلاف اسلام می دانستند، ابراز تأسف کرد: عده ای از مسؤولان امروز اسم رهبری را زیاد به کار می برند و در ظاهر ادعا ولایی بودن دارند ولی در مقابل ولی فقیه و رهبری می ایستند.


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، همایش فقه حکومتی همراه با تجلیل از سه دهه تلاش علمی مرحوم آیت الله محمدرضا مهدوی کنی امروز در سالن همایش های پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.


آیت الله عباس کعبی در این همایش با اشاره به حق بزرگی که مرحوم آیت الله مهدوی کنی به گردن انقلاب و نظام دارد، اظهار داشت: یکی از ویژگی های مهم ایشان اسلام شناسی اصیل و برگرفته از مکتب امام است که در اندیشه و عمل این بزرگوار ظهور و بروز داشت.


نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه آیت الله مهدوی کنی هرگونه مخالفت با رهبری را امری خلاف اسلام می دانستند، ابراز تأسف کرد: عده ای از مسؤولان امروز اسم رهبری را زیاد به کار می برند و در ظاهر ادعا ولایی بودن دارند ولی در صحنه عمل بی توجهی می کنند و در مقابل ولی فقیه می ایستند که خلاف آن اصول اسلامی است که مرحوم آیت الله مهدوی کنی ترسیم کرده بود.


ساده زیستی در اندیشه آیت الله مهدوی کنی


نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: یکی از مسائل مورد توجه ایشان ساده زیستی مسؤولان و صیانت از بیت المال بود؛ امروز باید فکری کرد که مسأله حقوق های نجومی جناحی و گروهی نیست بلکه به تداوم نظام مربوط است.


آیت الله کعبی عنوان کرد: شما نگاه کنید در نظام هماهنگ پرداخت مدیران سیاسی از گروه 13 تا 22 که گروه 22  سه قوه هستند و مستخدمان از گروه یک تا 12 قرار می گیرند که میانگین کسی که 10 تا 15 سال استخدام شده و مدرک کارشناسی دارد یک میلیون تا یک میلیون و 200 هزار تومان است ولی گروه 22 تا بیست میلیون تصویب کرده اند که طبق قانون از بیت المال برداشت کنند که این شکاف طبقانی است؛ آیا حضرت علی و اهل بیت(ع) این گونه حکومت می کردند؟ بنابراین باید این مسأله حل بشود تا اشرافی گری و تجمل در کشور به وجود نیاید.


نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری افزود: رهبری معظم نیز در دیدار با هیأت دولت با صراحت فرمودند: افرادی که حقوق های نجومی دریافت می کردند، باید تمام پول ها را برگردانند، عزل و محاکمه بشوند که این همان اقامه حکم الله در فقه رفتار سیاسی است که مرحوم آیت الله مهدوی کنی بر آن پافشاری می کردند.


فقه رفتار سیاسی در فقه حکومتی


وی با بیان این که یکی از ابعاد تبلور یافته در فقه حکومتی، فقه رفتار سیاسی است، ابراز داشت: این مسأله ای است که ما امروز به آن نیاز داریم و اتفاقا در کلام مرحوم آیت الله مهدوی نیز متبلور بود؛ یکی از نموهای رفتار فقه سیاسی ایشان در سال 90 با انتشار منشور اصول گرایی بود که فقط جنبه عملی و سیاسی روز نداشت بلکه همین منشور در جنبه نظری فقه سیاسی نیز مسائلی را مطرح می کند که ما مبانی فقهی و معارفی آن را بیان کنیم.


آیت الله کعبی ادامه داد: ایشان در یکی از این مواضع فرمودند: «تاریخ نشان داده است که در هرجا روحانیت با بصیرت و وحدت وارد شده نتیجه های خوبی داشته است و درهرجا که روحانیت به صحنه وارد نشده یا نیمه رها کرده است نتیجه مطلوبی برای کشور نداشته است فردا 14 مرداد روز مشروطیتی است که آغاز خوبی داشت و در نیمه راه اشکالاتی پیدا شد و علما با هم اختلافات کردند و کار به جایی رسید که شیخ فضل الله را به دار کشیدند و پای جنازه او کف زدند و نتیجه کار مشروطیت به انحراف رفت».


عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به آسیب ها و چالش هایی که جمهوری اسلامی را تهدید می کند، خاطرنشان کرد: دشمن تهدیدهای بیرونی نیست، تهدیدهای نظامی دشمنان خارجی نیز به جایی نمی رسد و منافقان و سلطنت طلب ها هم کاری نمی توانند بکنند، بلکه مسأله اصلی امروز این است که ما برای مقابله با دشمنان به یک عزم و اراده ملی بر پایه باورها و ارزشهای اسلامی با محوریت روحانیت و پشت سر ولایت حرکت کنیم تا نظام صیانت شود که دغدغه آیت الله مهدوی کنی هم همین موضوع بود.


وی عنوان داشت: فقه حکومتی یا فقه رفتار سیاسی که حاکم بر نگاه ایشان بود، فقه اقامه حکم الله در سپهر سیاسی است که آنچه دغدغه و اندیشه امام و رهبری است نیز اقامه حکم الله با گستره های گوناگون و عینیت بخشی به امامت در جامعه است که ما از آن به فقه اقامه دین یعنی توحید و عدل و تقوا یاد می بریم.


فقه حکومتی و رابطه آن با مدیریت جهادی


آیت الله کعبی با بیان این که محور بعدی فقه حکومتی مدیریت جهادی است، ابراز کرد: مدیریت جهاد چند مؤلفه دارد؛ نخست تولید قدرت و به کارگیری آن در جهت مصلت اسلام و مسلمین در مقابل دشمنان اسلام و تحت نظارت رهبری با کفایت است که باعث اقامه دین شود و عنصر دیگر رفتار سیاسی پیوند امامت و امت در مسیر تحقق اهداف و وظایف و کشاندن ملت به صحنه است که یکی از هنرمندی های رهبری عزیز این است که بر همه اقشار جامعه نظارت دارد و تلاش می کند آنها را در مسیر نظام راهبری کند.


وی با بیان این که منشور اصول گرایی در کنار بایدها، نبایدهایی نیز دارد، خاطرنشان کرد: منشور اصول گرایی که از  معارف اسلامی و اندیشه های فقهی گرفته شده و مبانی آن اصول اسلام، جمهوری اسلامی، قانون اساسی، خط امام و ولایت فقیه است که آیت الله مهدوی کنی نبایدهایی را در آن ترسیم کردند که مهم ترین آنها نافرمانی صریح، ضمنی و پنهانی از تدابیر رهبری است.


عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به یکی دیگر از نبایدهای منشور اصول گرایی افزود: ایشان تأکید زیادی به روی کار نیامدن سرمایه انسانی ناکارآمد و به کار نگرفتن افراد فاقد تعهد و تخصص داشتند و معتقد بودند نیروی انسانی باید مؤمن و انقلابی باشند که ویژگی کادرهای نظام است، چرا که اسلام جای مسامحه کاری نیست و نباید افراد سکولار در مناصب بالا قرار بگیرند


برای تهدیدزدایی باید بدانیم آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند



آیت‌الله کعبی: مسئله حقوق‌های ظالمانه نباید فراموش شود‌


عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه مسئله اشرافی‌گری و تجمل باید حل شود، گفت:‌ مسئله حقوق‌های ظالمانه نباید فراموش شود.


