آیت الله کعبی: مبارزات امام راحل در دوران جمهوری اسلامی برای تدوین قانون اساسی بر مبنای فقه الگوی برخورد با مشکلات داخلی امروز/ قسمت دوم
بخش دوم سخنرانی آیت الله کعبی با موضوع مبارزات امام راحل در دوران جمهوری اسلامی برای تدوین قانون اساسی بر مبنای فقه، الگوی برخورد با مشکلات داخلی امروز، در جمع اساتید سطوح عالی حوزه علمیه اصفهان و اساتید بسیجی حوزه علمیه اصفهان به شرح زیر است:
ماموریتی که دولت موقت داشت، تدوین قانون اساسی بود. آقای بازرگان میخواست که قانون اساسی را به سبک قانون های اساسی مردم سالار در جهان و بر اساس حاکمیت ملی شکل دهد. لذا گفت "جمهوری دموکراتیک اسلامی"، "جمهوری دموکراتیک" و گفت و گفت اما امام فرمود: جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. (در نهایت) رفراندوم شد و مردم با آن رای بالا رای دادند به جمهوری اسلامی.
بعدش یک مجلسی باید شکل می گرفت که دولت موقت بر اساس انتخابات های آن موقع اسمش را گذاشته بود "مجلس بررسی نهایی قانون اساسی."
شرط شرکت در این مجلس هم مسلمانی یا اقلیت های دینی یا اهل سنت باشد فر قی نداشت و فقط شر ط لین بود که ساواکی و وابسته به رژیم سابق نباشد. اجتهاد هم شرط نبود. اینها گفتند و تصور می کردند که یک عده شبیه "مجلس موسسان" می آیند و پیش نویس قانون اساسی را می نویسند و نگاه شکلی می کنند و نه محتوایی و بعد تایید می کنند و آن می شود مبنای اداره کشور.
در آن پیش نویس نه ولایت فقیه وجود داشت نه ابتنای قوانین و مقررات بر اساس اسلام و نه خیلی از قوانین مربوط به اسلامیت نظام. کارگروهی هم تشکیل دادند که به استثنای مرحوم آقای حبیبی تقریبا اکثرشان جریان ضد انقلاب بودند. الان هم ضد انقلابند. مثل "لاهیجی" که فرانسه است و علیه انقلاب کار می کنند. به هر جهت اینها میخواستند که این انتخابات را شکل دهند و "مجلس بررسی قانون اساسی" آن پیشنویسی که احکام فقه قانون اساسی در آن ضعیف بود، بلکه نبود آن بشود مبنی و همان بشود مبنای کشور و از طرفی مذاکراتی شروع کرده بودند با آمریکایی ها و حالا دولت بازرگان منصوب امام راحل هم بود و امام چند گزینه داشت در برخورد با دولت بازرگان.
تدبیر امام خمینی قدس سره الشریف در برخورد با انحرافات دولت قانونی
یک اینکه، همینکه دولت بازرگان را نصب کرده است بلا فاصله عزل کند. اگر عزل می کرد هرج و مرجی در کشور راه می افتاد و (از طرفی) کارها پیش نمی رفت. مطلب دوم اینکه درگیر شود با دولت بازرگان و اختلافات بروز کند و بروز اختلافات صلاح نبود و امام حاکم بود. ولی فقیه بود. مرجع با نفوذ بود. امام راه دیگری را انتخاب کرد؛ راه مبارزه قانونی با دولت موقت.
این مطلب را عنایت بفرمایید: بعضی ها الآن می گویند: وضع نابسامان است و خوب نیست و غرب گراها چنین و چنان میکنند. چه باید بکنیم؟ بعضی نظرشان این است که چون دولت منصوب ولی فقیه است و حکم تنفیذ شده از ولی فقیه دارند هرچه اینها میگویند باید بگوییم چشم و هیچ کاری نکنیم. این انفعال است. بعضی ها هم از آن طرف می افتند. دعوا راه می اندازند و تشکیلات موازی. دعوا و تشکیلات موازی هم در مقابل دولت راه انداختن درست نیست. راه دیگری هم وجود دارد و آن راه تبیین حقایق، بصیرت افزایی و مطالبه گری در چارچوب قوانین و مقررات است. تا وقتی که اوضاع دگرگون شود و مردم بیشتر اطلاع پیدا کنند نسبت به اوضاع. امام راحل راه آخر را انتخاب کرد؛ راه تبیین و مطالبه گری و امام سبک مبارزه را در دوران جمهوری اسلامی بر علیه منکرات حکومتی به ما آموخت.
