رئیس پژوهشگاه امام صادق علیه السلام به همراه جمعی از معاونان، اساتید و اعضای هیئت علمی این پژوهشکده، صبح دیروز با آیت الله شیخ عباس کعبی دیدار و گفت و گو کردند.
پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق(علیه السلام) از سال 1359 به همت شهید بزرگوار استاد آیت الله شیخ فضل الله محلاتی راه اندازی شد و هم اکنون با چهار پژوهشکده و یک اندیشکده مطالعات راهبردی وظیفه تامین نیازهای پژوهشی علوم اسلامی و انسانی نیروهای مسلح را برعهده دارد.
حجت الاسلام و المسلمین تدین در ابتدای این دیدار با تبریک سال جدید و روزهای پیش رو، گفت: در حقیقت پژوهشگاه امام صادق، پایگاه عقیدتی سیاسی کل نیروهای مسلح است. پژوهشگاه امام صادق دارای وظائف و ماموریت و ظرفیت ها و کارکردهای متنوع و مهمی است. حجت الاسلام و المسلمین تدین در ادامه به شرح و توضیح مختصر ماموریت ها و وظائف این پژوهشگاه پرداختند.
آیت الله کعبی با تشکر از تشریف فرمایی جمع علمی و مدیریتی پژوهشگاه امام صادق به تشریح الزامات دولت اسلامی پرداختند. بخشی از سخنان آیت الله کعبی در این دیدار به این شرح است:
هنوز مأموریت زمین مانده انقلاب اسلامی، که فلسفه وجودی انقلاب اسلامی است و آن، ساخت جامعه بر مدار ایمان و تقوی و تحقق جامعه پیشرفته اسلامی است زمین مانده است. برای تحقق این مأموریت نیاز هست به تلاشهای فکری در دو حوزه پژوهش های توسعه ای و بنیادین و کاربردی.
متاسفانه علی رغم همه تلاشها این مأموریت همچنان زمین مانده است و از یک جایی که انتظار می رود نسبت به تحقق این ماموریت کارهای بزرگی شود پژوهشگاه امام صادق علیه السلام است.
ماموریت انقلاب اسلامی، به تعبیری تحقق تمدن نوین اسلامی است که این امر الزاماتی سخت افزاری و نرم افزاری دارد؛
یکی از الزامات نرم افزاری این امر، تحول در حوزه علوم انسانی است و این تحول صورت نگرفته است و دروس بنیادین، مثل فلسفه حقوق، سیاست، اقتصاد، جامعه شناسی، روانشناسی و مدیریت در بعضی جاها کارهایی شده اما کار بنیادین نشده که بتوانیم بسته ارائه بدهیم. بنا براین برای پیشبرد بهتر کارها بعضی از پژوهشهای فرعی انتظار می رود، یا معطل بماند و متوقف بشود یا اولویت بندی شود که چقدر در جهت تحول در علوم انسانی هست و چقدر نیست و این در یک بازده زمانی پنج ساله تعریف شود. البته واقعا کارهای پایه ای شده اما یک جایی این کارهای پایه ای باید تجمیع شود.
البته پژوهش تنها کافی نیست. پژوهشهای خوب باید راه پیدا کند به آموزش عالی. باید فکر کنیم چگونه بین پژوهشها و نهادهای دیگر ارتباط برقرار کنیم که این پژوهشها عینیت پیدا کند.
در میدان رقابت، اساتیدی که درس می دهند پژوهشهایی را نشر می دهند در سازمانهایی مثل سازمان "سمت" و امثال اینها که در راستای تحول در حوزه علوم انسانی نیست.
الزام دوم حرکت به سمت تحقق دولت اسلامی است. هم در بعد ساختاری و هم در بعد اهداف، وظائف و سیاست ها و برنامه ها و اجرای منویات دولت اسلامی.
تعجب و تعارف ندارد؛ چهار دهه از انقلاب گذشته و ما باید هنوز دعا کنیم "الهم إنا نرغب إلیک فی دولة كريمة" اين دولت کریمه ای که در مقیاس جهانی ان شاء الله دولت صاحب امر و زمان است اما در مقیاس داخلی برای تمهید و آماده سازی برای آن دولت نیاز به دولتی پویا داریم.
ثقل برنامه ها و محور همه کارها باید به سمت تحقق دولت اسلامی باشد و الزامات تحقق دولت اسلامی هم قابل بحث است. بار اصلی دولت اسلامی بر عهده قوه مجریه است. درست است که پارلمان و مجلس مهم است و قوه قضائیه پیشانی عدالت کشور است، اما همه مقدرات عینی و عملی در دست قوه مجریه است و اگر خوب عمل نکند مجلس و قوه قضائیه هم دچار مشکل می شوند.
از لحاظ مبنایی تقریبا نزدیک به صد در صد لوایح دولت تصویب می شود یا اگر رد شود بعدا زمینه تصویب دارد. اما عکسش صادق نیست. همه طرح های مجلس حتی اگر تصویب نشود دولت اگر نخواهد، می تواند با لایحه ای تکمیلی یا با تصمیمی عمل نکند. بنا بر این، مجلس از نظر قانون گذاری نمی تواند، جهت اساسی بدهد. از لحاظ نظارت هم، نه از لحاظ نظارت محتوایی و پیشینی، می تواند تاثیر بگذارد و نه نظارت پسینی اینقدر تاثیر دارد.