به گزارش ذاکرنیوز از قم، آیت‌الله عباس کعبی صبح امروز در همایش فقه حکومتی و تجلیل از سه دهه تلاش‌های علمی مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی که در سالن همایش‌های پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، با اشاره به اینکه از ویژگی‌های آیت‌الله مهدوی‌کنی اسلام‌شناسی اصیل و برگرفته از مکتب جامع فکری امام (ره) که اندیشه حکومت در نظر و عمل با رفتار ایشان عینیت بخشیده شده است.


عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه در فقه حکومتی از منظر آیت‌الله مهدوی‌کنی باید رویکرد نظری و عملی با هم بررسی شود، افزود: از مهم‌ترین ابعاد متبلور در فقه حکومتی آیت‌الله مهدوی‌کنی فقه رفتار سیاسی است که امروز به آن نیاز داریم.


وی با تاکید بر اینکه یکی از مهم‌ترین میراث فقه سیاسی و رفتاری آیت‌الله مهدوی‌کنی در منشور اصولگرایی منتشر شده است، گفت: این منشور فقط جنبه عملی و سیاست روز نداشت بلکه جنبه نظری داشت و در بعد فقه رفتار سیاسی مسائلی مطرح شد که مبانی و ادله فقهی و معارفی آن نیز باید بیان شود.


عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: آیت‌‌الله مهدوی‌کنی در منشور اصولگرایی بیان کرده "تاریخ نشان داده هر جا روحانیت با بصیرت و وحدت وارد شده نتیجه خوبی داشته اما در مسائلی که ورود نکرده نتیجه مطلوبی برای کشور نداشته است"


عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه در آسیب‌ها، تهدیدها و چالش‌هایی که دشمن برای نظام اسلامی ایجاد می‌کند برای تهدیدزدایی باید بدانیم آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند عنوان کرد: آنچه که امروز به عنوان مسئله پایه‌ای برای حفظ و تداوم نظام اسلامی بستگی دارد این است که اگر با عزم و اراده ملی بر پایه ارزش‌ها و باورهای اسلامی و با محوریت روحانیت پشت ولایت بایستیم می‌توانیم نظام را حفظ کنیم و این دغدغه آیت الله مهدوی کنی بود.


به گفته آیت الله کعبی، دغدغه امام (ره)، شاگردان امام و اندیشه مقام معظم رهبری اقامه حکم الله با گستره در ابعاد گوناگون و گستره سیاست است.


عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه ویژگی پایه‌ای فقه حکومتی توحید، عدل و تقوا است خاطرنشان کرد: مدیریت جهادی بعد دیگر فقه حکومتی در رفتار سیاسی است؛ تولید قدرت و به کارگیری آن در جهت مصلحت اسلام و مسلمین در مقابله با دشمنان تحت رهبری با کفایت در دوران غیبت از مؤلفه های جهاد در اقامه دین است.


وی با اشاره به اینکه پیوند عمیق امامت و امت بعد دیگر فقه سیاسی است اظهار داشت: تحقق حیات طیبه و سبک زندگی اسلامی در رفتار سیاسی سیاستمداران می‌تواند مؤثر باشد و حیات طیبه تنها مسئله اجتماعی نیست بله رفتار سیاسی نیز بر آن مؤثر است.


آیت‌الله کعبی گفت: امروزه عده‌ای به اسم رهبری و ولایت وارد صحنه می‌شوند اما در عمل و در صحنه اجرا، مدیریت و تدبیر اوامر رهبر معظم انقلاب را مورد بی‌توجهی قرار می‌دهند.


عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه آیت‌الله مهدوی‌کنی بر بی‌توجهی به سرمایه‌های انسانی کارآمد و به کارگیری افراد فاقد تخصص انتقاد داشتند، ادامه داد: چتر جذب برای همه باز باشد اما باید نیروهای کارآمد در نظام به کار گرفته شوند به کارگیری افراد سکولار در مناسب بالای حکومتی به نظام لطمه می زند.


وی با تاکید براینکه ساده زیستی مسئولان و صیانت از بیت‌المال موضوع دیگری است که در نظام باید مورد توجه باشد گفت: ‌مسئله حقوق‌های نجومی بحث سیاسی و جناحی نیست بلکه به تداوم نظام ربط دارد، در نظام شاخصی برای پرداخت حقوق داریم.


آیت الله کعبی ادامه داد: در حال حاضر افراد با مدرک لیسانس و سابقه 15 سال یک تا یک و نیم میلیون حقوق می‌گیرند این در حالی است که برخی روسای شرکت‌ها تا 20 میلیون تومان حقوق می‌گیرند و این 20 برابر حقوق سایر افراد است که این یعنی شکاف طبقاتی و این در منافات  سیره امیرالمؤمنین است.


به گفته وی، مسئله اشرافی‌گری و تجمل باید حل شود رهبر معظم  انقلاب براین مسئله حساس هستند مسئله حقوق‌های ظالمانه نباید فراموش شود.


آیت الله کعبی با اشاره به اینکه فقه رفتار سیاسی در نظر و عمل بر پایه الگو گیری از بزرگان نظام که به دنبال هدایت کشور به سمت اقامه دین بودند باید مدنظر باشد گفت: آیت‌الله مهدوی‌کنی بر این باور بود که روحانیت باید فرا‌حزبی رفتار کند و ضمن هدایت و پیشبرد نظام اسلامی نصیحت مشفقانه خود را داشته باشد.


درس خارج فقه جهاد استاد بزرگوار آیة الله شیخ عباس کعبی با موضوع  (ادامه بحث دلالت باب سبق و رمایه بر لزوم ایجاد اقتدار، بررسی بیانات مرحوم راوندی و محقق حلی در اینباره. بررسی روایات مرتبط به آخرالزمان و اقتدار سربازان امام زمان و دلالت آن روایات بر لزوم ایجاد اقتدار، بررسی آیه 102 سوره نساء و دلالت آیه بر لزوم آمادگی پایدار نظامی)

تاریخ یک شنبه 1395/8/9 

چهارشنبه به علت سفر استاد و شنبه به علت تعطیلی حوزه درس تعطیل بود.

خلاصه تقریر درس امروز:

 در مورد بحث سبق و رمایه، مرحوم راوندی در کتاب فقه القرآن در بیان آیه "اعداد" می فرماید که وجه دلالت سبق و رمایت به خاطر  ایجاد حالت اعداد و لزوم آمادگی مسلمانان در مقابل دشمن است و آمادگی در مقابله با دشمن آموزش می طلبد و مهمترین آموزش ها را می طلبد و آموزش مسابقات در همین مسیر به حساب می آید. بعد می فرماید هر کدام از مسلمانها باید خیلی به خود زحمت بدهد و آخرین تجربه ها را برای روز مبادا کسب کند. و ایشان صحیح می فرمایند امروزه می شنویم  می گویند حالا که جنگی اتفاق نیافتاده است و اصلا ارتش می خواهیم چه کار این خیلی حرف خطرناکی است. و خود آیه هم دال بر همین مطلب است.