چگونه ادبیات خبرگان وارد ادبیات حقوقی سیاسی جمهوری اسلامی شد
امام چه کرد که قانون اساسی اسلامی بر اساس اسلام و فقه نوشته شود؟ اولا اسم مجلس بررسی قانون اساسی را عوض کرد. در سخنرانی ها فرمود که مردم به اسلام رای دادند و به جمهوری اسلامی و قانونی اساسی باید نوشته شود که محتوایش اسلامی باشد. بنابر این برای ایجاد محتوای اسلامی قانون اساسی "مجلس خبرگان قانون اساسی" باید شکل بگیرد. اسم مجلس را امام گذاشت: مجلس خبرگان قانون اساسی. بازرگان گفته بود، "مجلس بررسی قانون اساسی" اما امام فرمود: "مجلس خبرگان" و ادبیات خبرگان را امام بر اساس همین مبنای "حجیت قول اهل خبره" که در اصول فقه میخوانیم وارد ادبیات حقوقی و سیاسی جمهوری اسلامی کرد.
بعد فرمودند که خبرگان یعنی فقها و مردم برای این مجلس به فقها رای بدهند. بعد امام به این اکتفا نکردند که فرمودند به خبرگان رای بدهید، بلکه خود امام یک کارگروهی را به شکل محرمانه انتخاب کردند. از جمله شهید بهشتی و یاران شهید بهشتی در قم در همین منزلی که امام در قم مستقر بودند؛ منزل حضرت آیت الله یزدی و امام اول که آمدند قم آنجا مستقر شده بودند. و در آن جلسه گفتند(نقل به مضمون): خوب، حالا یک انتخابات مهمی در پیش هست برای قانون اساسی از بلاد چه کسانی کاندیدا شوند؟؛ برای شهرستانهای مختلف. جلسه گرفتند. در آن جلسه مثلا می گفتند: از اصفهان آن موقع مرحوم آیت الله خادمی کاندیدا شدند. مشخص میکردند از استانها. بعد گفتند خوب این علما که نمی آیند کاندیدا شوند و بعد تقسیم کار کردند که چه کسی به کدام یک از علما بگوید که کاندیدا شود.
خود امام به بعضی از مراجع تقلید آن موقع گفتند و از آنها خواستند کاندیدا شوند و پیک برای آنها فرستادند مثل مرحوم آیت الله آقای شیخ مرتضی حائری و حضرات آیات مکارم شیرازی، سبحانی، آیت الله جوادی آملی و آیت الله صافی گلپایگانی. امام برای آنها پیک فرستادند که کاندیدا شوید و برای بعضی ها امام نامه نوشتند و من نامه های امام را دیده ام. در نامه ها نوشته بودند که با توجه به مراتب فضل و تقوایی که از شما سراغ دارم و اینکه لازم است قانون اساسی اسلام را فقها و علما بنویسند لازم است شما کاندیدای خبرگان قانون اساسی شوید و به این شکل عده ای از علما آمدند و کاندیدا شدند و فرمودند در آن نامه که بنده دیدم: طی نامه های مشابهی از آقایان دستغیب، اشرفی اصفهانی و... خواسته ام کاندیدا شوند و نام می برند از آیت الله مدنی هم
خوب مجلس خبرگانی شکل گرفت که چهل و هشت نفر آن مجتهد مسلم بودند و شانزده نفر آنها درس خارج خوانده بودند و یک عده، انقلابیون غیر مجتهد حاظر در صحنه بودند و البته عده کمی هم مثل "بنی صدر" و "مقدم مراقه ای" و امثال اینها بودند که نمی توانستند کاری کنند و مجلس خبرگانی شکل گرفت بر اساس فقاهت بر اساس مبارزه سیاسی امام.
