پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله کعبی

الموقع الإعلامي لمکتب آیة الله الشیخ عباس الکعبي

پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله کعبی

الموقع الإعلامي لمکتب آیة الله الشیخ عباس الکعبي

پایگاه اطلاع رسانی  دفتر آیة الله کعبی

آیة الله کعبی فقیه و حقوق دان برجسته کشور و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده مردم شریف استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری است. این پایگاه به اصرار و درخواست دوستداران ایشان در اردیبهشت ماه 1394 تاسیس گردید. أغلب مطالب این پایگاه تولیدی هستند و به ندرت و در مورد مطالب خاص از اخبار دیگر خبرگزاری ها با توجه به اهمیت مطلب استفاده می گردد. این پایگاه توسط دفتر آیة الله شیخ عباس کعبی در اهواز اداره می گردد.
______________________________
کانال تلگرام: https://t.me/alkaebi
صفحه اینستگرام: akaabi_ir

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سخنرانی امام صادق علیه السلام آیت الله کعبی اهواز خوزستان» ثبت شده است

امام صادق علیه السلام إحیاگر اسلام ناب محمدی



اگر امام صادق علیه السلام نبود، نه از اسلام شیعی اثری باقی می ماند نه از اسلام سنی. اسلام از بین می رفت.جمله معروفی هست که «الإسلام بدئه محمدي و دوامه علوي و بقائه حسیني»یعنی ابتدای اسلام با نبی اکرم، تداوم آن با امام علی علیه السلام و عاشورا راز ماندگاری اسلام است.  پس چرا می گوییم امام صادق احیاگر اسلام ناب است؟ چون امام صادق علیه السلام بر مدار معارف نبوی و فرهنگ علوی و نهضت حسینی متناسب با مقتضیات زمان و برای فرا زمان و فرا مکان و طول تاریخ، معارف اسلام را زنده کرد. اسلامی که در مرز مرگ و نابودی بود. اسلامی که تنها پوسته ای ظاهری از آن باقی مانده بود.



به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله کعبی، شب گذشته عضو مجلس خبرگان رهبری، با حضور در جمع عزاداران شهادت امام صادق علیه السلام در مسجد چهارده معصوم کوی گلستان اهواز و اقامه نماز مغرب و عشاء، سخنرانی کردند.

بخشی از سخنرانی ایشان به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر بخواهیم در یک کلمه امام صادق علیه السلام را توصیف کنیم، توصیفی که متناسب با مقتضیات زمان است و می توانیم از آن درس بگیریم باید بگوییم حضرت امام صادق علیه السلام احیاگر اسلام ناب محمدی بود.

محور بحث ما  همین یک جمله است. اگر بخواهیم در یک کلمه امام صادق علیه السلام را متناسب با مقتضیات زمان توصیف کنیم، باید بگوییم امام صادق علیه السلام احیاگر اسلام ناب محمدی است.

 اگر امام صادق علیه السلام نبود، نه از اسلام شیعی اثری باقی می ماند نه از اسلام سنی. اسلام از بین می رفت.

جمله معروفی هست که «الإسلام بدئه محمدي و دوامه علوي و بقائه حسینی»

یعنی ابتدای اسلام با نبی اکرم، تداوم آن با امام علی علیه السلام و عاشورا راز ماندگاری اسلام است.  پس چرا می گوییم امام صادق احیاگر اسلام ناب است؟

چون امام صادق علیه السلام بر مدار معارف نبوی و فرهنگ علوی و نهضت حسینی متناسب با مقتضیات زمان و برای فرا زمان و فرا مکان در طول تاریخ معارف اسلام را زنده کرد. اسلامی که در مرز مرگ و نابودی بود. اسلامی که تنها پوسته ای ظاهری از آن باقی مانده بود.

چند عامل باعث شده بود که اسلام برسد به مرز نابودی و مرگ؛

 

اولا: حکومتها؛ بعد از ارتحال پیامبر اکرم، زود هنگام، برش انحرافی بزرگی در اسلام به وجود آمد و اسلام ولایت تبدیل شد به اسلام خلافت و بعد تبدیل شد به اسلام پادشاهی مطلق معاویه و بنی امیه و استبدادی خوناشام.

و بعد در فترت امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام  نظام پادشاهی مطلق تبدیل شد به نظام عیاش و نظام مرفهان بی درد و نظامی که پوست اسلام را عرضه می کرد اما باطن را واروونه جلوه می نمود. این همان اسلام ظاهری و اسلام بنی عباس بود. 

و باید بدانیم و توجه داشته باشیم حکومت ها، در سبک زندگی مردم تاثیر گذارند.