لذا شما ملاحظه می فرمایید یک ارتش ممکن است سی سال هم آموزشهای مختلف ببیند و به زنگاه به درد نخورد پس از همه لحاظ آمادگی لازم است و آمادگی های پیشرفته.

پیامبر می فرماید تناصلوا یعنی تیر اندازی کنید و احتفوا یعنی پا برهنه راه بروید به این معنی که در تمرین نظامی اینگونه باشید و پا برهنه هم بتوانید بجنگید و اخشوشنوا یعنی خشن باشید در مقابله با دشمن البته همانطور که امیرالمومنین علیه السلام می فرماید عضوا علی النواضج... و تمعددوا یعنی تکلموا بلغة "معد بن عدنان"؛ در آموزشهای امروز در سطح جهان ادبیات نظامی گری هم جزء آموزشها است و صحبت های بلیغ هم باید مانع دشمن شود. صحبت و سخنوری و فن بیان و خطاب خیلی مهم است. به عنوان مثال سخنرانی های با صلابت مجاهد نستوه سید حسن نصرالله که بسیار در مواقعی بازدارنده است از این نوع است. پس روحیه جنگی و نظامی داشتن حتی در ادبیات باید ظهور و بروز داشته باشد. 

بعد مرحوم راوندی می فرماید در مورد سبق و رمایه اجماع است. 

محقق حلی در شرایع در مورد فایده سبق و رمایه می فرماید عزم و اراده را تحریک می کند برای ایجاد آمادگی برای جنگیدن و جامعه را برای آموزش تیراندازی سوق می دهد و چه به نحو عقد جائز و چه عقد لازم گرو گذاشتن در آموزش تیر اندازی صحیح است.

عنایت بفرمایید بحث سبق و رمایه یعنی فرهنگ جامعه اسلامی را فرهنگ آموزش نظامی قرار دادن اما در مورد دولت اسلامی صحبت نکرده از اطلاق آیه استفاده می شود که دولت اسلامی این نوع آموزش را باید جزء آموزشهای خود قرار دهد که بعدا بحث می کنیم.

در کتاب اختصاص شیخ مفید،  مضمون احادیث این است که جایگاه برتر را شیعه اهل البیت در آخر زمان به دست می آوردند و حاکمیت از آن آنها می شود و هر کدام از مردان شیعه قدرت چهل مرد جنگی را پیدا می کند. بعید است که این قدرت، قدرت جسمی باشد و شیعه در زمانی وحشت و ترس از دشمنان به دلش می افتد و وقتی مهدی ما بیاید هرکدام از شیر هم دلاورتر و از شمشیر برنده تر می شود و دشمنان را زیر پا له می کنند و با کف دست او را از بین می برد. 

این نوع روایات فقط به خاطر ذکر آخر الزمان نیست. یکی از راههای سربازی امام زمان کسب قدرت و اقتدار داشتن است و این نیست که سربازی امام زمان به دعای صرف باشد بلکه از لحاظ نظامی، فرهنگی اجتماعی، اقتصادی، امنیتی نیز و در همه زمینه ها باید آمادگی داشته باشیم و ظهور حضرت مهدی متوقف بر پیشرفت جامعه اسلامی است. بعضی از سکولارها که فعلا مسئولیت به دست گرفته اند در چالش حفظ هویت و جهانی شدن صراحتا می گویند تنها راه رشد اجتماعی هماهنگی با قدرت های بزرگ جهان است در حالی که از روایات آخر الزمان استفاده می کنیم تنها راه پیشرفت همه جانبه، آمادگی همه جانبه و استقلال همه جانبه است. قدرت معجزه نیست بلکه قدرت انجام تکلیف است. 

و در کتاب غیبت نعمانی باب بیست و یک حدیث مفصل صفحه 320 در روایت مفصلی از امام صادق علیه السلام:( لیعدن احدکم لخروج المهدی و لو سهما...) یعنی  هر کدام از شما و لو با یک تیر خودتان را برای ظهور آماده کنیدکه خدا اگر بداند نیت هرکدام از شما آمادگی برای ظهور حضرت باشد امید دارم خداوند به او طول عمر دهد تا حضرت را درک کند.

 و از جمله آمادگی ها کسب اقتدار است. تیر کنایه است و برای تعبیر از آمادگی نظامی است.

از روایات در این زمینه همچنین در می یابیم تکنیک در دوران امام زمان هم پیشرفت می کند و ایشان با فن برتر ظهور می کنند و این تماما نظامی نیست. مثلا روایت هشتم از این باب بسیار مهم است که هنگامی که حضرت ظهور می کند والیانی در سطح جهان معرفی می کند و به هر والی می فرماید: ( عهدک في كفك) فرمان حکومتی شما در دست شما است. (فاذا واد علیک امر لا تفهمه و لا تعرف القضاء فیه فانظر الی کفک و اعمل بما فیها) تصمیم اگر برای شما روشن نبود و قضاوت با قاطعیت ممکن نبود به حکم در کف دستت نگاه کن و به آنچه به شما ابلاغ شده عمل کن.

اگر این روایت را پنجاه سال قبل می خواندند کسی فکر می کرد این نوعی معجزه است. امروز نمی گوییم به طور قاطع همین مبایل ها و شاید اصلا تکنیکی برتر از این هم باشد، و بعد این فرمان پیوست هایش به تفصیل خواهد آمد. چیزی شبه این اتوماسیونهای اداری امروزه و ادامه اش جالبر تر است که حضرت سربازانی را به سمت قسطنطنیه می فرستد و وقتی اینان وارد خلیج که معلوم نیست کدام خلیج می شوند در روایات هست که بر پاهاشان چیزی می نویسند و بر آب راه می روند. رومیان می گویند وقتی اصحابش روی آب راه می روند خود او چگونه است و دروازه ها را برای آنها می گشایند.

 معلوم می شود که تکنیک برتری هست در آن زمان بالاتر از شبکه های اجتماعی که ممکن است در آن زمان ایجاد شود و جالب است رومی ها تعجب از این بابت می کنند که سربازان امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برترین تکنیک را به کار می برند.

 ساخت جامعه بر مدار ایمان و تقوا یکی از مظاهر تولید قدرت است که در آخرالزمان نیر اتفاق می افتد.

از جمله اگر باز در مورد سبق بخواهیم صحبت کنیم 

یکی از آیات دیگر که از آن آماده باش و مانورهای نظامی و به کارگیری سلاح و عدم غفلت از سلاح هست و مهم است آیه 102 سوره نساء است؛  (و اذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طائفه منهم معك و لياخذوا اسلحتهم فاذا سجدوا فليكونوا من ورائكم و لتات طائفة اخرى لم يصلوا فليصلوّا معك و لياخذوا حذرهم و اسلحتهم ودّ الّذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة و لا جناح عليكم ان كان بكم اذى من مطر او كنتم مرضى ان تضعوا اسلحتكم و خذوا حذركم ان اللّه اعدّ للكفرين عذابا مهينا) که دلالت روشنی در این زمینه دارد.