اگر امام گوشه ای می نشست و میگفت که انتخابات خواهد شد و عده ای هم کاندیدا می شوند و مجلس خبرگانی شکل می گیرد، آیا این قانون اساسی موجود که قانون اساسی اسلامی است شکل می گرفت؟ نه. عزیزان! من به همین مناسبت می گویم انتخاباتهایی که پیش می آید چه مجلس شورای اسلامی، چه انتخابات خبرگان، چه انتخابات شوراها، علما نباید کناره گیری کنند و بگویند به ما چه و وهن و خلاف شان و منزلت ما است. نه، باید تدبیر بکنند تا سنگرهای مدیریتی، دست اهلش بیافتد و طراحی بکنند همانگونه که امام این کار را در مورد مجلس خبرگان قانون اساسی انجام داده بود.
این خیلی مهم است. بعد که مجلس خبرگان شکل گرفت در افتتاحیه اش که بیست و پنجم مرداد پنجاه و هشت بود، امام پیامی داده بودند به مجلس خبرگان قانون اساسی و پیامش هم پیام عجیبی بود. بروید و مطالعه کنید. فرمودند: یک: مردم به جمهوری اسلامی رای دادند. وکالت شما آقایان محدود است به تدوین قانون اسلام. اگر ماده ای از قانون اساسی بر خلاف اسلام باشد بر خلاف وکالت شما است. دو: به حمد الله در این مجلس خبرگان تعداد قابل توجهی فقیه هست. در مورد مواد اسلامی فقط فقها باید نظر بدهند و دیگر نمایندگان حق اظهار نظر در مورد مواد فقهی ندارند.
سه: آقایان نماینده ای که فقیه نیستند در مورد مسائل اداری و امثال آن نظر بدهند و نه در مورد مسائل فقهی. چهار: به آقایان نمایندگان اکیدا عرض می کند که مرعوب غرب زدگان و شرق زدگان نشوید و قانون اسلام را بنویسید.
بعد در یک سخنرانی هم فرمودند که پیشنویس هیچ نیست. طرح بدهید. طرحهایی آمد وسط از جمله طرح شهید بهشتی و یارانشان و آن سنگ بنا شد برای تدوین قانون اساسی که قانون اساسی جمهوری اسلامی یک قانون اساسی مترقی است و محصول فقه اهل بیت است. اما در اثر مبارزات امام راحل این قانون اساسی شکل گرفت. اگر امام در صحنه حاضر نمی شد، یک قانون اساسی غرب زده به ما تحویل می دادند. اما قانون اساسی ما که امروز یکی از عوامل ماندگاری انقلاب اسلامی است، قانونی اساسی است که توسط فقها و محصول و ثمره عملی فقه اهل بیت علیهم السلام است که تدوین شد و این در سایه مبارزات سیاسی امام شکل گرفت.
ملی گراها در وصیت امام و بعد از امام
خوب بعد از این جریان ملی گراها که امام در وصیتشان نوشته اند: (اینها به خودشان می گویند عقلای قوم) از عقلای قوم که در سایه محافظه کاری میخواهند کشور را به آمریکا بفروشند چیزی عائدمان نشد. نباید مرعوب عقلای قوم شوید. و اسمشان را میگذارند عقلای قوم. که منظور همان اصحاب نهصت آزادی بود.
من نمی خواهم قصه پر غصه این چهل سال را بگویم اما نهضت آزادی و بازرگان که پدر فکری فرقان و منافقین خلق و جریانهای ضد روحانیت بود مثل جریان شریعتی و امثال شریعتی، بعدها، اینها توسط یک عده معمم زنده شدند؛ کسانی که در طول انقلاب دچار فرسایش شدند و از مواضع اولیه خود دست برداشتند.
من کافی است اشاره کنم که بعد از دفاع مقدس برنامه های توسعه کشور در دوره ریاست جمهوری مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی توسط سه نفر نوشته می شد. آقای نوربخش که مرحوم شد و آقای روغنی زنجانی و آقای دکتر عادلی. برنامه توسه به نام تعدیل اقتصادی. بر چه اساس نوشته شد؟ بر اساس مدل غرب. میگفتند برنامه توسعه آلمان یا کره یا فلان جا یا همان سیاست تعدیل اقتصادی.