 تأثیر حکومت ها باعث تغییر رفتار مردم می شود و تغییر رفتار مردم باعث حکومت معکوس می شود. در حدیثی از امام علی علیه السلام داریم: «إنما الناس مع الملوک و الدنیا» یا در احادیث دیگری، «الناس بأمرائهم أشبه منهم بأهلهم»

 یعنی مردم رنگ حکومتی می گیرند بیشتر از خانواده ها.  و باید بدانیم اگر در حکومتی از لحاظ تؤوری و عمل، انحراف پیش بیاید انحراف مردم شبه قطعی است. فلذا در رأس حکومت، باید ولی الهی باشد. چون حکومت در دین و اخلاق مردم و در رفتار و معیشت مردم تأثیرگذار است و خوب و بد تاثیر خودش را می گذارد.

عامل دوم: جهل مطلق و جهل مرکب نسبت به حقایق اسلام؛

 اسلام در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عرضه شد اما همین انحراف حکومت ها که در عامل قبل گفتیم، باعث حذف و سانسور اهل بیت علیهم السلام از گردونه زندگی مردم شد و هر حکومتی به سبکی برای حذف نظام ولایت فعال بود. نظام خلافت، تدوین حدیث پیامبر را ممنوع کردند آن هم به بهانه «خشیة أن یشتغلوا الناس بالحدیث و یترکوا القرآن» و احادیث سانسور شد .

سال 148 ه.ق عملا ذکر حدیث پیامبر جائز شد و چون حدیث پیامبر به عنوان شاخص اسلام مخفی بود و مساجدی می ساختند برای شتم و بدو بی راه گفتن به امیرالمومنین علیه السلام

و عده ای مدعی اسلام بودند که وابسته به حکومت ها بودند و جیره خوار دربارها بودند غنا و آواز و رقص و شرابخواری در جامعه آن موقع ترویج شد و بر پابه مکتب رحمت الهی توجیه شد خیلی جیزها به نام اسلام ترویج شد که نبود. پس جهل به وجود آمد.

سوما: دنیا طلبی و شکاف طبقاتی؛

 بر اثر فتوحات زیاد و نظام ارباب رعیتی عده ای ممکن بود نماز و روزه هم بگیرند اما مرفه بی درد بودند که این عده را در اصطلاحات دینی و یرآنی «ملأ» می گویند. اشخاص خاص مرفه بی درد در جامعه که هیچ باری از روی دوش جامعه بر نمی دارند و نسبت به هیچ عضو جامعه اسلامی احساس مسئولیت ندارند.

چهارم: فضائل بسیار کمرنگ شدند. همدردی، عقلانیت، و فضیلت خواهی و ایمان واقعی به شدت کمرنگ شدند. و اخلاق اشراف و اخلاق طبقاتی و اخلاق أمراء جا افتاده بود. 

و عوامل بسیار دیگری هم بود که اسلام را به مرز نابودی کشیده بود که در این مجال نمی گنجند.

خوب، یک عامل از این عوامل کافی بود که اسلام از بین برود.

 جوامع اگر بر أساس سنت های حاکم بر جامعه و تاریخ اسلام را بشناسند و به آن عمل کنند پیشرفت می کنند اما اگر اسلام را نشناسند یا بشناسند و به آن عمل نکنند از پیشرفت خبری نیست. 

در فترت انتقال قدرت، امام صادق علیه السلام با فرصت شناسی مأموریت تاریخی خود را به نام احیاء اسلام ناب محمدی پیش بردند. 

ابزار و راهکارهای امام صادق علیه السلام برای حفظ اسلام ناب چه بود؟


اقدام اول امام تبیین بود.

 تبیین حقایق اسلام ناب « وَ أَنزَلْنَا إِلَيْك الذِّكرَلِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»

برای تبیین اسلام ناب ایشان شاگرد پروری کرد و در رشته های گوناگون چهار هزار شاگرد  تربیت کردند که هر کدام از ایشان مأمور تبیین اصل اسلام بودند.

کار دوم امام احیای امر اهل بیت علیهم السلام بود.

