آیت الله کعبی با حضور در محل ستاد کل نیروی انتظامی استان خوزستان، سخنرانی کردند
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله کعبی، سخنرانی ایشان به این شرح است؛
قال الله تعالی في محکم کتابه و مبرم خطابه: ﻓَﺄَﻗِﻢْ ﻭَﺟْﻬَﮏَ ﻟِﻠﺪِّﯾﻦِ ﺣَﻨِﯿﻔًﺎ ۚ ﻓِﻄْﺮَﺕَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟَّﺘِﯽ ﻓَﻄَﺮَ ﺍﻟﻨَّﺎﺱَ ﻋَﻠَﯿْﻬَﺎ ۚ ﻟَﺎ ﺗَﺒْﺪِﯾﻞَ ﻟِﺨَﻠْﻖِ
ﺍﻟﻠَّﻪِ ۚ ﺫَٰﻟِﮏَ ﺍﻟﺪِّﯾﻦُ ﺍﻟْﻘَﯿِّﻢُ ﻭَﻟَﮑِﻦَّ ﺃَﮐْﺜَﺮَ ﺍﻟﻨَّﺎﺱِ ﻟَﺎ ﯾَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ.
توفیقی است تا در جلسه زیارت عاشورای ستاد کل نیروی انتظامی استان خوزستان خدمتتان برسم. خوشحالیم که در خدمت شما نیروی انتظامی و پلیس خدوم و پای کار عرصه های خدمت به مردم و نظام هستیم.
در زمینه نهضت حسینی این نهضت و دلباختگی به امام حسین و اصحاب پاکباخته اش امری فطری است.
چون امام حسین علیه السلام در روح و روان همه انسانهای آزاده و انسانهای بیدار هست.
من در غالب یک سوال و پاسخ می خواهم از زاویه و منظری به این نهضت بپردازم؛
و آن این است که سر جاودانگی کربلا چیست و ما چرا به کربلا و حسین بن علی وابسته ایم و عاشورایی هستیم و این ویژگی از کجا ایجاد شده است؟
نویسندگان و محققان و نظریه پردازان نهضت عاشورا با رویکردهای فسلسفی، عرفانی، تاریخی و سیاسی ... به این مطلب پرداخته اند و هرکدام گوشه ای را تبیین کرده اند اما در مجموع همه این نظریه ها به چند مطلب پایه ای برمی گردد.
اولا اینکه امام را شهید ازلی و کربلا را یک حادثه و خواست و قدر الهی میدانند. می توانیم از این نگاه، با عنوان «شهید آگاه» تعبیر کنیم.
اینکه امام حسین علیه السلام تسلیم خواست خدا بود و استنادات تاریخی بسیاری بر این مورد ذکر می شود.
از جمله اینکه همه انبیا بر امام گریستند و تولد امام حتی توأم با یک روضه غمبار بود.
پس امام حسین علیه السلام از تولد برای این کار ساخته شد و از ازل قرار بر همین بود. و اصلا این نوشته شده بود.
و استناد می کنند به این مطلب که «شاءالله أن یراني قتیلا و شاء الله أن یراهن سبایا»
به این نظریه می گویند نظریه شهید آگاه و با همین نام کتابی هست از آیة الله العظمی صافی گلپایگانی.
خوب این بعدی از کربلا است اما نمی توان اسرار کربلا را در این مورد خلاصه کنیم آن موقع حادثه عظیم کربلا درس آموز نخواهد بود و قضا و قدر الهی تعمدها را نفی نمی کند.
نظریه دوم: اینکه امام حسین و یارانش شهید اشک و آه و ناله اند و هدف از کربلا همین آه و ناله ها است که از ازل بوده در زمان حادثه اتفاق افتاد و ادامه خواهد داشت کربلا نماد جوشش عواطف انسانی مقدس است به گونه ای که این اشک انسان را پاک می کند و امام حسین شهید اشک و ناله است أنا قتیل العبرات اصلا امام شهید شده تا ما عزاداری کنیم و اشک و ناله بزنیم و حتی عزاداری که مختص انسان نیست و جنیان هم گریه کردند و اصلا عالم در آن هنگام تغییر کرد. انسانی که فطرت پاک داشته باشد حتما گریه می کند و اشک می ریزند.
و استناد می کنند هم که من بکی أو أبکی وجبت له الجنة
نسبت به اشک و ناله هم همین است و فرهنگی شبیه فرهنگ مسیحی به راه افتاده است.
متاسفانه تعداد قابل توجهی از عوام شیعه فکر می کنند فلسفه عاشورا فقط همین اشک است و در طول سال هرگناهی می خواهد می کنند.
این هم تحلیلی بسیار غلط از کربلا است.
بلکه اشکی که از عمق جان بر می خیزد و می تواند تحولی باطنی ایجاد کند ارزش دارد.