رهبر معظم انقلاب آن موقع در برنامه پنجم توسعه اول فرمودند: این سیاست تعدیل اقتصادی باید تعدیل گردد چون باعث شکاف طبقاتی می شود و فاصله بین فقیر و غنی را زیاد می کند و باعث گرانی می شود.
خوب، این جریان غرب گرا بود و بعد از آن هشت سال نوبت دولت "خاتمی" رسید و آن هم به شکلی جریان غرب گرا بود و با این تفاوت که به اقتصاد توجه نکردند و وارد بحثهای سیاسی شدند و بعدش در دوره دولت آقای احمدی نژاد به تدریج مکتب ایرانی را به جای مکتب اسلامی حاکم کردند.
مکتب ایرانی یعنی: اسلام ایرانی. نه ایران اسلامی. همان چیزی که خود بازرگان گفته بود. گفته بود تفاوت من و آیت الله که منظورش امام راحل بود این است که من و یارانم اسلام را برای ایران میخواهیم اگر تعارض بشود بین اسلام و ایران ما ایران را ترجیح می دهیم، پس اسلام ایرانی. اما آیت الله می گوید اگر تزاحم شود بین اسلام و ایران، ایران فدای اسلام. یعنی ایران اسلامی. این دو دیدگاه متفاوت. یک جا هم امام فرمود اساس بدبختی ما از ملی گرایی است. در مورد مصدق هم می فرمود: او مسلم نبود. امام راحل تا این اندازه صحبت کرد اما خوب ما دیدیم در زمان "احمدی نژاد" متاسفانه مکتب ایرانی را زنده کردند و بر این اساس هویت سازی کردند. رهبری فرمود آغاز سال از مشهد و آنها دنبال بحث کوروش و امثال آن بودند که آشنایید. در زمان دولت آقای روحانی هم دوباره این بحثها زنده شد.
مشکلات پیش روی ما و راه حل به صحنه عمل آمدن
میخواهم بگویم یکی از معضلات و چالشهای جدی انقلاب برای حاکمیت فقه، وجود جریان غرب گرا در مدیریت کشور است. نکته ضعف دوم ما ضعف مدیریت و تدبیر نیروهای موثر اجرایی است. اینهایی که بدنه مدیریت اجرایی دستشان هست ضعیف عمل می کنند اما چون در راس نظام ولی فقیه است، هزینه اش را ولایت فقیه و روحانیت باید بپردازند اما مراکز تصمیم گیری در حوزه اجرا و اجرا جاهای دیگر است. ضعف سوم آسیبهای اجتماعی است که ایجاد شده است؛ مشکلات مربوط به مواد مخدر، فقر، مسائل خانواده های طلاق، حاشیه نشینی و امثال اینها که البته برای حل این مشکلات شورای عالی اجتماعی تشکیل شده است. یکی از دیگر ضعف ها، تضعیف نهاد های حاکمیتی است. نهادهای حاکمیتی مثل شورای نگهبان مثل قوه قضاییه مثل سپاه مثل بسیج وامثال اینها توسط دشمن تضعیف می شوند و ترویج فساد اخلاقی و بی بند و باری که روز به روز هم بیشتر می شوند با وجود فضای مجازی. تخریب گسترده روحانیت برای اینکه روحانیت را منزوی بکنند که اول صحبتها اشاره کردیم. جنگ نرم دشمن که هدفش تضعیف روحیه مردم و ایجاد یاس است به این معنی که بگویند انقلاب تمام شد و انقلاب ثمره ای ندارد و باید بیافتیم دنبال کسان دیگری و روحانیت نمی توانند کشور را پیش ببرند و تخریب روحانیت. اینها همه برنامه دشمن است.
خوب، برای مقابله با این مشکلات و پیدا کردن راه حل همه مسئولیم و یکی از بزرگترین مسئولیت ها همانطور که عرض کردم و از حرکت امام درس میگیریم در صحنه بودن و در صحنه ماندن و پیگیری است. روحانیت نسبت به مسائل جاری و معضلات نباید بی تفاوت باشد. باید فعال باشد و صحنه گردان باشد و در سطوح تاثیر گذار نقش آفرینی مبنایی داشته باشد.
- ۹۷/۰۹/۲۹