 یعنی احیای ولایت و امامت الهی. امام صادق علیه السلام به مردم آموخت که نظام خلافت و پادشاهی أموی و عباسی مدل انحرافی است و مدل صحیح اسلام ولایی است و همه احادیثی که می فرمودند، تصریح می کردند: حَدِيثِي حَدِيثُ‏ أَبِي‏ وَ حَدِيثُ‏ أَبِي‏ حَدِيثُ‏ جَدِّي‏ وَ حَدِيثُ‏ جَدِّي‏ حَدِيثُ‏ اَلْحُسَيْنِ‏ وَ حَدِيثُ‏ اَلْحُسَيْنِ‏ حَدِيثُ‏ اَلْحَسَنِ‏ وَ حَدِيثُ‏ اَلْحَسَنِ‏ حَدِيثُ‏ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ وَ حَدِيثُ‏ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ حَدِيثُ‏ رَسُولِ اَللَّهِ ص‏ وَ حَدِيثُ‏ رَسُولِ اَللَّهِ‏ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏»

 

امام صادق علیه السلام اهل بیت و نظام ولایت را به مردم معرفی کردند اما شرایط زمان امام شرایطانقلابی نبود. حضرت نمی توانست انقلابی را به دست بگیرد و حکومت را آغاز کند.


 حضرت با سه مثلث مهم مبارزه می کرد؛ مثلث انحراف و نفوذ و فتنه. این مثلث شوم و خطرناک که جامعه اسلامی همیشه مبتلا است با این مثلث.

در زمینه مبارزه با انحراف؛

 در زمان امام صادق علیه السلام مکاتبی ایجاد شده بود مانند معتزله، غلات، صوفیه، حضرت شاگردانش را برای مبارزه با اینها وارد میدان کرد و اسلام شناسان بدلی را رو کرد و اسلام صحیح را معرفی کرد.


در مورد فتنه، فتنه ای که جریان داشت این بود که عده ای خارج از مسیر و نقشه راهی که امام ترسیم کرده بودند دست به اقداماتی می زدند که راه را برای رسیدن به آن اهداف متعالی امام ناهموار می کردند.

  یک عده از بنیأاعمام امام صادق علیه السلام فریب شعار بنی عباس که "مبارزه با حکومت اموی و تشکیل حکومت علوی" بود را خوردند.

 عده ای که تند رو بودند و وقت شناس نبودند. رأس این جریان "محمد بن عبدالله" بود که ادعای مهدویت می کرد و قصد قیام مسلحانه داشت. قیامی که کادر امام صادق را از بین می برد و پیروزی هم حاصل نمی گشت.

 کسانی که به نام علویون می خواستند قیام کنند به امام اعتراض می کردند و می گفتند پس چرا قیام زید را تأیید می کردید؟ ما با زید چه فرقی داریم؟

 امام می فرمودند: « إِنْ أَتَاكُمْ آتٍ مِنَّا فَانْظُرُوا عَلَى أَيِّ شَيْ‏ءٍ تَخْرُجُونَ وَ لاَ تَقُولُوا خَرَجَ‏ زَيْدٌ فَإِنَ‏ زَيْداً كَانَ عَالِماً وَ كَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ يَدْعُكُمْ إِلَى نَفْسِهِ إِنَّمَا دَعَاكُمْ إِلَى اَلرِّضَا مِنْ‏ آلِ مُحَمَّدٍ ع‏ وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ إِنَّمَا خَرَجَ إِلَى سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ‏ لِيَنْقُضَهُ فَالْخَارِجُ مِنَّا اَلْيَوْمَ إِلَى أَيِّ شَيْ‏ءٍ يَدْعُوكُمْ إِلَى اَلرِّضَا مِنْ‏ آلِ مُحَمَّدٍ ع‏لیه السلام»


 امام با این بیان دقیق شاخصه های قیام حق را بیان می فرمودند و تبیین کردند که شما دنبال قیام فتنه اید و می فرمود اگر اصحابم چهل نفر بودند، اگر چهل مرد راستین بودند  قیام می کردم. البته این بحث مهمی است و مجال دیگری می طلبد.

و اما نفوذ؛ جربان یهود از طریق مکتب سازی و اختلاف بین مسلمین دنبال حذف اسلام بودند که امام با سپر تقیه دعوت کردند به وحدت اسلامی.

از طرفی زنادقه و ملحدین به وجود آمده بودند. و قصد نفوذ در جامعه اسلامی را داشتند و خطر آنها جدی بود.

_واژه زنادقه جمع زندیق است. این کلمه ریشه فارسی دارد و در اصل «زند دین » زن دین بود. مزدکیان خود را زند دین می نامیدند. طریحی در مجمع البحرین می نویسد: زنادقه گروهی ازمجوسیان بودند. سپس این کلمه برهر ملحدی در دین استعمال گردید. 

در بین مردم چنین شهرت یافته که زندیق کسی است که به هیچ دینی پای بند نیست و قائل به دهر است. و درحدیث آمده است: زنادقه همان دهریه هستند که می گویند: نه خدایی وجود دارد و نه بهشت وجهنمی. دهر است که ما را می میراند.