جالب است که از مستحبات سفر و از مستحبات لباس حمل سلاح است که آن موقع شمشیر می گفتند و اینکه بدون اسلحه نباشد این کنایه از این است که هر مسلمان باید مظهر و نماد این قدرت باشد.

کفار خوششان می آید، بدشان نمی آید که شما از اسلحه ها و طعامتان غافل شوید و یک دفعه به شما هجوم ببرند و از بینتان ببرند و بعد مستثنیات حمل اسلحه را نام می برد و در عین حال می فرماید خذوا حذرکم.

در این آیه شریفه چهار بار آن هم در نماز و شرایط عبادی اسلحه را نام می برد و این به معنای لزوم کسب قدرت و آمادگی در مقابله با دشمن است هدف از مانورهای نظامی و آماده باش عمومی این است که در شرایط سخت خوب امتحان پس بدهیم. و مصادیق هر زمان به وقت خودش. پدافند غیر عامل قدرت سایبری، آزمایش سلاح و بررسی نقشه پیشرفت و آمادگی و امتحان رزمندگان هر کدام جای خودش و اهمیت خودش را دارد.

 اشکالات مربوط به رزمندگان باید قبل از وقوع جنگ رفع شود چون سلاح بدون رزمنده فایده ندارد و رزمنده هم آمادگی نظامی می خواهد هم آمادگی روحی و اینگونه آمادگی ها هم جزء موارد کسب قدرت است.

علی ای حال ادامه بحث در جلسه آینده که چند مورد دیگر از جهاد التمکین را بیان می کنیم یکی بحث هجرت و دیگری بحث ولایت جائر که با وجود جائر تمکین چگونه حاصل شود؟

خلاصه تقریر درس خارج فقه جهاد استاد بزرگوار آیة الله شيخ عباس کعبی با موضوع

 ( بررسی آیه شریفه اعداد و دلالت کتاب سبق و رمایه از ابواب فقه بر لزوم توانمند سازی جامعه اسلامی و ایجاد اقتدار و قدرت در جهت تهدید زدایی.) 

تاریخ درس: سه شنبه 1395/8/4

 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین 

و الصلاة و السلام علی خیر الانام محمد و آله الطیبین الطاهرین

باب شانزده از ابواب جهاد النفس و ما یناسبه باب "وجوب حسن الظن بالله و تحریم سوء الظن به" است. هر دو بعدش هست. روایت اول از نه روایت این باب را می خوانیم که این روایت صحیحه ایت.

روایت صحیحه ای را می خوانیم از امام رضا علیه السلام 

قال:  أحسن الظن بالله ، فإن الله عزوجل یقول : أنا عند ظن عبدی المؤمن بی ، إن خیرا فخیرا و إن شرا فشرا.

روایت از امام رضا علیه السلام هست که حسن ظن به خدا داشته باش که در حدیث قدسی وارد است که خداوند می فرماید آنجایی که بنده من به من حسن ظن داشته باشد من هم آنجا حاظرم و خواسته اش را بر آورده می کنم. 

اگر خدا می فرماید (ان الله هو الرزاق ذو القوة المتین) و اگر می فرماید (انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب) اگر می فرماید (ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم)   ما باید قبول کنیم.


بحثمان در مورد اینکه گفتیم جهاد التمکین یحصل بامور؛

 الامر الاول، صناعة القوة؛ تولید قدرت و اگر به صورت مسئله شرعی بخواهیم در بیاوریم باید بگوییم هر مکلفی واجب است با تمام توان در تولید قدرت برای اسلام در جهت تحقق اقتدار اسلامی با هدف اجرای حاکمیت الهی تلاش کند. از مصادیق این تولید قدرت و ادله گفتیم آیه شريفه  (وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم وآخرين من دونهم لا تعلمونهم الله يعلمهم وما تنفقوا من شيء في سبيل الله يوف إليكم وأنتم لا تظلمون فيه) است.

دولت هم واجب است مقدمات این تولید قدرت را برای افراد جامعه فراهم کند. اطلاق قدرت را به شکل کافی عرض کردیم. از کتاب آیات الاحکام فاضل مقداد توضیح آیه را می خوانیم. ایشان می گوید: اعداد و استعداد به یک معنی است و یعنی آمادگی. من قوة... يعنی مقدمات قدرت و اسباب قدرت را فراهم کردن. اگر علم است با علم و اگر این قدرت مستلزم توانمدسازی اجتماعی و نظامی است باز هم همینطور و هر کدام مقدماتی دارد. چه عده و چه عده. از رباط الخیل استفاده می شود وجوب مرابطه و مرزبانی مگر اینکه قیودی بعدا اضافه شود. لذا خداوند فرمود ترهبون به عدو الله که این ترهبون جواب یک سوال مقدری است که چرا باید قدرت آماده کنیم در حالی که مثلا دوران صلح است؟ این آمادگی بر اساس این آیه شریفه برای ترهیب دشمن نه قتال. برای ترساندن دشمن و ترساندن یعنی تهدید زدایی. آمادگی همه جانبه و تولید قدرت باعث رفع تهدیدهای داخلی و خارجی می شود. پس واژه "ترهبون" را نیز عرض کردیم. وگفتیم جمله حالیه است از اعدوا

بحثی هم هست در مورد ضمیر؛ که " ترهبون به" فرمود که مرجع "ه" چه چیزی است؟ یعنی قدرت شما بازدارنده است. قدرتی که تولید کرده اید. و از اعدوا این را می فهمیم.

سلفی ها به ضمیر در "به" کار ندارند و غرض را می گیرند و اصل ارهاب دشمن با هر راهی که به دست بیاید را جائز می دانند. در حالی که مطلق ارهاب دشمن از طریق شرعی جائز است نه غیر شرعی. این نیست که هدف وسیله را توجیه کند. از آیه شریفه استفاده نمی شود که ارهاب به نحو مطلق جائز یا واجب است. خصوصا نسبت به رفتارهای غیر انسانی با دشمن در معرکه. مثل تمثیل و تعذیب که در خود دستور العمل های جنگی پیامبر و امیرالمومنین  علیه السلام نهی شده است. اخلاق جنگ یکی از اصول جهاد در اسلام است، که در جای خودش آمده و کارهایی که می کنند خلاف مبنای آیه است. اینها استناد می کنند به فعل و سیره "خالد بن ولید" که سر "مالک بن نویره" را در دیگ پخت و از آن خورد تا دیگر دشمنان حساب ببرند. این رفتار وحشیانه است و جائز نیست. این کجایش اسلامی است؟! با چه اصول انسانی می خواند؟! یک نوع فقهی در نزد آنها است که فقه الدماء نام دارد و بحث البته در این باره مفصل داریم.

در مورد "عدو الله" در آیه شریفه  در مجمع البیان و کشاف و فقه قرآن راوندی هست که اهل مکه اند. مرحوم فاضل مقداد قبول نمی کند و می فرماید در  "ترهبیون به عدو الله" در واقع مصداق خصوصیت ندارد و القاء خصوصیت از مصداق مشرکین قریش بودن عدو می کنیم.

