آیت الله کعبی امروز و در سالگرد ارتحال امام خمینی قدس سره الشریف با حضور در جمع مردم ولایتمدار آبادان در مصلای این شهر به سخنرانی پرداختند. فرازهایی از بیانات ایشان به این شرح است.
قال الله تعالی في محکم کتابه و مبرم خطابه: و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين و نمكن لهم فى الارض و نرى فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون
امسال سالگرد ارتحال ملکوتی امام عظیم الشأن مقارن شد با نیمه شعبان و امروز این تقارن، تقارنی است که هم به ما درس مهدویت می دهد هم درس انقلاب و اسلام و درس اهل البیت علیهم السلام
خط امام در دوران ما صراط مستقیم الهی است که بر پایه ولایت فقیه و هدایتهای رهبری رشد و تعالی و شکوفایی را محقق می سازد و زمینه حرکت به سمت جامعه مهدوی را هموارمی سازدامروز. تفاوتی بین امام و رهبری در اندیشه آنها نیست و این همان عهدی است که رهبری با ملت بست.
و بنده در این جمع ارزشمند ولایی و انقلابی مردم آبادان در مصلی نماز جمعه، در سالگرد ارتحال ملکوتی حضرت امام بنا دارم که در مورد اهداف و غایت های انقلاب مهدوی و انقلاب اسلامی صحبت مختصری کنم و بعد اشاره کنم به محورهایی از سخنان بسیار مهم رهبر معظم انقلاب در نشان دادن راه آینده و امروز در حرم حضرت امام راحل. چون همه دلهای مشتاق امام و رهبری برای بیعت با امام و رهبری امروز در حرم راحل جمعند و سخنان امام و رهبرمان امروز پاسداری از خط امام و بیان تحریف مکتب امام بود و هنوز سخنرانی ادامه دارد.
در این زمینه باید گفت که حفظ خط و راه امام، هدف امام و رشد و شکوفایی و توسعه نهضت امام و حقیقت شخصت امام راحل، در زمان ما، مرهون معرفت، بینش نورانیت مجاهدت بصیرت شجاعت و روز آمدی رهبر فرزانه ما حضرت آیة الله العظمی امام خامنه ای است.
و ما خدا را بر این نعمت و لطف الهی شکر می کنیم که خبرگان ملت بلا فاصله تصمیم گرفتند و بیست و شش سال است که امروز راه و نام و خط و هدف و اسلام امام در شخصیت رهبر ما متبلور است، به گونه ای که امروز ملتهای دنیا در آمریکای لاتین، اروپا، آفریقا و در همه جا انقلاب را با حقیقت وجود امام راحل می شناسند و احیانا حتی فکر می کنند که امام هنوز زنده هستند و در قید حیاتند. و تفاوتی بین امام و رهبری نمی بینند.
در چهلم ارتحال امام ایشان منشوری را صادر کردند که در واقع باید آن را منظومه امام خمینی شناسی نامید.
که در آن منظومه ایشان فرمودند که این انقلاب بدون حقیقت امام خمینی در هیچ جای دنیا شناخته شده نیست. و ما راه امام و خط امام و حقیقت امام را دنبال می کنیم و در حقیقت هم ایشان همین راه را دنبال کردند و ما خیلی باید خدا را شاکر باشیم بر این نعمت الهی
در زمینه آیه ای که تلاوت شد که معمولا این آیه مبارکه را به مناسبت جشنهای مهدویت می خوانند و تفسیر می کنند در مورد ظهور منجی بشریت.
این آیه شریفه بیانگر یک سنتی الهی، حاکم بر جامعه و تاریخ است. منظور از سنتهای الهی یعنی قانونمدی حاکم بر تاریخ و جامعه است.
سنت الهی ویژگی هایی دارد.
اولا بر پایه علم خدا و قدرت خدا و حکمت خدا و احاطه و اشراف خدا بر نظام هستی و آفرینش و انسان و جهان هستی ، سنت الهی قطعی و لا یتخلف است.
دوما سنت الهی علمی است و بر پایه علم و غیب است.
سوم سنت الهی، بر اساس اراده انسان و حرکت و محوریت و تکاپوی انسان شکل می گیرد. این سنت هم الهی و هم غیبی و هم ارادی است و هم فعل خدا و هم فعل بشر است.
سنتهای الهی را بر دو دسته تقسیم می کنند. سنتهای مطلق الهی و سنتهای مشرو ط.
سنتهای مشروط با اگر و اما مقیدند مثل این آیه مبارکه ؛ لإن شکرتم لأزیدنکم و لإن کفرتم إن عذابي لشدید. این سنت الهی مشروط است یعنی شکر نعمت باعث فراوانی نعمت می شود .