می دانیم نظارت مالی پیشینی نیست و بعدا اتفاق می افتد در حالی که در مدیریت، نظارت پسینی دردی دوا نمی کند. تحقیق و تفحص هم همینطور و نظارت های سیاسی فوقش منجر شود به استیضاح وزیری. قوه قضائیه هم نوع الزاماتش دیوان عدالت اداری است که ساز و کار پیچیده دارد. تا اتفاقاتی بیافتد و دولت باز هم سازوکار دارد.
البته دست قوه قضائیه باز است اما رویه بعد از انقلاب این بوده که قوه قضائیه خود را درگیر با قوه مجریه نکند تا خللی ایجاد نشود در کارها و الا قوه قضائیه بر پایه پیشگیری از وقوع جرم می تواند تذکر و اخطار دهد نه اینکه تخلف بشود و بعدا فکر کنند چه کنند.
ساز و کار قوه مجریه خیلی گسترده و وسیع است و بار اصلی اداره نظام به دوش قوه مجریه است.
حالا بیاییم ببینیم در مورد قوه مجریه چه اتفاقی افتاده است. فراموش نکنیم بحثمان الزامات تحقق تمدن نوین اسلامی است. بحث دوم اسلامی کردن دولت یا دولت اسلامی و گفتیم دولت اسلامی یعنی قوه مجریه اسلامی.
خوب، چه اتفاقی افتاده است؟ شما سرگذشت دولتها را بعد از دفاع مقدس می دانید؛ دولت شکل گیری قانون اساسی، خوب این دولت استقرار نهادهای انقلاب بود. دولت زمان دفاع مقدس هم، دولت دفاع بود اما دولت بعد از دفاع مقدس، شد دولت توسعه غربی با مثلث اقتصادی مرحوم آقای نوبخش و آقای روغنی زنجانی بودجه و آقای عادلی.
و خدا رحمت کند مرحوم آقای هاشمی را. به ایشان گفتند این دولت، سیاسی نیست. گفت این دولت، دولت کار است.
من به اندازه کافی سیاسیم و اعتماد کرد به این سه نفر، اینها هم برنامه توسعه بر مدار تعدیل اقتصادی را دادند و یک دولت "تکنوکرات" باید بگوییم. "فن سالار" شکل گرفت و همان برنامه تعدیل اقتصادی، رهبری تلاش کردند که آن برنامه تعدیل اقتصادی تعدیل شود و برمودند تعدیل اقتصادی نباید منجر شود به شکاف طبقاتی، در کنار تعدیل اقتصادی، عدالت اجتماعی هم مهم است. اما خوب تاثیرش را آن دولت گذاشت. برنامه های فرهنگی هم رها شد. بعضی از نهاد ها هم ادغام شد. بعد از برنامه تعدیل اقتصادی به سبک غربی، دولت بعدی که سر کار آمد شد، دولت توسعه سیاسی. به سبک باز توسعه سیاسی غربی و جامعه مدنی. این هم هشت سال. نسل عوض شد. بعدا که دولتی شکل گرفت به اسم دولت عدالت و دولت خدمتگذار خدماتی شد و کارهایی صورت گرفت اما باز هم انحراف از مسیر و اشتباهات بزرگی که شد دامن گیر آن دولت شد. در دولت اخیر هم تکرار همان دولت تکنوکرات بود. بنا بر این دولت اسلامی کار آمد، طی این سالها به آن معنایی که اهداف بزرگ انقلاب اسلامی تامین شود شکل نگرفت. یا اینکه کارهای مقطعی شد یا کارهای تقلیدی غربی که در جاهایی آسیب زد.
مشکل بعدی کادر و مدیر و نیرو است. در بخشهای مختلف
و اینکه ماموریت اصلی نظام اسلامی را بداند ما چنین مدیرانی زیاد. تربیت نکردیم.
اشکال سوم بر سر راه چنین دولت اسلامی، همین زیر ساختها مثل تحول در حوزه علوم انسانی و در بخشهای مختلف ما دچار مشکل هستیم.
ماموریت تحول و شکل گیری دولت اسلامی هم در سطح کلان نیاز هست به مدیریت انقلابی کار آمد، متعهد، متخصص، جهادی، که بتوانند میدان داری کنند و قوه مجریه اسلامی در همه وزارتخانه ها شکل بگیرد و این البته بستگی دارد به رأی و نظر مردم.
الزام سوم و مهم برای تحقق دولت اسلامی که چاره ای جز این نیست تحول و مدیریت تحول و تحول در مدیریت در حوزه های علمیه و در دانشگا هها و عینیت بخشیدن به وحدت بین حوزه و دانشگاه ها است.
تمدن اسلامی باید عقبه فکری داشته باشد و عقبه فکری تمدن اسلامی. حوزه های علمیه و دانشگا هها هستند.
- ۰ نظر
- ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۵۵