و "آخرین من دونهم"؛ گفته اند اهل قریضه بوده اند و در مجمع و البیان و کشاف و... گفته اند منظور منافقینند. فاضل مقداد می فرماید این قول خوبی است و بعید نیست که بغاة هم باشند. طبرسی در مجمع بیان چیز عجیبی گفته است که فاضل مقداد نقل کرده است که منظور جنیان کفره باشند و اینکه که شیهه اسبها جنیان کافر را اذیت می کند که این تقریبا معلوم است که این طور نیست.

بعد مرحوم فاضل مقداد فوائدی را در این باب بیان می کند. 

اولا روایت نقل می کند که منظور از "قوة" یعنی تیر اندازی و عکرمه گفته دژ و ابن سیرین گفته حصون  و منظور از حصون خیل است و اگر کسی وصیت کند ثلث مالش را به حصون بدهند از وصيتش معنای اسب فهمیده می شود و اسب بخرند و به عنوان مرزبانی در جبهه قرار بدهند. گفته شده که این در حصون وصیت کرد. و بعد شعری نقل می کند که منظور از حصون خیل است که فاضل مقداد این را مجاز بر می شمرد و قبول نمی کند و حقیقت معنایی آن را دژ بر می شمرد.

دوم خود "خیل" اینجا خصوصیت ندارد. خیل برای رباط است و خود رباط هم خصوصیت ندارد و برای قدرت است و آنچه خصوصیت دارد اقتدار است و هرچه سبب اقتدار می شود را باید آماده کنیم. 

سوم می فرماید الخیل از بارزترین و بزرگترین ابزار قتال است. گویی که مظهر قتال باشد و از پیامبر اکرم حدیثی را نقل می کنند: (ارتبطوا الخیل فان ظهورها لکم  عز) و بعد می فرماید چرا گفت و من رباط الخیل چون اعم اغلب در آن زمان رباط از خیل انجام می شد مثل نخل و رمان که برای بهشت ذکر می کنند که از بابت اعظم افراد فاکهه است.

ما جمع بندیمان از این آیه شریفه این است که هر چیزی که باعث اقتدار امت اسلامی و مسلمین می شود تکلیفی است بر عهده همه امت اسلامی و اصولا در اسلام ضعف مذموم است و اقتدار مدح شده است از امام صادق هست ان الله یبغض الضعیف الذی لا دین له ... الذی لا ینهی عن المنکر در نسخه بدل هست الذی لا زبر له زبر یعنی خشونت و قاطعیت ندارد و قدرت نهی از منکر نداشته باشد و نهی از منکر اقتدار می خواهد. در این زمینه مجموعه روایاتی را نقل می کنیم از کافی

عبدالله بن مغیره رفعه یعنی مرسل است تا اینکه می گوید قال رسول الله. اهل تسنن وقتی می گویند رفعه یعنی حدیث مرسل است و در کتابهای ما یعنی به سند خودش رسانده است به رسول الله، اما ما که سند آن را نمی دانیم فلذا حکم مرسل را پیدا می کند. در هر حال روایت می کنند که مضمونش این است که لحیه خود را حنا ببندند با رنگ سیاه که باعث ارهاب دشمن بشود. این البته در زمان جنگ های تن به تن و با شمشیر بود و این امروز خصوصیت ندارد و گفته اند: ( سیف و "ترس" ) یعنی شمشیر و سنگر.

[۱۰/۳۰،‏ ۲۲:۱۲] .: در ادامه آیه شریفه آمده است وَما تُنفِقوا مِن شَيءٍ في سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيكُم وَأَنتُم لا تُظلَمونَ

معلوم می شود عده ای از مسلمانان بودند که وسائل مرزبانی را فراهم می کردند و خداوند به آنها می فرماید که این انفاق شما خسارت در پی ندارد و به آنها وعده اجر می دهد. (به مضمون آیه)

 از امام کاظم نقل می کنند اگر کسی چاهارپایی در مرز فراهم کند و انتظار دارد امر اهل البیت به فرج حاصل شود (و هو منسوب الینا ادر الله رزقه و شرح صدره و بلغه امله و کان عونا علی حوائجه) از این استفاده می شود که مرابطه  و مرزبانی حتی در عصر غیبت بنا بر قول کسانی هم که جهاد را مشروط به اذن امام می دانند مستحب است و اکید است و فضل دارد و البته در چارچوب دولت اسلامی. ممکن است کسی بگوید مرزبانی واجب کفایی است که اگر قرار است اگر نباشد امنیت سلب شود. فلذا نمی توانیم بگوییم مستحب است که با توضیحاتی که دادیم امر واضح گردید.

 و اما راوندی که آیه را در کتاب سبق و رمایه ذکر کرده است و سبق و رمایه هم می تواند یکی از ادله تولید قدرت و آمادگی نظامی باشد.

سبق مصدر است. سبق و رمایه یعنی مسابقه و تیر اندازی که عقدی شرعی است و فایده آن آمادگی نظامی است و می شود برای آن عوض قرار داد و بحث می شود که آیا این عقد جائز است یا نه؟

وا ژه ای هست در این بحث به نام خط و "خط" همان عوض سبق و رمایه است.  و گفتیم فایده سبق و رمایه اینکه آمادگی درست کند که وارد جنگ شویم. اصل این کتاب روایتی است که شیعه و اهل سنت نقل کرده اند؛  لا سبق إلا في نصل أو خف أو حافر

    تیر اندازی شتر دوانی اسب سواری از این سه قبلا در جنگ استفاده می شد و در  روایت هست که ملائکه قمار باز را لعن می کنند به استثنای مسابقه اسب و شتر دوانی . الریش هم وارد شده است. ریش نوعی تیر است که با پر نشانه گذاری شده چند پر و چند شعبه که اینجا روایات زیاد است، که این عقد سبق شرایطی دارد از جمله آن بلوغ دو طرف و خالی از حجر باشند و عقد بر خیل و بغال و حمیر می شود انجام داد که داخل در حافر است یا ابل و شتر یا فیله و فیلها و علی السیف مسابقه شمشیر زنی و "الحراب" که آهنی است و فرق می کند با نیزه و در مجموعه تیراندازی داخل می شود، که سبق اعم از رمی است. چون گفتیم نص روایت  سه مورد است؛ لا سبی الا فی نصل او خف او حافر.

 مسابقه با عوض در کشتی یا سفن در کشتی ها یا با پرنده ها یا مسابقه دو یا وزنه برداری و پرتاب سنگ و امثال اینها رهان در مورد اینها جائز نیست. دو دیدگاه هست دیدگاه درست که علما تقویت می کنند اصل این مسابقات حرام نیست اما مسابقه با گرو در مورد اینها جای اشکال است و حرام است. در مورد جام ورزشی هم گفته می شود اگر عوض نباشد و هدیه باشد بلا اشکال است.

 علی ای حال در فقه کتابی پیشبینی شده است به نام سبق و رمایة و فلسفه اش آماده سازی نظامی است.  در ما نحن فیه و بحثمان طبعا خیل و شمشیر و آن ادوات جنگی آن موقع تبدیل می شود به موارد معاصر و البته القای خصوصیت می کنیم و هر چیزی که باعث قدرت و ایجاد اقتدار بشود لازم است.