این سنت مشروط است یا إن تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم
که پیروزی های الهی در گرو حرکت مردم و مجاهدت است. یا آیه شریفه که إن الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا مابأنفسهم.
تغییر اجتماعی در گرو تغییرات داخلی و درونی است. صرفا بر اساس معجزه اتفاق نمی افتد. اینها سنت مشروط است. و اما سنت مطلق؛ سنت بدون قید و شرط است یعنی قطعا محقق می شود و خداوند اراده کرده است به امری که محقق خواهد شد مثلا اینکه عاقبت از آن متقین است سنتی قطعی است. پیروزی حق و شکست باطل نیز سنت قطعی است. آیه ای که در ابتدای بحث تلاوت شد سنت قطعی و مطلق و تخلف ناپذیر الهی است
پیروزی مستضعفین و سرنوشت آینده که در دست مستضعفان است نیز قطعی است.
توضیحاتی مناسب است که بر این آیه شریفه بدهیم.
توضیح اول اینکه مستضعف به معنای انسان ضعیف و ذلیل نیست استضعاف عناصری دارد.
یک؛ ضعف دو؛ تحمیل اراده برتر بر انسان ضعیف است. یعنی در مقابل مستضعف مستکبری وجود دارد که منابع ثروت و قدرت و سلطه و امکانات را در دست می گیرد و افراد را به ضعف و ذلت می کشاند.
سه ریشه های استضعاف است که جهل و فقر و گمراهی و ظلم و تکبرند. جنگ مستضعف و مستکبر پایه ای ترین جنگها و بنیادی ترین جنگها است که از خلقت آدم تا روز قیامت ادامه دارد. جنگ هابیل و قابیل و موسی و فرعون جنگ مستضعف و مستکبر بود. انقلاب اسلامی امام، در مقابل سلطه شاه و طاغوت جنگ استضعاف و استکبار بود و امروزمواجهه انقلاب اسلامی با رژیم صهیونی و آمریکا و قدرتهای منطقه نبرد استضعاف و استکبار است و جنگ آخر الزمان که در یک مقیاس جهانی به رهبری رهبر مستضعفان جهان حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که اتفاق می افتد جنگ مستضعفین و مستکبرین خواهد بود.
اما در این جنگ اراده قبلی خدا پیروزی مستضعفان بر مستکبران است.
اما این اراده چگونه اراده ای است ؟و به زبان طلبگی اراده تکوینی یا اراده تشریعی است؟ به این معنی که آیا خدا فقط به شکل غیبی و کن فیکون اراده می کند و مستضعفین پیروز می شوند؟ نه اینگونه نیست اگرچه برخی ، اعتقادشان به امام زمان اعتقادی افسانه ای است. این اشتباه است . این اراده اراده تشریعی است و نه تکوینی به این معنی که باید مستضعفین به پا خیزند و قیام کنند و انقلاب اجتماعی و سیاسی کنند و حرکت کنند و خودشان را از استضعاف نجات دهند.
کسب قدرت و کسب اقتدار واجب است. واجب است مستضعف قوی بشود. این قدرت در زبان قرآن گاهی قدرت و اعدوا لهم مااستطعتم من قوة است. که خود را در مقابل جبهه استکبار بایستید . و گاهی می گوید اراده می کنیم که مستضعف بر مستکبر پیروز بشود. یعنی ریشه های استضعاف باید خشکانده شود.
ریشه های استضعاف جهل است قیام مستضعفین یعنی مبارزه با جهل. ریشه های استضعاف
فقر است. قیام مستضعفین یعنی مبارزه با فقر ریشه های استضعاف گمراهی است. انقلاب مستضعفین یعنی انقلاب فرهنگی.
ریشه های استضعاف باید از بین برود. برای از بین رفتن ریشه های استضعاف در یک حرکت اجتماعی رهبری لازم است.
امام آمد در عصر ما بر پایه آموزه های اسلام ناب و با الهام از مکتب عاشورا رهبری مستضعفان را به دست گرفت. ملت ایران را متحول کرد ظرفیت رهبری الهی را نشان داد و ملت در حاشیه و رانده و ضعیف و مأیوس و سرگردان رابه حرکت وا داشت و با اعتماد به ملت توانست انقلاب کند. ظرفیت نردم را به صحنه کشاند و مردم را به حرکت وا داشت و درس اعتماد، خود باوری، استقلال، آزادی و مقاومت و صبر را به مردم آموخت. به مردم آموخت که ما می توانیم ما می توانیم تمدن نوین اسلامی را بسازیم. ما می توانیم چنگه در چنگه استکبار بیاندازیم.