 از گفت و گوی امام موسی بن جعفر(ع) با هارون الرشید بر می آید که زندیق به کسی گفته می شود که خدا و رسولش را رد کند و به جنگ با آن هابپردازد.

ملحدین و دهریان مناظرات و گفت وگوهایی با پیامبر اسلام(ص)داشتند که علامه طبرسی درکتاب الاحتجاج (6) به بخشی از آن هااشاره کرده است:

امام صادق(ع) مناظراتی طولانی و گفت وگوهای بسیاری با ابن ابی العوجاء، ابوشاکر دیصانی، زندیق مصری و برخی دیگر از سران زنادقه داشت و به عقاید انحرافی آن ها پاسخ می داد. 

یکی از رهبران زنادقه، عبدالکریم بن ابی العوجاء است. وی ازشاگردان حسن بن ابی الحسن بصری بود و بر اثر افکار انحرافی که داشت، از دین و توحید منحرف شد. 

ابن ابی العوجاء با چند نفر از دهریون در مکه پیمان بست تا باقرآن معارضه کنند. او در یکی از سفرهای خود به مکه، هنگامی که با عظمت امام صادق(ع) در بین مردم مواجه می شود، از روی کینه وحسد داوطلب می شود تا به نمایندگی از ابن طالوت، ابن الاعمی وابن المقفع; امام را در نزد مردم شرمنده کند اما با پاسخ کوبنده امام صادق(ع) مواجه و سرافکنده می شود و مفتضحانه به نزددوستان خود برمی گردد_

ابزار چهارم امام برای احیای اسلام ناب دعوت به وحدت و برادری بود.

که در این زمینه بحث تقیه بحث مهمی است. البته تقیه فقط تقیه اعتقادی نیست ما دو نوع تقیه داریم. تقیه اعتقادی و تقیه مداراتی. که این تقیه مداراتی بسیار مهم است و مرتبط است به بحثهای اجتماعی مهمی در رابطه با وحدت در جامعه اسلامی که مجال نیست مفصل بپردازیم.

اقدام پنجم و مهم امام صادق علیه السلام برای احیای اسلام، اعلام حرام بودن همکاری با حکومت های جائر تحت عنوان «حرمة معونة الظالمین» بود.

پس گفتیم امام به  تبیین اسلام صحیح پرداختند و اقدام به معرفی نظام ولایت نمودند و  مبارزه با مثلث شوم انحراف، فتنه و نفوذ را در پیش گرفتند.  وحدت و برادری و حرام بودن همکاری با جائررا نیز ترویج دادند.

اقدام ششم امام صادق علیه السلام که اقدامی اساسی بود، "تشکیل سازمان نیابت" عامه بود.

از سویی امام همکاری با حکومت جائر را حرام کردند و از سویی فقها را به جامعه معرفی کردند

 لذا ولایت فقیه دست آورد مکتب جعفربن محمد الصادق علیه السلام است و در عصر ما امام راحل قدس سره الشریف بر پایه ولایت فقیه احیاگر اسلام ناب محمدی شدند.

اقدام هفتم امام صادق علیه السلام:  امام صادق علیه السلام، همچنین راه کار معیشتی به مردم دادند و استقلال شیعه در معیشت باعث حفظ این جامعه شد.

 تاکید بر مظلومیت اهل بیت علیهم السلام به ویژه مظلومیت امام حسین علیه السلام اقدام مهم دیگر امام صادق علیه السلام بود. امام پرچم حسینی را برافراشتند. 

از فضیل می پرسیدند،  «أتَجْلِسُونَ وَتُحَدِّثُونَ؟ می گفت: بله.

فَقالَ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِداكَ،

 قالَ: إِنَّ تِلْكَ الْمَجالِسَ اُحِبُّها فَاَحْيُوا أَمْرَنا يا فُضَيْلُ، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ اَحْيى أَمْرَنا يا فُضَيْلُ مَنْ ذَكَرَنا أَوْ ذُكِرْنا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ مِثْلُ جَناحِ الذُبابِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَلَو كانَتْ أَكْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ؛ 

آيا مجالس عزا بر پا مى‏كنيد و از اهل بيت ‏عليهم ‏السلام و آنچه بر آنان گذشته است صحبت مى‏كنيد؟ 

فضيل گفت: آرى قربانت گردم، امام فرمود: اين گونه مجالس را دوست دارم پس امر ما را زنده گردانيد كه هركس امر ما را زنده كند مورد لطف و مرحمت خدا قرار مى‏گيرد. اى فضيل! هركس از ما ياد كند يا نزد او از ما ياد كنند و به اندازه بال مگسى اشك بريزد، خدا گناهانش را مى‏آمرزد اگر چه بيش از كف دريا باشد.