درس خارج فقه جهاد استاد بزرگوار آیة الله شیخ عباس کعبی در تاریخ 1395/8/3 با موضوع  اسباب و عوامل تمکین در جهاد تمکین

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله  کعبی، خلاصه تقریر درس خارج فقه جهاد استاد بزرگوار آیة الله شيخ عباس كعبي، با عنوان مسئله عوامل و اسباب تمکین در جهاد تمکین، در تاریخ دوشنبه 1395/8/3 به اين شرح است:

مقدمه
نقطه آغاز جهاد، تلاش و حرکت برای ایجاد یک قدرت حد اقلی برای اسلام است که به این قدرت حداقلی تمکین می گوییم. تمکین از طریق جهاد حاصل می شود. جهاد سبب تمکین است. این جهاد هم واجب است. چون تمکین هم واجب است و جزء هدف دین است. التمکین یحصل باسبابه. فلذا باید اینجا اسباب تمکین و اسباب جهاد را بیان کنیم.
برخی مثل سلفیت تکفیری می گویند باید از تمکین استفاده شود برای اقامه دین اما تمکین دو مقدمه دارد؛ یک الشوکة در مقابل دشمنان و دوم النکایة یعنی ضربه فلج کننده باید به آنها بزنیم تا از پا در بیایند و بعد می گویند اگر این محقق شد تمکین حاصل می شود. سلفیت تمکین را مساوی با میدان جنگ و جهاد را قتالی دانسته اند و معتقدند تمکین بدون حرکت فلج کننده نظامی حاصل نمی شود فلذا باید بی نظمی در حد توحش در سطح جهان انجام بدهند تا اقتدار به ظاهر اسلامی آنها به وجود بیاید و تمکین پیدا کنند و این سوء استفاده از اصطلاح جهاد است.
روش حضرت امام قدس سره الشریف برای پیروزی آوردن مردم در صحنه بود. ایشان از توانمندی مردم برای اقتدار استفاده می کنند. ما باید در جهاد تمکین دنبال مقدماتی باشیم که اقتدار برای اسلام ایجاد کنند. با تشکیل حکومت با آوردن مردم در صحنه و بسیج عمومی با آماده بودن در مقابله با دشمن باید ببینیم راههای تمکین چیست؟ زمینه فقهی این بحث هم سیره رسول الله است. 
عوامل و اسباب تمکین در جهاد تمکین
اولین سبب، الاعداد و الاستعداد؛ این امر بر می گردد به آیه شریفه ( وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآَخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ) اعدوا؛  که این اعداد و استعداد را ما بحث می کنیم. ابتدا شرح آیه شریفه که این آیه شریفه مفرداتش به چه معنی است و بعد از بیان مفردات آیه شریفه ما یستفاد من الآیة را هم بیان می کنیم.
آیه اجمالا می فرماید اعداد و استعداد، تا آنجا که توان دارید برای تولید قدرت استفاده کنید. به گونه ای که قدرت پیدا کنید در همه اسباب قدرت و مکنت چون "قوة" اطلاق دارد و این "قوة" اطلاقش شامل انواع و اقسام قدرت می شود. که این شامل سلاح به همه اقسامش می شود که در بعضی از روایات قدرت اینجا مصداقش را گفته اند تیر اندازی یا الرمی، در روایت دیگری آمده تحصین که قلعه ها مستحکم بشوند و در زمان ما پدافند غیر عامل. اطلاق قوت شامل ابزار و ادوات جنگی می شود، اما منحصر به ابزار و ادوات جنگی نمی شود. اگر بگوییم القوة یعنی رمی، نفی نمی کند که غیر رمی هم شامل مصادیق قوة باشد.
چه آنچه در زمان متن و در زمان قرآن کریم بوده چه بعدا به وجود بیاید. اسبها در مرزبانی مظهر قدرت بودند. امروز فرق می کند و قوه شامل انواع نیروهای زمینی هوایی امکانات سایبری و پدافند غیر عامل و غیر آن می شود.
یکی از موارد مربوط به نقش مکان و زمان در اجتهاد همین است و ابزار جهاد عوض شده است خیل مصداق قدرت بود و الآن مصداق قدرت نيست و اين البته روشن است. 
ارهاب عدو الله؛ یعنی ترساندن طوام با نگرانی این می شود ارهاب. اینکه دشمن هم احساس ذلت بکند و هم احساس سرافکندگی. ترهبون با ضمیر به، یا به (ما استطعتم به من قوة) بر می گردد به (اعداد.) اعداد و استعدادی که جنبه بازدارندگی دارد. ترهبون به جمله حالیه است. حال کونکم مرهبین به. اعداد و استعداد و آماده باش و تولید قدرت تهدید زدایی می کند. جامعه ای که در مقابل دشمن آماده باشد، دشمن را از هجوم باز می دارد. این آیه می گوید تا آنجا که می توانید قدرت بازدارندگی در مقابل دشمن را ایجاد کنید.
(و آخرین من دونهم لا تعرفونهم الله یعرفهم...) نه تنها دشمن بیرونی به وحشت می افتد و واهمه پیدا می کند بلکه منافقینی که در درون جامعه اسلامی هستند اینها هم واهمه پیدا می کنند در مقابله با نظام اسلامی خودی نشان بدهند. بنا بر این اقتدار، ریشه تمکین و توانمند شدن برای اجرای دین است و در سایه اقتدار اهداف اسلام محقق می شود و جلوی فتنه ها گرفته شود.
پس اعداد قوه منحصر در آماده باش صرفا نظامی نیست و رباط الخیل از بابت مصداق اتم است و ما استطعتم من قوة مطلق قدرت را می گوید. من رباط الخیل فرد اتم ما استطعتم من قوة است.
در مقابله با قدرت دشمن قدرت باید تولید کرد. اقتدار معنوی از یک جهت آمادگی روحی و روانی است. نباید مسلمانها احساس نتوانستن در مقابله با دشمن داشته باشند. متاسفانه یک زمانی بعضی به نام فرار از دنیا و به نام زهد و اینکه باید فقط به فکر آخرت باشیم با کناره گیری از ابزار پیشرفت و قدرت باعث شدند دشمنان سلطه پیدا کنند. قضا و قدر و آخرت را نباید به گونه ای معنی کنیم که باعث ضعف مسلمانان شود. روحیه خود باختگی باید تبدیل شود به روحیه خودباوری و خدا باوری.
ایجاد قدرت اجتماعی است که باعث ایجاد قدرت می شود.
از جمله موارد اعداد، اعداد مالی و اقتصادی است. اگر مالفه های قدرت فرهنگ یا سیاست یا اقتصاد، رسانه و بعد نظامی گری باشد و همه این پنج فرد بابد با نحو اعلا موجود باشد. اقتدار مدیریتی، اقتدار رسانه ای، اعداد در مجال تخصصهای مختلف برنامه ریزی و یا سازماندهی و تحقیقات و فن آوری و در نهایت هر چیزی که آمادگی و توان را با شکلی بالا ببرد که هم باعث تهدید زدایی بشود و باعث بسط ید رهبری جامعه و جامعه در اجرای اسلام بشود.
بر اساس این آیه شریفه با این توضیحاتی که عرض شد در ادامه بحث، آیه را از کتابهای آیات الاحکام مثل کنز العرفان فی آیات الاحکام و از کتب روایی خودمان می گوییم که بدانیم این ابعادی که گفتیم استفاده می شود یا نه.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله شيخ عباس كعبي، خلاصه تقریر درس خارج فقه استاد بزرگوار حضرت آیة الله شيخ عباس كعبی با موضوع جهاد، بحث "جهاد التمکین لاقامة الدين من ضوء القرآن الکریم" در تاریخ یکشنبه 1395/8/2 به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیث امروز از باب وجوب الخوف من الله که این باب چهارده حدیث دارد. بنده حدیث چهارم را انتخاب کردم ( من خاف الله اخاف الله منه کل شیئ و من یخف الله اخافه الله من کل شیئ) خدا ترس و کسی که از خدا می ترسد خدا همه را از او می ترساند. ترس از خدا یعنی ترس از گناه و عواقب شوم گناه و توجه به جایگاه و عظمت الهی و رعایت حریم کبریایی خدا است و نه اینکه انسان مومن ترسناک است بلکه این است که احترام و هیبت و جایگاه مومن برای همه عیان و آشکار می شود.