حرکت مستضعفان رهبری می خواهد اما ممکن است در مقیاسی محلی استانی ملی و جهانی اتفاق بیافند و بدون حرکت، تحول پایه ای اتفاق نمی افتد.
درس امام درس اسلام ناب و تحول و درس کسب قدرت و اقتدار است.
امام رهبر مستضعفان عالم بود و در راستای پیروزی کارهای بنیادین بسیاری انجام داد.
یک؛ امام رهبری الهی را به مردم نشان داد. ما در تاریخ می شنیدیم اما امام این درس را به عینیت رساند.
دو؛ امام ظرفیت تخلیه شده مردم به حاشیه رفته را به متن آورد.
سه؛ امام دولت اسلامی تأسیس کرد و روزآمد کرد و مقتدر کرد. دولت امام، دولت اسلامی است اما نه دولت با مقیاس محلی .دولت اسلامی مأموریت جهانی دارد و دولت مستضعفین است و پنجه در پنجه شیطان بزرگ می اندازد. یکی از تحریفها در نهضت امام این است که به جای دولت و انقلاب اسلامی می خواهند انقلاب ملی و دولت ملی را جابیاندازند.
امام به جای راحت طلبی و عافیت طلبی و دنیا زدگی درس جهاد و مقاومت و فداکاری در راه اسلام را آموزش عملی داد و در مقابل بدعتها ایستاد و اسلام ناب را به مردم نشان داد
بعضی تحریفهایی، در آموزه های اسلام و تشیع ایجا کردند و امام به چند صورت این تحریفها را پاسخ داد و در جامعه خود درمان نمود.
اولا تحریف جبرگرایی ؛ که به نام توحید به جبر گرایی گرایش پیدا می شد. تا افراد بگویند موحدیم بر اساس قضا و قدر بسیاری از امور را حمل بر جبر می کردند. به این عنوان که خواست خدا است و کسالتها و ضعفها رابه خداوند نسبت بد هند
به نام جبر خدا را مقصر می دانستند در حالی که پروردگار متعال می فرماید وَمَا ظَلَمْنَاهُـــــمْ وَلَكِنْ كَانُــــوا أَنْفُسَهُـــــمْ يَــظْلِمُــــونَ امام مکتب جبر که مکتبی اموی است را به مکتب آگاهی تبدیل کرد. هیچ تحول اجتماعی بدون حرکت امکان ندارد توحید ناب آن است که ( الفعل فعل الله وهو فعلنا) که توأم با اعتقاد به توحید افعالی است. توحید افعالی حرکت در نظام آفرینش با حرکت فعال است و نه منفعل.
ثانیا مبارزه با تقدیس خودمامگان به نام نظام خلافت و نظام پادشاهی.
آن روزها که هاله ای از قداست دور خودکامگان کشیده بودند، امام این حصار را شکست و با استبداد و استکبار و جرم و جنایت درافتاد
ثالثا مبارزه با ترویج فسق و گناه بر پایه بخشایشگری الهی همانند مکتب بنی امیه که غنا و موسیقی و رقص و آواز و شرابخواری را توجیه دینی کردند و گفتند خدا بخشده است و خدا می بخشد. در حالی که پروردگار متعال راباید از طریق شریعت و فعل عبادت کرد نه از طریق گناه و معصیت.
چهارم ؛امام با اسلام تساهل و تسامح مبارزه کرد.
راه انداختن بحث نجاتبخشی نام اسلام به جای عمل به اسلام و با اصطلاح «الأمة المرحومة» و اعتقاد به اینکه شخص هزاران هزار ظلم و جنایت کند و با عیش و نوش و هرزگی زندگی بگذراند و در نهایت پروردگار ببخشد.
در نهایت آخرین تحریف که مهم است و امام با آن مبارزه جدی داشتند؛ حذف و به حاشیه راندن رهبری سیاسی اجتماعی سیاسی پیامبر و أئمه اطهار علیهم السلام که رهبری سیاسی اجتماعی اهل البیت علیهم السلام را حذف کرده بودند و صرفا رهبری اهل البیت را درمنتسب به ولادات و وفیات و شهادات قبول داشتند. در حالی که غدیر، پیام سیاسی اجتماعی دلشت و غدیر مبشر حکومت دینی است.
لذا امرو ز استکبار تلاش دارد که پیام سیاسی اجتماعی اهل البیت علیهم السلام و پیام انقلاب اسلامی به گوش جهان نرسد و پیام صرفا قمه زنی و لعن و نفرین باشد