نظریه سوم؛ کربلا را تفسیر شخصی کردن اینکه بگوییم شهید دلباخته الهی و شهید عرفان و اینکه امام حسین علیه السلام در قتلگاه هم با خدا راز و نیاز می کرد و امام حسین عنصر عرفان و بندگی خدا را در کربلا برجسته کرد
خوب این هم هست اما این هم تمام جنبه کربلا نیست.
تحلیل چهارم؛ شهید انقلابی که امام حسین ع می خواست بر علیه یزید انقلاب کند و حرکت کرد و در سال 61 هجری برای انقلاب بر علیه پادشاهی یزید قیام کرد که نظام پیامبر را تبدیل کرده بودند به نظام پادشاهی و امام موفق نشد و شهید شد و شکست خورد و ما متاسفیم که چرا نتوانست حکومت تشکیل دهد و استناد می کنند به حوادث تاریخی در این باره و فرستادن مسلم بن عقیل و از این قبیل.
نه اینکه امام علیه السلام دنبال انقلاب نبود اما این لایه ظاهری کربلا است و جزء العلة است و نه تمام العلة.
و نظریه پنجمی هم هست ؛ شهید اصلاح جامعه شهید امر به معروف و نهی از منکر و استناد می کنند به این جمله امام؛ ِﻧّﻰ ﻟَﻢْ ﺃَﺧْﺮُﺝْ ﺃَﺷِﺮًﺍ ﻭَﻻ ﺑَﻄَﺮًﺍ...
یعنی انقلاب من انقلاب طغیانگری و تشکیل حکومت رفاه و انقلاب ظلم و فساد نیست بلکه انما خرجت لطلب الإصلاح من برای اصلاح امور امت و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم این هم یک تحلیل است و اینکه فلسفه نهضت این است و شهید مطهری بیشتر این مورد امر به معروف و نهی از منکر را برجسته می کند و این تحلیل فقط درست است.
البته در مورد این موضوع سوال و جوابی مطرح می شود که به اختصار به خاطر اهمیت آن مطرح می کنیم؛
اما امر به معروف و نهی از منکر چهار شرط دارد؛
اول؛علم به معروف توسط آمر به معروف دو؛مرتکب اصرار بر ادامه منکر داشته باشد سه؛مفسده و ضرر برای آمر نداشته باشد چهار؛ احتمال تاثیر هم شرط است.
اما این عناصر که در نهضت امام نبود.
نه بنی امیه متاثر می شد و این امر به معروف و نهی از منکر امام ضرر عظیم هم داشت.
در جواب باید گفت:
این شرایط چهار گانه را در مورد امر به معروف و نهی از منکر شخصی می گویند اما در مورد منکرات اجتماعی بزرگ که باورها را از بین می برد آن موقع امر به معروف و نهی از منکر چنان اهمیت می یابد که حتی اگر مبتنی بر فدا شدن جان معصوم باشد واجب و لازم است.
اما امر به معروف و نهی از منکر امام اصلاحاتی بود که در همه نسلها و عصرها ممکن است در برهه ای جامعه ای بتواند الگو بگیرد اما نهضت کربلا و عاشورا را نباید جنبه های باطنی عاشورا را به فراموشی بسپاریم.
تحلیل ششم از کربلا؛ شهید هدایت
اینکه گفته می شود حل مشکلات بشری یعنی بحرانها و معضلات از طریق کربلا حل می شود و اشاره می کنند به این روایت پیامبر که انه مکتوب علی یمین العرش ن الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة
اگر کسی باورها و ارزشهایش حسینی شود هدایت می شود و در طوفانها و مشکلات و بحرانها و رفتارها کربلا نجاتبخش است یعنی کربلا را نیاز داریم برای هدایت و حل مشکلات بشری باز این یکی از جنبه های کربلا است و همه آن نیست و خیلی ها با همین منبر حسین آدم شدند و زندگیشان متحول شد.
عنصر هفتم شهید احیاگر
احیاگر فطرت انسانی گوهر دین نور فطرت است انسان حیاتی نباتی حیوانی و انسانی دارد حیات نباتی همان نمو و رشد بر اثر خورد و خوراک است. حیات حیوانی حیات مبتنی بر غرائز است اما حیات انسانی حیات معنویت و علم و آگاهی و ارزشهای جاودان انسانی است و همه این ارزشها در واژه ای پنهان است به نام فطرت و این فطرت اصیل انسانی اساس است و همه دارای این فطرت هستند به شرطی که این فطرت زنده بماند.
مسأله احیاگری در کربلا مسأله ای فطری است
در نهایت همه این هفت نظریه درست است اما باید درست تفسیر شوند و نهضت حسینی باید جامع تفسیر شود .
ما می توانیم با نهضت حسینی زنده شویم پیشرفت کنیم و حرکت رو به جلو داشته باشیم.
زبان کربلا زبان فطرت است و زبانی قومی و منطقه ای نیست.