بر پایه اقسام جهاد یک دسته بندی می کنیم به گونه ای که بتوانیم مباحث جهاد را در قالبی نو مطرح کنیم. بنابراین باب اول از بحث جهاد را تقسیم می کنیم بر سه بخش؛ اول جهاد التمکین، فصل دوم، جهاد دفاع از اسلام و مسلمین و جایگاه نظام اسلامی و فصل سوم  جهاد توحید و عدل و درمقابله با ملحدین و طاغوت و مستکبران

این سه فصل را به ترتیب بحث می کنیم

فصل اول جهاد التمکین لاقامة الدين

اقامه دین همانطور که در آیه 13 سوره شوری هست (شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّي بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْکَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسي‏ وَ عيسي‏ أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ کَبُرَ عَلَي الْمُشْرِکينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبي‏ إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيبُ) که فعلا آیه مورد بحث ما نیست.

تمكين در لغت

  معمولا در کتابهای فقهی تمکین را در کتابهای نکاح خوانده ایم اما واژه تمکین ریشه قرآنی و ریشه روایی دارد. اصل این واژه در لغت، به نقل از بیضاوی این است که شیئی در جایگاه خود قرار بگیرد و مستقر شود. بعد این واژه برای تسلیط و سلطه پیدا کردن یا تملک یا اقتدار و قدرت استعاره شده و در مورد واژه مکنت معنای توانمندی را هم به کار برده اند. در عربی معاصر می گویند التمکین الاجتماعی یعنی توانمندی اجتماعی و در قدیم می گفتند: بنو فلان ذو مکنة.ذو مکنة یعنی جایگاه خاصی نزد سلطان دارند. 

پس خلاصه تمکین در لغت به معنای سلطه و اقتدار و قوت و قدرت آمده 

تمكين در قرآن کریم

در قرآن کریم و روایات واژه تمکین و مشتقات آن به معنای قدرت، ظهور و بروز و رسوخ و استحکام جایگاه در حداقل سینزده مورد احصاء کرده ایم که آمده مانند آیه شریفه ( کذلک مکنا لیوسف فی الارض)  یا  (و لقد مکناکم فی الارض و جعلنا لکم فیها معایش) مکنتکم ای ملکناکم یا جعلنا لکم فیها مکانا و اقدرناکم. چیزی شبیه تسخیر، همانطور که در آیه شریفه آمده است، (سخر لکم ما فی الارض جمیعا.)

تمکین در اصطلاح

اما در اصطلاح، آیا این واژه اصطلاحی هم دارد یا نه؟ برخی از نویسندگان معاصر اهل سنت اصطلاحی برای تمکین درست کردا اند و آن را به یکی از شاخه های فقه تبدیل کرده اند و فقهی طراحی کرده اند به نام "فقه التمکین" و تعریفی اصطلاحی درست کرده اند. بر اساس بررسی بنده، فقه التمکین از دیدگاه اینها به ظاهر موضوعش احیای امت اسلامی است. اینکه چگونه امت اسلامی را نجات دهیم و در مسیر پیشرفت قرار بدهیم؟ یکی از روشهای نظریه احیاگری آنها همین فقه تمکین است. در این زمینه کتابی هست از "الصلابی" به نام "تفسیر المومنین بفقه النصر و التمکین" که گفته است و در قرآن کریم انواع شرایط، اسباب و اهداف و تعریفی از تمکین کرده در اصطلاح و گفته فقه تمکین؛ هو دراسة انواع التمکین. شروط تمکین، اسباب تمکین، مراحل و مقومات تمکین من اجل رجوع الامة الى ما كانت عليه من السلطة و النفوذ و المکانة في دنيا الناس را هم بحث کرده است.

این کتاب در اصل پایان نامه دکتری بوده و الآن نزد جریانهای معاصر اهل سنت سلفی و غیر سلفی به کتابی مرجع تبدیل شده است.

غیر از "صلابی" دیگران هم تعریف کرده اند؛ "علی عبدالحمید" قبل از "صلابی" تمکین را به اهداف برگردانده و گفته ریشه و هدف همه کارهای اسلامی اجتماعی به تمکین باید برگردد. وی  میگوید هدف بنیادی مجموعه رفتارها و حرکتهای مسلمانها و از جمله فقه اسلامی باید علو و برتری باشد و رشد و تمکین یعنی علو و قبل از مرحله تمکین مرحله استخلاف است و نتیجه استخلاف تمکین می شود و بر اساس آیه شریفه (  وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً) از جمله این افراد،  محمد السید محمد یوسف فقه تمکین را فقهی دانسته که اسباب عقب ماندگی را در آن بحث می کند و اینکه چطور قدرت گذشته را از دست دادیم و چه کنیم که این قدرت را از نو به دست آوریم و موانع بر سر راه این هدف چیست و راه به سوی این اقتدار چیست و چه امیدهایی وجود دارد؟ این بحث را آقای محمد سید محمد یوسف در کتابی به نام "التمکین للامة الاسلامية في ضوء القران الكريم" آورده است و آقای  "علی عبدالحلیم" در کتابی به نام "فقه الدعوة الى الله" نیز بحث کرده است.

و نویسنده ای اهل سنت و لبنانی که گرایشهایی به انقلاب اسلامی هم داشته و دارد به نام دکتر "فتحی یکن"  که تعریف کرده: بلوغ حال من النصر و امتلاک شیئ من القدرة و حیازة شیئ من القدرة و السلطان و تایید الجماهیر و الانصار و الاتباع. بعد می گوید این نوع تمکین ثباتی برای اسلام و علو شان اسلام می شود. وی چیزی شبیه عناصر دولت؛ یعنی سرزمین، ملت، حاکمیت و حکومت را به شکلی حد اقلی گفته است که تمکین می شود.

این هم تعریف تمکین از لحاظ اصطلاحی 

بررسی

به نظر می آید اینها تعریفهای نویسندگان اهل سنت است از تمکینی که آن را شاخه ای از فقه قرار داده اند و چقدر موسسه و سازمان برای فقه مقاصد تشکیل داده اند و حتی متاسفانه حوزه در بخشی درگیر این به ظاهر فقه شد. آنها فقه تمیکن را در حوزه پیشرفت  و بازسازی دولت اسلامی قرار داده اند و چنین نگاهی به آن دارند.

در حالی که تعریفهای اصطلاحی که آقایان داده اند، اصلا ربطی به فقه ندارد یا بر می گردد به بررسی اسباب عقب ماندگی دولت اسلامی یا بررسی راه قیام امت اسلامی. و بررسی راه قیام، بحثی جامعه شناسی است، اینان نیامده اند حکم قیام را بررسی کنند. و احکام فقهی این مسئله را بسنجند. اگر می پرسیدند قیام با خصوصیاتی که ذکر کرده اند چه حکم فقهی و شرعی دارد می شد فقه در حالی که آقایان جامعه شناسی می کنند. بیان اهداف اسلام در تربیت و ساخت جامعه با رویکرد جامعه شناسی سیاسی ربطی به فقه ندارد بلکه مجموعه ای از مباحث قرآنی متعلق به سنت های الهی حاکم بر جامعه و تاریخ است که می تواند مبنی بشود برای فقه اما  فقه نیست و اینکه انبیاء چگونه صبر کردند و مبتلی شدند و خداوند چگونه انبیاء را پیروز کرد؟ این بحث ها باید علم الاجتماع السیاسی الاسلامی نام گذاشته شود نه فقه اسلامی. 

نکته بعدی آقای "صلابی" می گوید فقه النصر و التمکین در حالی که  بین نصر یا پیروزی و اقتدار یا تمکین عموم خصوص من وجه است و نه ترادف. در حالی که وی آیات مربوط به نصر را به معنای تمکین گرفته. تمکین نتیجه پیروزی است و در یک کلمه یعنی اقتدار. چه بسا در معرکه ای پیروزی هم به دست بیاید اما دیگران از اقتدار استفاده کنند و اقتدار تعلق دارد به لوازم زیادی نه تنها پیروزی اسلامی. 

مقتدر و کسی که دستش برای خواسته هایش باز است و موانع را بتواند برطرف کند متمکن است. علامه طباطبایی مختصر تمکین را تعریف کرده است می فرماید: (و المراد من تمکینهم فی الارض اقدارهم علی اختیار ما یریدونه من نحو الحیاة) توانمند سازی و مقتدر کردن جامعه ایمانی بر آن روش و سبک زندگی که می خواهند در حالی که مانعی هم وجود نداشته باشد یا اینطور نباشد که در تزاحم با امور نتوانند اجرا کنند.

پس اینکه جامعه بتواند سبک زندگی اجتماعی را بدون تهدید بیرونی و آسیب درونی اجرا کند این می شود جامعه متمکن. بر اساس این دیدگاه تمکین باز ملازمه با حکومت و دولت ندارد. ممکن است ما بتوانیم انقلاب هم کنیم و نظام طاغوت را براندازیم و قانون هم بنویسیم و نظام سیاسی بر مبنای حکومت الهی هم شکل دهیم اما تمکین حاصل نشده باشد.

تمکین یعنی توانمندی در رفع تهدیدها و آسیبهای درونی برای اجرای اسلام در صحنه جامعه. استخلاف نیز یعنی تشکیل نظام سیاسی (و لیمکنن) یعنی توانمندی در اجرای اسلام ناب. رهبری معظم انقلاب، انقلاب اسلامی را در چند مرحله تعریف می کنند. مرحله اول مرحله انقلاب، دوم،استقرار انقلاب، سوم تشکیل دولت اسلامی، چهارم، جامعه اسلامی و کشور اسلامی، پنجم، امت اسلامی و تمدن اسلامی. بعد ایشان می فرماید ( به مضمون) ما در مرحله دولت اسلامی هستیم و کسی ادعا نمی ککند اسلام از هر جهت اجرا شده باشد. اگر بخواهیم بر این اساس تطبیق کنیم تمکین مرحله تمدن اسلامی خواهد بود.

اقسام تمکین

مثال تمکین در قرآن زیاد است اما تمکین علی قسمین؛ تمکین جزئی و تمکین کلی. جزئی نه در کلان حکومت و نظام بلکه در بخشی از بخشها ممکن است اتفاق بیافتد. ممکن است نظامی طاغوتی باشد اما در بخشی از آن تمکین صورت گیرد. مثل تمکین حضرت یوسف در دولت الحادی و در بخشی پایانی توانست سیاستهایی را اجرا کند و در زمان حکومت های جائر امام صادق علیه السلام خطاب می کند به بن بضیع و می فرماید: اینها کسانی هستند که من نور الله بهم البرهان. برخی در دستگاههای جور هستند که خداوند به وسیله آنها برهانهای الهی را بیان می کند و مکن لهم في البلاد و جایگاهی پیدا کرده اند مثل همین بن بضیع و علی بن یقطین و دیگران. این تمکین باید گسترش پیدا کند. 

اما تمکین کلی تمکینی است که بدون هیچ رادع و مانع در همه ابعاد هست. مثل تمکین سلیمان نبی در جریان حکومت های صالح و نمرود در جریان حکومتهای غیر صالح و مثل جریان ذو القرنین. می فرماید (انا مکنا له فی الارض و آتیناه من کل شیئ سببا) که در رابطه با ذوالقرنین.

اینها فقط مقدمه است برای شناخت تمکین در لغت و اصطلاح

اما ما واژه ای که به کار بردیم و گفتیم جهاد التمکین لاقامة الدین یعنی جهاد برای کسب قدرت و اقتدار جهت اجرایی کردن دین. کسب اقتدار و تلاش برای کسب اقتدار جهت اجرایی کردن دین خودش جهادی است. فلذا نام این فصل را گذا شته ایم جهاد التمکین لاقامة الدین. مثل جهاد پیامبر اکرم در دو مرحله جهاد مکی یا همان جهاد کبیر و جهاد مدنی یا همان جهاد قتالی.

عمده جهاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مکه است که چه زحمت هایی کشیدند تا جامعه اسلامی توانمند شود و تشکیل شود. یکی از بحثهای بحث جهاد تمکین هجرت است یکی از فروعات تقیه است یعنی سری کار کردن است، یکی از فروعات سیاسی کار کردن است یکی از فروعات بحث تمکین حرمت محبت بقاء ظالمین است. کار فکری و فرهنگی کردن است. بصیرت افزایی سیاسی اجتماعی است.

پس ما با ادبیاتی بر پایه قرآن و روایات و سیره پیامبر و سیره اهل البیت علیهم السلام رو به رو هستیم. جاهایی هم ممکن است جهاد تمکین کنیم اما تمکین حاصل نشود.

جزئیات و ادله آن ان شاءالله در جلسه آینده.

درس خارج فقه جهاد در تاریخ یکشنبه 2 آبان ماه 1395